صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسول صدرعاملی:

«گل‌های داوودی» مهم‌ترین فیلم من است/ در گذشته به فروش فیلم فکر نمی‌کردم

موزه سینمای ایران به مناسبت روز تولد رسول صدرعاملی، کارگردان پیشکسوت سینمای ایران بخش‌هایی از مصاحبه با او را که در قالب گفت‌وگوهای تاریخ شفاهی سینمای ایران بود، منتشر کرد.
کد خبر : 627652

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا از روابط عمومی موزه سینما، در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «رسول صدرعاملی» کارگردان باسابقه سینمای ایران بخش‌هایی از گفت‌وگوی تاریخ شفاهی این هنرمند را که اردیبهشت و خردادماه ۱۴۰۰ گرفته شده، منتشر شد.


رسول صدرعاملی با بیان اینکه آذرماه ۱۳۳۳ در اصفهان خیابان فروغی به دنیا آمده است، گفت: من تا چهار سالگی اصفهان بودم و به دبستان اسلامی حسینی که یک کودکستان داشت می‌رفتم. آقایی به نام سید رضا صبح‌ها دنبال من و چهار نفر دیگر می‌آمد و بعدازظهر ما را به خانه برمی‌گرداند. تمام سه ماه تابستان را در خانه خاله‌ها و مادربزرگ‌ها می‌گذراندم و پسرخاله‌ای داشتم که با او هم‌سن بودم و بیشتر تابستان‌ها را با هم بودیم.


سکه یک تومانی مادر بزرگ و اولین حضور در سینما


وی در پاسخ به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه اولین بار کجا به سینما رفته است، پاسخ داد: یادم می‌آید در ۹ سالگی از کیف مادربزرگم سکه‌ای یک تومانی برداشتم و به سینما «مایاک» در چهارباغ اصفهان رفتم و فیلم «تایتان» را دیدم. دومین باری که تنهایی به سینما رفتم در تهران فیلم «گنج قارون» را دیدم.


صدرعاملی با اشاره به اینکه علاقه زیادی به خواندن روزنامه و مجله داشته است، افزود: علاقه من به خواندن روزنامه و مجله از همان دوران کودکستان بود. یادم می‌آید سر کوچه ما یک دکه بود که هر روز ساعت چهار بعدازظهر روزنامه می‌آورد و چند پسربچه که از من بزرگتر بودند آن‌ها را می‌خریدند و می‌خواندند. من به‌شدت حسرت می‌خوردم چون من عاشق خواندن روزنامه و مجله بودم و خواندن را با مجله دختران و پسران شروع کردم. پول هم نداشتم تا آن‌ها را بخرم از همان دکه سر کوچه‌مان تمام روزنامه‌ها، کیهان بچه‌ها و اطلاعات هفتگی دختران و پسران را به قیمت پنج ریال اجاره و به امانت می‌گرفتم می‌خواندم و دوباره برمی‌گرداندم.


وی خاطرنشان کرد: از پایه دهم به دبیرستان «دارالفنون» در خیابان ناصرخسرو رفتم البته پدرم موافق نبود و خودم ثبت‌نام کردم زیرا جای خوبی بود و مهم‌تر اینکه نزدیک به روزنامه اطلاعات بود. وقتی به دفتر اطلاعات دختران و پسران می‌رفتم آقایی به نام بیژن امامی بود که بسیار طرفدار او بودم زیرا در جمع مجلات هفتگی که به‌عنوان خبرنگار افتخاری مجله حضور داشتیم به ما خوب آموزش می‌داد که خبر چیست و چگونه آن را تهیه می‌کنند.


وی با بیان اینکه علاقه زیادی به خبر حوادث داشته است، گفت: حتی به روزنامه هم که رفتم در سرویس حوادث مشغول به کار شدم . یادم می‌آید در سال ۵۵ یک قاتل را که تحت تعقیب بود، برای مصاحبه به روزنامه آوردم و با او درباره اتفاقی که افتاده بود مصاحبه گرفتم البته او نمی‌دانست که من می‌دانم قاتل است. در آن زمان اصلا سینما مسئله‌ام نبود و فقط فیلم دیدن را دوست داشتم.


