صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۴۵ - ۲۸ آبان ۱۴۰۱
آنا گزارش می‌دهد؛

از مرزبندی با براندازان تا همنوایی با رسانه‌های فارسی‌زبان!/ تناقض این روزهای اصلاحات، ریشه در چه دارد؟

میان همراهی با رسانه‌های اپوزیسیون و میل وافر اصلاحات به بازگشت به قدرت رسمی، ربط وثیق و توامان وجود دارد و این دو عامل را باید مکمل یکدیگر فرض کرد.
کد خبر : 815361
گروه سیاست خبرگزاری آنا- رفتار سیاسی این روزهای نیروهای منتسب به جریان موسوم به اصلاح‌طلبی در قبال وقایع کشور، مشخصا ذیل دو بخش کلی قابل دسته‌بندی است؛ اول، تظاهر به مرزبندی با ایده براندازی و تاکید بر حل مسائل از دریچه اصلاح‌طلبی و دوم، همنوایی با رسانه‌های خارجی و بحران‌آفرینی. این دسته‌بندی کلی، خود شامل شعبه‌ها و شاخه‌های مختلف است که هر کدام فراخور شرایط، فعلیت می‌یابند.
به عنوان مطلع بحث، از بخش نخست آغاز می کنیم یعنی تظاهر به مرزبندی با ایده براندازی، که «اصل صیانت ذات» و «قدرت‌طلبی در آینده»، اجزای پیشران آن هستند.
 
الف) تظاهر به مرزبندی با ایده براندازی
 
١- اصل صیانت ذات
شاید دیگر بر کسی پوشیده نباشد که عوارض اعتراضات اخیر، به اغتشاش و براندازی طعنه‌زده و براندازان از فرصت به وجودآمده، جهت پیشبرد حداکثری مطامع خود بهره جسته‌اند. در این بین، قصه، فرا و ورای ساقط‌کردن نظام جمهوری اسلامی است و اصل ایران، نشانه رفته است.
 
تجزیه تمامیت ارضی ایران، هدفی غایی است که هرج‌ومرج‌طلبانِ بی‌وطن، در لفافه «نه به جمهوری اسلامی» دنبالش می‌کنند. بدین وسیله و واسطه، غائلان به یکپارچکی سرزمینی بی‌درنگ حساس شده و با وجود انتقادات تیز و گزنده، در برابر تکه‌پاره شدن وطن ایستاده‌اند.
 
اصلاح‌طلبان که همواره در افواه عمومی با عنوان منتقدین حاکمیت شناسایی شده‌اند، طی مدت اخیر، موضع شفافی درباره وقایع اخیر گرفته‌اند و با مرزبندی آشکار، صف خود را از بی‌وطن ها جدا کرده‌اند. برای اولین بار در تاریخ جریان اصلاح‌طلبی(پس از انقلاب اسلامی) است که اصلاح‌طلبان به طور صریح دارند ماهیت سیاسی خود را در چارچوب حاکمیت سیاسی مستقر تعریف می‌کنند نه علیه آن.
برای منسوبین جریان اصلاحات کاملا هویدا شده که انگیزه اصلی براندازان، هدم و هتک تمامیت کشور و مساله اول شورشیان، نه این یا آن بلوک قدرت بلکه اضمحلال تمام انباشته‌های مدنی در سرحدات ایران است. اینکه بهزاد نبوی صریحا اعلام می‌دارد که «ما نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم» یا چنانچه محمد خاتمی اعلام می‌دارد که «انقلاب نه ممکن است و نه مفید»، تماما نشانگر آنند که اصلاحات در وضعیت کنونی، صلاح ملک و ملت را در بازگشت به ذات مفهومی خود یعنی «بودن در چارچوب» می‌داند.

٢- قدرت‌طلبی در آینده

علاوه بر آنچه اظهار شد، عوامل مهم دیگری نیز در مرزبندی آشکار اصلاح طلبان با براندازان موثر هستند که «قدرت طلبی و میل به بازگشت به ساختار رسمی قدرت»، شاید تعیین کننده ترین آنها باشد.
 
