صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نمایشی که می‌خواهد راوی حقیقت باشد؛

پاسخ «پرده‌خانه» به یک پرسش: آیا درد ارثی است و محکومیت جهلی پاینده؟

نمایش «پرده خانه» را می‌توان روایتگر یک درد تاریخی از سختی‌های غلبه راستی بر کژی دانست.
کد خبر : 814292

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ونوس بهنود ـ «پرده خانه» اثر جدید گلاب آدینه که این شب ها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است، اجرایی پرتنش با نمایشنامه‌ای سخت از نمایشنامه بهرام بیضایی محسوب می‌شود. اثری که می‌توان آن را راوی غلبه راستی بر کژی و دانایی بر جهل دانست

گلاب آدینه همواره در نمایش‌های خود به دنبال این است که نظرات تماشاگران را بداند. وقتی بعد از بخش اول نمایشنامه ۲۱۰ دقیقه‌ای او مخاطبان اظهار رضایت می‌کنند می‌شود لبخند شیرین و رضایت او از همدلی ایجاد شده را که برآمده از روحیه مردمی اوست، مشاهده کرد.

«پرده‌خانه» نمایشنامه‌ای که داستان ظلم‌های رفته بر حرم‌سرای سلطانی نادان و زن‌باره است. حرم‌سرایی که زنان زیبا‌رو را از گوشه گوشه ایران و حتی کشور‌های دیگر در خود جمع کرده و به زندانی برای مرگ تدریجی زنان تبدیل شده است. زنان تنها یک شب برای سلطان اهمیت دارند و برای مابقی عمرشان به شرط انتخاب سلطان یا قاپیدن یک نارنج از دست سلطان در رقابتی مضحک با سایر زنان، می‌توانند به او نزدیک شوند.

** حرمسرا متعلق به کدام بازه تاریخی است؟

یکی از زنان سلطان به نام «گلتن» دل به کتاب‌هایش بستهاست. او در بخشی از نمایش خطاب به سلطان می‌گوید که این همه علم و آداب‌دانی خود را از منبعی که ارزشی ندارد یعنی «تاریخ» کسب کرده است. گلتن مسئولیت تعلیم زنان سلطان را بر عهده دارد و به واسطه اینکه خود از کودکی در اسارت او بوده با تک‌تکشان همدردی و همدلی دارد و به دنبال راه نجاتی از زندانی به نام حرمسرا است.

اما این نمایش به کدام برهه تاریخی مرتبط است؟ قاجار؟ صفویه؟ یا پیشتر. به نظر می‌رسد حتی اگر البسه یا زبان‌های فارسی، ترکی و لری آمیخته در اجرا ذهن را به تاریخ خاصی هدایت کرده باشد، اما در مجموع اهمیتی ندارد که تاریخ این واقعه در تقویم جدا شود. بیضایی گویی سیر زمانی را به کناری نهاده و در کتاب خود از دردی گفته است که همچنان قدرت تکثیر دارد. می‌توان گفت پرده‌خانه دردی ارثی را روایت کرده است. اما آیا این درد موروثی است یا نتیجه چرخه معیوبی از ناتوانی در گریز از آن؟

** قهرمان داستان کتابخوان و هنردوست است

سلطانی که از جنگ برگشته یکی از زنان خود را به نشانه اتحاد به دشمن پیشکش می‌کند، زن از بخت خود ضجه می‌زند؛ اما سایر زنان نمی‌دانند که با طوماری که گلتن از آن پرده برمی‌دارد آیا بخت شوم‌تری خواهند داشت یا نه. گلتن بیدار باش جمعیتی از زنان ترسیده و رمیده از سلطان است که حتی گاهی برای دقایقی بودن با سلطان باید عشوه و زیرآب زنی را به کار بندند. بند در بند و اسارت در اسارت، زنان قربانی را به موجوداتی نادان تبدیل کرده است. گلتن طوماری را که در یک شب همبستری با سلطان یافته در اختیار سایر زنان قرار می‌دهد. «در صورت حمله دشمن و شکست سلطان تمامی دختران و زنان او را بکشید»



