صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کارگردان نمایش «شراره» تشریح کرد؛

آسیب‌ فیلم و تئاترهای عرصه دفاع مقدس

کارگردان نمایش «شراره» گفت: یکی از عللی که باعث پس زدگی مخاطب از کارهای دفاع مقدسی می‌شود این است که این حوزه زیاد سهل الوصول شده و هرکسی به خودش اجازه داده کار تئاتر و سینمایی در دفاع مقدس داشته باشد و فضا را اشباع کرده است.
کد خبر : 819422

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری آنا، نمایش «شراره» به کارگردانی و نویسندگی محمدمهدی خاتمی قرار بود در مهر و آبان ۱۴۰۱ به صحنه تئاتر شهر برود که پس از چند نوبت اجرا به دلیل مسائل اجتماعی اجرایش تعطیل شد. در این نمایش که در سالن سایه به صحنه رفت، نسرین نکیسا، تکتم اخجوانی، امینا خاتمی، مرجان علوی، مجتبی زادفر، امیراحسان امیرپور، محمدمهدی خاتمی و غلامرضا عارف‌نژاد ایفای نقش می‌کنند و حال پس از تعطیلی چند مرتبه، از هجدهم آذر ماه اجرایش را به روی تماشاگران باز کرده و تا انتهای هفته، ۲۵ آذر ماه نیز ادامه خواهد داشت.

شراره روایت زنی است که نامزدش را در روز‌های آغاز جنگ از دست داده و به اصرار خانواده‌اش با برادر نامزدش ازدواج می‌کند. مفاهیم زیادی در این نمایش برجسته شده که از جمله آن‌ها مفهوم قضاوت است. در ارتباط با فراز و نشیب‌های اجرای این نمایش با محمدمهدی خاتمی کارگردان شراره به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

** لطفا درباره شرایط اجرایتان با توجه به تقطیع‌های زیادی که در کار رخ داد، بفرمایید به چه صورتی اجرا رفتید و آیا مشکلی در زمینه عوامل و بازیگران کار ایجاد نشد؟

اجرای ما از ششم مهر، یازده مهر، یکم آبان تا پنجم آبان و سپس در بیست و سوم آبان ماه برگزار و تعطیل شد تا اینکه دیشب هجدهم آذر ماه بعد از چند بار تعطیلی شروع شد و قرار است تا جمعه همین هفته، بیست و پنجم به صحنه برویم. با همه مشکلات باز هم تجربه جالبی بود که یک دوره سه ماهه را برای اجرای کار گذراندیم.

در ارتباط با مشکلات عوامل و بازیگران هم این را بگوییم که تغییرات در این مدت زیاد بود، مثلا یکی از بازیگرانمان نتوانست به اجرای دیشب برسد و ما مجبور شدیم یک بخش کوچک کار را حذف کنیم، چون به هرحال طبیعی است که بعد چندین ماه بازیگران به کار‌های دیگری هم مشغول می‌شوند و مجبور می‌شویم که جایگزین کنیم. نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که مثلا بعد ۵ ماه از تمرین تا اجرا همه عوامل و بازیگران بدون مشکل سرکار نمایش ما حاضر شوند.

** آقای خاتمی نمایشنامه شما برای دهه نود است، چطور شد تصمیم گرفتید بعد از سال‌ها اجرای ژانر‌های مختلف، یک نمایشنامه درباره دفاع مقدس و به ویژه با نقش پررنگ بانوان به صحنه ببرید؟

واقعیت این است که همه هفده نمایشنامه من، شخصیت محوری‌شان زنان هستند، چون من معتقدم که جایگاه زنان بسیار ویژه است و ما نیاز داریم که بیشتر به آن‌ها بپردازیم چرا که محور زندگی هستند. من پس از نمایش «گلایه» که آخرین کار دفاع مقدسی‌ام در حوزه جنگ سال ۸۳ اجرا شد، ۱۰ سال کار درباره جنگ انجام ندادم و در سال ۹۳ احساس کردم که می‌توانم نگاه جدیدی به عرصه جنگ داشته باشم به خاطر همین سراغ نمایشنامه «شراره» رفتم.

«شراره» درباره آدم‌هایی است که در جنگ نقش مستقیم ندارند، اما تبعات جنگ تا پایان عمر گریبانشان را گرفته است و جنگ برایشان هیچ گاه تمام نمی‌شود. یک دیالوگ هم در نمایش هست که ابراهیم به شراره می‌گوید: «چهل سال از جنگ گذشته، جنگ برای همه تمام شده، چرا برای تو تمام نمی‌شود و تو کی قرار است زندگی کنی؟» متاسفانه این اتفاق ممکن است برای همه شراره‌های اطراف ما در جنگ هشت ساله رخ داده باشد و من معتقدم این اتفاق برای همه زنان در سراسر دنیا که شوهرانشان قربانیان جنگ هستند، رخ می‌دهد.

