صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۰ - ۲۷ بهمن ۱۴۰۰
آینده‌پژوهی-۲۰؛

تحول در علوم انسانی بر اساس باورهای ایرانی-اسلامی؛ بایدها و نبایدها/گذشته چراغ راه آینده است

آینده‌پژوهی باید گذشته‌نگر باشد و به حال برسد، روندها را در این زمینه پیدا کند و پس‌ازآن با استفاده از نظریه‌ها بررسی کند که چه آینده‌های احتمالی برای حوزه علوم انسانی وجود خواهند داشت.
کد خبر : 641634

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، لاله قلی‌پور- علوم انسانی، رشته‌های آکادمیکی (دانشگاهی) هستند که جنبه‌های مرتبط با ویژگی‌های تمدن انسانی را مطالعه کرده و آموزش می‌دهند. امروزه، این علوم، بیشتر به دانش‌هایی گفته می‌شود که در مقابل علوم طبیعی قرار دارد؛ برای نمونه، علوم اجتماعی از آن نوع است.


رشد علوم انسانی، بنیان اساسی دستیابی به توسعه همه جانبه است زیرا رسالت علوم انسانی، سیاست‌گذاری کلان جامعه است که بدون محوریت دستاوردهای علوم انسانی و مطالعات جامع انسانی، توسعه به نتیجه نخواهد رسید. آن چه که در حوزه علوم انسانی بسیار مهم هست، ضرورت رویکرد آینده پژوهانه در نیازسنجی این علوم است که زمینه ساز ترسیم و کشف چشم اندازهای توسعه علم، فناوری، جامعه به منظور کاربست تحقیقات همه جانبه شود.


علوم انسانی یکی از عوامل تأثیرگذار در حوزه آینده‌پژوهی است. ازاین‌رو، علوم انسانی نیز می‌تواند موضوع آینده‌پژوهی باشد. سید کمال واعظی، دانشیار گروه مدیریت دانشگاه تهران در مقاله «آینده‌پژوهی در علوم انسانی با رویکرد مدیریت دانش؛ ملاحظات، دستاوردها و اثرات» که در فصلنامه علمی-پژوهشی مدیریت سازمان‌های دولتی تابستان ۱۳۹۶ به چاپ رسید، سعی دارد تا به نقش آینده‌پژوهی در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی، شناسایی فرایند آینده‌پژوهی در حوزه علوم انسانی و سرانجام اثرات متقابلی که آینده‌پژوهی بر علوم انسانی خواهد داشت، بپردازد.


مهم‌ترین اثرات ناشی از آینده‌پژوهی بر علوم انسانی کدامند؟


نویسنده در ابتدای مقاله با اشاره به اینکه سوگیری (تمایل به جانب‌داری از موضوعی بدون بررسیِ درستی یا نادرستی آن) علوم انسانی، پیچیدگی‌های رفتار و موانع شناخت انسان، به‌عنوان مهم‌ترین ملاحظات اثرگذار علوم انسانی بر فرایند آینده‌پژوهی شناسایی‌شده است، می‌نویسد، «رسیدن به آینده موردنظر و ارتقای دانش آینده‌پژوهی، مهم‌ترین دستاوردهای تعامل دوسویه آینده‌پژوهی و مدیریت دانش حوزه علوم انسانی است. همچنین پیش‌بینی آینده، ایجاد تغییرات مطلوب در آینده و شناسایی عوامل تغییر، مهم‌ترین اثرات ناشی از فرایند آینده‌پژوهی بر علوم انسانی محسوب شده است.»


البته آینده‌پژوهی در پی آن است تا با بهره‌گیری از تحلیل وضعیت موجود، شناسایی سازوکارهای تغییر و تعریف سناریوهای مختلف، توسعه و بهبود را در آینده‌های محتمل و ممکن پیش‌بینی کند. به اعتقاد این استاد دانشگاه، «تصمیم‌های خوب بستگی کامل به دورنگری دارد. زندگی امروزی با گذشته بسیار متفاوت است؛ در این دنیای پر تغییر باید آینده خودمان را خلق کنیم تا بتوانیم خود، سازمان و جامعه را در برابر تغییرات جهانی آماده‌ سازیم.»


توجه به آینده و اثرات آن در زندگی انسان، از مهم‌ترین مباحثی است که حس کنجکاوی انسان را برمی‌انگیزد. به گفته وی، «آینده‌پژوهی، ارتباطی دوسویه با جهان‌بینی، ایدئولوژی و فرهنگ ملت‌ها دارد با ظهور علوم تجربی و عقلانی، کنجکاوی در آینده به پژوهش در آینده تبدیل‌شده و مفاهیمی چون آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری را به ارمغان آورده است.»


آینده‌پژوهی، دانشی است به‌شدت ارزش بنیاد، یعنی بر پایه ارزش‌های هر جامعه ساخته می‌شود. نویسنده در ادامه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری که فرمودند، «سعادت و شقاوت جامعه ما درگرو پی‌ریزی درست علوم انسانی در جامعه است.» اضافه می‌کند، «ایشان این موضوع را در قالب تحول در علوم انسانی بیان کرده‌اند. تحول در علوم انسانی یعنی اینکه آیا آبشخورهای فکری را که از قبل در جوامع شرقی به‌ویژه در کشور ما سرریز می‌شد، عیناً باید پذیرفت یا اینکه باید بر اساس باورها و ارزش‌های خودمان به آن‌ها توجه کنیم؟»


ظهور علوم تجربی و عقلانی، کنجکاوی در آینده را به پژوهش در آینده تبدیل‌ کرد


درنتیجه چنین پرسشی این محقق استدلال می‌کند، «یکی از موضوعات آینده‌پژوهی می‌تواند این باشد که بگوید، آینده علوم انسانی به کدام سمت می‌رود؟ چرا مکاتب فکری فراوانی در علوم انسانی وجود دارد؟ درواقع آینده‌پژوهی باید گذشته‌نگر باشد و به حال برسد، روندها را در این زمینه پیدا کند و پس‌ازآن، با استفاده ازنظریه‌های منعطف و ترکیبی بررسی کند که چه آینده‌های محتملی برای حوزه علوم انسانی وجود خواهند داشت.»