اصلاح طلبان با اینکه مجلس و دولت را به ترتیب در اسفند سال ٩٨ و خرداد سال ١۴٠٠ از کف دادند و با وجود ارائه تحلیل‌های شیزوفرنیک از ادعای «حاکمیت یکدست»، همچنان نسبت به بازگشت به «قدرت رسمی» ناامید و دلمرده نیستند و برخلاف ظاهر، اصل بازگشت را کاملا محتمل ارزیابی می کنند.
 
به این بخش از یادداشت عباس عبدی در روزنامه اعتماد به تاریخ ٧ آبان ماه توجه کنید: «به نظر من اصلاح طلبان هنوز هم از قدرت رانده نشده‌اند. در قدرت بودن به معناي آن نيست كه لزوما رييس‌جمهور و وزير و وكيل باشند، البته بودن افرادشان در چنين موقعيت‌هايي از قدرت، اوج چنين حضوري است ولي كف آن نيست. تعريفي كه خودشان از موضوع مي‌كنند و انتظاراتي كه ساخت قدرت از آنان دارد، دقيقا معطوف به بقاي اين حضور است، هر چند كم‌رنگ باشد. البته اين حضور در شرايط كنوني و بي‌عملي براي آنان هزينه است ولي همچنان امكان تبديل آن به فرصت وجود دارد».

با توجه به آنچه ذکر شد، کاملا طبیعی می‌نماید که جریان اصلاحات به خاطر صیانت از خود و در نتیجه داشتن فرصت دوباره برای بازگشت به قدرت رسمی، متظاهر به مرزبندی با براندازان شود.
 
اصلاح‌طلبان واقفند که مساله براندازی، بغض نسبت به یک جناح و حب نسبت به جناحی دیگر نیست و چنانچه ایران از دست برود، موجودیت آن‌ها نیز به مخاطره خواهد افتاد. اما چنانچه ذکر شد اصلاح‌طلبان همزمان با مرزبندی با ایده براندازی، به طرزی تضادآلود مشغول همنوایی با رسانه‌های خارجی، هستند. این سیاست مشکوک را باید مکمل قدرت‌طلبی در آینده(عامل مذکور در سطور قبل) با تاکید بر «فرافکنی مشکلات» ارزیابی کرد.

ب) همنوایی با رسانه‌های خارجی و بحران‌آفرینی
 
١- قدرت‌طلبی در آینده

اصلاح‌طلبان در ضمن تظاهر به مرزبندی با ایده براندازی، عملا مشغول بازتاب قرائت‌ها و روایت‌های رسانه‌های فارسی‌زبان درباره وقایع اخیر هستند. همراهی و هم‌نوایی با رسانه‌های برانداز با یک هدف صورت می‌پذیرد و آن، بحران‌آفرینی برای کشور(خاصه بخش اجرایی) و عاجزساختن ساختارهای موجود از رفع مشکلات است تا سرآخر این جریان اصلاحات باشد که به عنوان تنها ناجی وضع موجود شناخته شده و همین ذهنیت، بستر و زمینه لازم جهت بازگشت این جریان به قدرت رسمی را فراهم آورد. بنابراین، میان همراهی با رسانه‌های اپوزیسیون و میل وافر اصلاحات به بازگشت به قدرت رسمی، ربط وثیق و توامان وجود دارد و این دو عامل را باید مکمل یکدیگر فرض کرد.
 
٢- فرافکنی مشکلات
 
اما بحران‌آفرینی برای کشور علاوه بر ناجی‌نمایی از اصلاحات، حامل هدف ضمنی دیگری هم است. اصلاح‌طلبان که به واسطه حمایت بی‌شائبه از دولت‌های یازدهم و دوازهم واجد نقشی کتمان‌ناپذیر در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی موجود هستند، خوش ندارند اکنون که نسبت به قدرت رسمی، بُعد مسافت پیدا کرده‌اند، مقرب ساحت «شراکت در وضعیت موجود» شوند. به بیان قابل فهم تر، اصلاح‌طلبان با ضریب‌دادن به مسائل موجود(از طریق بازتاب مواضع رسانه‌های برانداز)، پیش و بیش از آچمزساختن دولت و در نتیجه ناجی‌نمایی از خود، مترصد شانه خالی‌کردن از زیر بار مسئولیت و فرافکنی درباره ریشه مشکلا‌ت‌اند.

انتهای پیام/

ارسال نظر