تکانه سرنوشت شوم از زمانی آغاز می‌شود که یکی از زنان می‌گوید: «خاموش باشید، چون مردگان تا زنده بمانید» چرا که سر از تن زنان مخالف جدا می‌شود و برخی به کوره انداخته می‌شوند تا حمام سایر زنان را گرم کنند. اما گلتن نمی‌پذیرد که سرنوشت زنان مرگ باشد و بس. دست به کار رام کردن آخرین زن سلطان، دخترکی کمتر از ۱۴ سال می‌شود تا با تربیت او خنجر در قلب سلطان فرو برد.

 به نظر می رسد مخاطبان در بخش هایی از کار با شخصیت های آن  همزادپنداری می‌کنند و ارتباط روحی و روانی با اجرا برقرار کرده‌اند. بازی قوی و قابل توجه نورا هاشمی در نقش «گلتن» را پسندیده‌اند و معتقدند گلاب آدینه متنی را به هوشمندی استفاده کرده است.

اما قهرمان داستان آدینه، زن ستم‌دیده‌ایست که علاوه بر تربیت زنان سلطان برای شب حجله، مسئول «بازی‌خانه» است. جایی که زنان حرم، برای سلطان و فقط برای سلطان نمایش‌های مفرح از فتح و پیروزی نمادین او آماده می‌کنند و هیچ مرد غریبه‌ای وحتی هیچ زنی خارج از حرمسرا حق ندارد این نمایش‌ها را مشاهده کند.

«گلتن» در کتاب‌ها و بازی‌ها و بیش از همه در تدبیر و اندیشه عمیق، خود را به کمال می‌رساند. حتی سلطان معترف است که او زنی کامل است. تنها زنی است که می‌خواهد در مقابل ظلم‌های متعدد سلطان بایستد. اما به تعبیر خود آموخته است که با خنده دردهایش و کینه‌اش را پنهان کند. تنها زنی است که نقشه قصر سلطان را به چنگ می‌آورد و تنها زنی است که شهامت و همدلی سایر زنان را با خوراندن تصنّعی سمی که در واقع مخلوط آب و سرکه است، می‌سنجد.

** پرده‌ای ناخوانده و جامانده از گذشته

ظلم سلطان متوجه خواجگان دربار نیز هست. زمانی که به دست زنان به قتل می‌رسد، گلتن خطاب به مردان خواجه می‌گوید: «اینک آزادید.» خواجه‌ای می‌گوید: «حال با آزادی چه کنیم. هیچ‌گاه آن را نداشته‌ایم.»

مخاطبان معتقدند که گلاب آدینه اجرایی فنی، با مهارت قابل توجه را ارائه کرده است. اجرایی که به ادعای خود وی، بدون چشم داشت مالی بازیگران آماده‌سازی شده و از سبک و سیاق تاریخی و متن سنگین آن مشخص است که تمرینات سختی را سپری کرده است.

از آنجایی که  نوبت‌های اجرای این نمایش  با مخاطب فراوانی همراه بوده و به ویژه از سوی بانوان مورد استقبال قرار گرفته است به نظر می‌رسد آدینه در این نمایشنامه پرده‌ای را می‌خواند که از گذشته جامانده و هنوز قابلیت طرح و نمایش برای بیدارباش ذهن مخاطب را دارد. هر چند که یکی از زنان سلطان می‌گوید «مرگ زنان پنهان می‌ماند، چون خودشان»، اما در نهایت این «گلتن» است که به سلطان مرگی تلخ را نصیب می‌کند. 


اجرای پرده‌خانه اثبات تأثیرگذاری حداکثری هنر غنی است. زمانی که هنرمند همراه مردم و با مردم است. زمانی که از دل مردم و برای مردم می‌گوید و زمانی که امید را در جامعه می‌تاباند.  

انتهای پیام/

ارسال نظر