بی‌شک ایجاد تغییرات مطلوب و رسیدن به آینده موردنظر در حوزه علوم انسانی، مستلزم پیش‌بینی آینده از حیث شناخت عوامل مؤثر بر تغییرات در این حوزه است. واعظی با بیان اینکه شناسایی حوزه‌های ارزش‌آفرین در آینده علوم انسانی، تنها بخشی از الزامات شناخت آینده است و خاطرنشان می‌کند، «باوجود اهمیت علوم انسانی در بین علوم مختلف، تاکنون کمتر به این موضوع پرداخته شد که جهت آینده علوم انسانی کدام است؟ علوم انسانی در آینده چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟ چه مؤلفه‌هایی بر ایجاد تغییرات در حوزه علوم انسانی اثرگذارند؟ علوم انسانی دارای چه محدودیت‌هایی است که در فرایند آینده‌پژوهی در این حوزه می‌تواند اثر بگذارد؟ آینده‌پژوهی چه ثمراتی را در حوزه علوم انسانی به ارمغان خواهد آورد؟»




بیشتر بخوانید:





اینکه باید با استفاده از دانش آینده‌پژوهی، تصمیمات بهتری را اتخاذ کرد و قادر به اثرگذاری بیشتری بر آینده باشیم، بحثی مهم از سوی این استاد دانشگاه است. به گفته وی، «آینده‌پژوهی به دنبال اثرگذاری بر تصمیمات و مؤلفه‌های مؤثر بر تصمیم است.»


نقش آینده‌پژوهی در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی


نویسنده مقاله درنتیجه گیری با اشاره به اینکه علوم انسانی یکی از عوامل تأثیرگذار در حوزه آینده‌پژوهی است، خاطرنشان می‌کند، «بر همین مبنا، خود علوم انسانی نیز می‌تواند موضوع آینده‌پژوهی باشد. لذا می‌توانیم از دو آموزه و مقوله صحبت کنیم؛ آینده‌پژوهی علوم انسانی و نقش علوم انسانی در آینده‌پژوهی. این‌ها دو موضوع مستقل و مهم هستند.»


بااین‌وجود، آینده‌پژوهی ازنظر واعظی، نقش غیرقابل‌انکاری در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی دارد و دراین‌باره می‌گوید، «برای ایجاد یک دانش واقعی، کافی نیست که یک نفر بر اساس دانش خود بیندیشد و عمل کند. همه دانش‌ها ذاتاً اجتماعی و فرهنگی هستند و نسل جدید مدیریت دانش باید از طریق یادگیری سازمان به خلق دانش و فرایندهای نوآورانه در ساختارهای سازمان بپردازد؛ بنابراین، مدیران باید یاد بگیرند که چگونه، با محدودیت در کنترل و اطلاعات ناکافی مدیریت کنند. شاید یکی از دلایل پیشگامی مدیریت دانش این است که به دنبال خلق دانش جدید است.»


سعادت و شقاوت جامعه ما درگرو پی‌ریزی درست علوم انسانی در جامعه است


این پژوهشگر انسان و نهادهای اجتماعی را عنصر موردبحث در علوم انسانی می‌داند و عنوان می‌کند، «این عنصر با موضوع موردمطالعه در رشته‌های علوم تجربی و طبیعی کاملاً متفاوت است. این محور، دانشی را که پژوهشگر درباره او تولید می‌کند در اختیار می‌گیرد و می‌خواند یا از آن کسب آگاهی می‌کند. کسب این آگاهی در نوع رفتارش متجلی می‌شود و بنابراین رفتارش را تغییر می‌دهد.»


پدیده‌های اجتماعی به اعتقاد نویسنده، برخلاف پدیده‌های طبیعی به دلیل نقش فعال انسان در آن‌ها، مستمر در حال تغییر و تحول هستند؛ این امر به دلیل آشفتگی انسان در اتخاذ تصمیمات مناسب و دستیابی به اهدافش اتفاق می‌افتد. وی همچنین می‌افزاید، «پیچیدگی روابط میان فردی و اجتماعی به سبب بروز فناوری‌های جدید، سرعت تغییرات را نیز به شکل قابل‌توجهی افزایش داده است که خود بر پیچیدگی رفتار انسان امروزی افزوده است. با توجه به اینکه انسان هم در مقام نظر و هم در عرصه عمل، از توانایی تعقل برخوردار است شناخت کافی انسان با موانعی روبرو است.»


نویسنده در پایان با اشاره به اینکه پیش‌بینی آینده، در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های حوزه علوم انسانی، منشأ کمک‌های شایانی خواهد بود؛ و می‌افزاید، «تحقق آینده مطلوب و در نقطه ایدئال آن رسیدن به مدینه فاضله ازجمله دستاوردهای آینده‌پژوهی است در حوزه علوم انسانی، تحقق جامعه‌ای با رعایت اخلاق کریمه، دستاوردی بزرگ محسوب می‌شود.»


انتهای پیام/۴۱۶۷/


انتهای پیام/

ارسال نظر