شرارهِ نمایش ما هم ادیب و متفکر است، رمانتیک اما دُگم نیست، ابراهیم و شراره روابطشان بر پایه عشق انسانی استوار است و همین فضا را قدری متفاوت کرده است.

** چه اتفاقی؟

اینکه این زنان قضاوت می‌شوند و آزادی عملشان را از دست می‌دهند، گاه به آن‌ها ترحم می‌شود، گاه مورد حمایت قرار می‌گیرند و یا اینکه قضاوت می‌شوند و در نهایت آزادی‌شان سلب می‌شود. البته من سال ۹۵ نیز این نمایش را اجرا کردم، یک زمان در مشهد، یک مرتبه در خانه انتظامی تهران و زمان دیگری در زاهدان اجرا رفتیم، اما هیچ وقت از اتمام آن راضی نبودم و احساس می‌کردم هنوز جای اجرا دارد، چرا که هیچ وقت شرایط نرمالی به ویژه به لحاظ نور و ابزار‌های صحنه، طراحی کار و اجرا در دست نداشتیم که خوشبختانه حال در تئاتر شهر به این شرایط رسیدیم. به جرأت می‌توانم بگویم که اجرا برایمان رضایت بخش شد و اقبال بیشتری هم صورت گرفت.

** آیا از میزان ارتباط کار با مخاطبان راضی هستید؟

بله من با برخی مخاطبینم که در این دوره صحبت کردم، ارتباط خوبی با کار گرفته بودند به ویژه خود بانوان. به هرحال، چون اجرا‌های مختلفی با این کار را در تهران و دیگر شهر‌ها بردم، شرایط مخاطب و اقبالش نیز متفاوت بود مثلا در تماشاخانه انتظامی میهمانان از فرهیختگان تئاتری بودند، اما در مقابل در زاهدان مخاطبان مردمی آنقدر از کار اقبال کردند که چند شب هم کار را تمدید کردیم.

** خیلی از آثار دفاع مقدس این ضعف را دارند که کارشان نمی‌تواند مخاطب را جذب کند، این نگرانی را نداشتید که شما برای این کار دچار چنین مشکلی شوید؟

من خودم هیچ‌وقت به این حس نرسیدم که نمایش نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند اگرچه متاسفانه حرف شما درست است و کار در حوزه دفاع مقدس و جنگ ممکن است با یک پس زدگی از سوی مخاطب روبه رو شود، اما خوشبختانه این اتفاق درباره نمایش «شراره» نیافتاد.

یکی از مشکلاتی که باعث می‌شود فیلم و تئاتر‌های با این مضامین دچار مشکل مخاطب پسندی شوند این است که این حوزه زیاد سهل الوصول شده و آنقدر بدان امتیاز دادند که هرکسی به خودش اجازه می‌دهد، وارد این حوزه شود و آنقدر فضا اشباع شده که دیگر خیلی از کار‌ها نمی‌توانند با مخاطب ارتباط بگیرند و تماشاگر پس زده می‌شود.

اما من معتقدم اگر کسی قرار است در یک حوزه با اهمیتی کار کند حتما باید به یک سواد، آگاهی و نگاه قابل تأملی درباره آن رسیده باشد، ولی برعکس آن در کشور ما وقتی می‌گویند فیلم دفاع مقدس یا تئاتر خیلی‌ها وقعی نمی‌گذارند با اینکه در همین شرایط هم مخاطب امروز اقبال به این حوزه نشان می‌دهد، اگر کار‌ها با نگاه نو آماده شوند. ما هشت سال کشورمان درگیر جنگ بود در واقع جنگ تحمیلی مهمترین اتفاق تاریخ صد ساله ایران است پس مگر می‌شد درباره این موضوع صحبت کرد و جاذبه نداشت؟ مگر می‌شود در این باره نمایشنامه بنویسیم و مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند؟ تنها در شرایطی این اتفاق می‌افتد که ما درست عمل نکرده باشیم.

من از سال ۷۶ با نمایش شب‌های حرم وارد حوزه دفاع مقدس شدم و تا سال ۸۳ نمایش‌هایی، چون مرد دیگری، مهتابی، گلایه و ... را کار کردم، اما از آن زمان به مدت ۱۰ سال احساس کردم که دیگر حرفی برای گفتن ندارم تا زمانی که در سال ۹۳ به شراره رسیدم و تلاش کردم خیلی مستقیم گویی نداشته باشم و فضای کار قدری برایم متفاوت شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر