شاعران داخلی و خارجی در نشست «یلدا در ادب فارسی» شعر خواندند
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، به مناسبت در پیش بودن بلندترین شب سال یعنی شب چله و شب جشن باستانی «یلدا» نشست ادبی پژوهشی «یلدا در ادب فارسی» جمعه شب ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۱ با حضور شاعران، ادیبان، پژوهشگران و هنرمندان پارسی زبان کشورهای مختلف ایران، هند، افغانستان و تاجیکستان ، بنگلادش با مدیریت دکتر علیرضا قزوه برگزار شد.
** ریشه واژه یلدا را از لغات سریانی و به معنای میلاد است
بر اساس این گزارش، در طی دو ساعت زمان برنامه اشعار، مقالات، فایلهای صوتی و کلیپهای تصویری مرتبط توسط شرکت کنندگان به اشتراک گذاشته شد.
در ابتدای برنامه سید مسعود علوی در رابطه با معنای واژه یلدا اظهار داشت: «ایرانیان باستان از هزاران سال قبل شامگاه سی ام آذر ماه و بامداد یکم دی ماه را شب زایش خورشید میدانستند، ریشه واژه یلدا را از لغات سریانی و به معنای میلاد میدانند که البته هم اکنون نیز در زبان اقوام لر تبار واژگان «دا» و «دی» دو کلمه بسیار رایج و پرکاربرد به معنای مادر است که با یلدا و دی ماه و میلاد و زایش کاملا معنایی منطبق دارند.
وی ابراز داشت: شب یلدا طولانیترین شب سال است و ایرانیان باستان میلاد خورشید را بعد از این ظلمت و تاریکی طولانی که در طول سال بی سابقه است قرار دادهاند و جشنهای برپاکردهاند که به عنوان سنت و آیین ناملموس فرهنگی به صورت شفاهی و از نسلی به نسل دیگر تا به امروز نیز امتداد داشته است»
در این مراسم هنرمندانی همچون غلامعلی حداد عادل، علیرضا قزوه، مصطفی محدثی خراسانی، رضا اسماعیلی، محمود اکرامی فر، سید مسعود علوی، ایرج قنبری، عبدالرحیم سعیدی راد، سید حکیم بینش، عزیز آذین فرد، اخلاق آهن، سرویس تریپاتی، نغمه مستشار نظام،عارفه دهقانی،سید کبری حسینی بلخی، زهرا میریان کرمی، سمانه رحیمی، مهسا ایمانی و حمیده پارسافر مشارکت داشتند.
در ادامه تعدادی از آثار ارائه شده را با هم مرور میکنیم:
** ایرج قنبری
برف...
میپاشه دوباره دست سرد ابر
رو سر درختا گلهای سپید
توی سرما مث یه قوی قشنگ
داره تاب میخوره شاخههای بید
روی ایوون همه پرندهها
خبر از روزهای روشن میارن
گلهای یخ زده فردا که بیاد
دوباره بوی شکفتن میارن
با صدای مهربون باد و برف
شاخهها یکی یکی جوون میشن
فردا هر کدوم از این پرندهها
یه ستاره توی آسمون میشن
نگاه گلدونا پشت پنجره
توی کوچهها صدای پای برف
آدمک برفی نشسته تو حیاط
بار دیگه رقص دانههای برف
** سیده کبری حسینی بلخی
دانه دانه انار ریخته است
روی این سفرهی زمستانی
نیستی و کنار خود ماندم
باهمین اشکهای پنهانی
ایستادم کنار آیینه
شانه کردم دوباره گیسو را
منم و قاب کهنهی عکست
منم و تا سحر غزلخوانی
بوی پاییز میرود از یاد
من در آغوش برف میخوابم
برف یعنی تولدی دیگر
در اساطیر قوم ایرانی
آدمکهای برفی ِ از من
متولد شدند بعد از تو
آدمکهای برفی هم مثلِ
تو ندارند عمر طولانی !
پسرم نیستی! اما هست
در دلم خاطرات کودکیات
شب یلدا که میرسید از راه
غرق در بوسه بود پیشانی
دانههای انار میریزد
شب دراز است و عاشقان بیدار
و تو هم بین قاب عکس خودت
مثل سابق همیشه خندانی
** عارفه دهقانی
پیچیده است در همه عالم صدای تو
یا ایهالعزیز...دوعالم فدای تو
هرجا قدم گذاشتی آباد و سبز شد!
خِضری و هست دست فلک، زیر پای تو
چشمی که چشمه شد، تو در آن رخ نمودی و
هرجا دلی شکست شد آنجا سرای تو
ما صف کشیده ایم تو پا در رکاب شو
ای شب شکن...کجاست طلوعِ ردای تو؟
یلدای انتظار به سر میرسید اگر
یک قاچ از دل همه میشد برای تو .
"کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را"
باز آ به دیده ...آه! که خالیست جای تو
** امیر عاملی
بیرون نمیرود چو خیال تو از سرم
چشم انتظار یک شب یلدای دیگرم
زلفت دراز باد شب چله هم رسید
باید انار دانه کنی در برابرم
انتهای پیام/