اولین مصاحبه با بازیگران فیلم«مغول‌ها»


وی با بیان اینکه بهترین مصاحبه‌اش در اطلاعات هفتگی با بازیگران فیلم «مغول‌ها» بوده است، بیان کرد: این مصاحبه از نظر خودم بی‌نظیر است. هیچکس فیلم را نمی‌دید اما به دلیل اینکه توسط تلویزیون ساخته شده بود هر شب تیزرهای فیلم پخش می‌شد و من همه اسم‌ها را حفظ شده بودم. یک روز چهارشنبه با محمود محمدی که عکاس بود به گرگان رفتیم و همه بازیگران فیلم را پیدا و با آنها مصاحبه گرفتم و در یک صفحه کامل چاپ شد .


زنده‌یاد «خسرو شکیبایی» اولین انتخاب برای پاییزان


جیرانی خطاب به صدرعاملی گفت: یادم می‌آید روزی در دفتر کارت تو را در حال صحبت با زنده‌یاد خسرو شکیبایی دیدم. من شکیبایی را در آن زمان نمی‌شناختم و تو به من گفتی که او بازیگر خوبی است.


صدرعاملی در ادامه صحبت‌های جیرانی توضیح داد: اولین انتخابم برای فیلم «پاییزان» زنده‌یاد خسرو شکیبایی بود اما سر فیلمبرداری «ترن» بود و امکان حضور ایشان میسر نشد و این یکی از حسرت‌های من و خسرو بود. در زمان ساخت فیلم «شب» خسرو شکیبایی به من گفت که خیلی دلش می‌خواست در آن فیلم بازی کند.


زنده یاد «داوود رشیدی» نقطه عطف فیلم رهایی


وی با اشاره به فیلم «رهایی» گفت: اتفاق بسیار خوبی که در فیلم افتاد و به من خیلی اعتماد به نفس داد حضور زنده‌یاد «داوود رشیدی» بود. یادم می‌آید برای این فیلم ساعت ۹ شب پیش او رفتم و درباره داستان فیلم صحبت کردیم که پذیرفت. به عنوان یک بازیگر پیشکسوت و مورد وثوق که مورد اعتماد سینمای ایران بود حضور او در جمع بازیگران فیلم و حمایتش از من بسیار موثر بود. زنده‌یاد داوود رشیدی به من می‌گفت با کارگردان‌های دیگر هم کار کرده و آن‌ها هم خوب هستند اما کمتر حس و حال من را دارند و در طول فیلمبرداری همیشه حواسش به من بود تا از طرف گروه تضعیف نشوم.


«گل‌های داوودی»؛ مهم‌ترین فیلم


صدرعاملی خطاب به فریدون جیرانی که با او به گفت‌وگو نشسته بود، گفت: «گل‌های داوودی» مهم‌ترین فیلم من است، در «رهایی» شما فیلمنامه را نوشتید و به من کاری نداشتید و دلیلش این بود که هیچ سکانسی در تهران نبود و همه در جنوب گرفته شده بود اما در «گل‌های داوودی» از لحظه پیدایش قصه با من همراه بودید.


وی ادامه داد: شما معتقد بودید «گل‌های داوودی» به خاطر شرایط نابینایی یک گریم خیلی حساس و مهم می‌خواهد به همین دلیل عبدالله اسکندری و همچنین عباس گنجوی را معرفی کردید و من او را سر همین فیلم شناختم. سراغ بهترین‌های تئاتر از جمله زنده‌یاد جمشید مشایخی، جعفر والی و غیره رفتیم. فقط بیژن امکانیان از گروه بود که به‌خوبی هم درخشید و لیلا پیرزاد هم که از فیلم «رهایی» با ما همکاری داشت. ما اطراف این ۲ بازیگر را از بهترین‌های سینما و تئاتر ایران پر کردیم. برای تدوین عباس گنجوی و موسیقی کامبیز روشن‌روان آمد و همه آن‌ها را با هماهنگی هم انجام دادیم. «گل های داوودی» ساخته شد و اتفاق خوبی در سال ۱۳۶۳ بود.


«دختری با کفش‌های کتانی»؛ بعد از ۶ سال بیکاری


صدرعاملی درباره «دختری با کفش‌های کتانی» نیز توضیح داد: وقتی ایده این فیلم پیدا شد زمانی بود که ۶ سال بیکار بودم. یک شب منزل سعید مطلبی بودیم به او گفتم فقط یک اسم در ذهن دارم، دختری با کفش‌های کتانی و او گفت یعنی چی؟ به او در پاسخ گفتم شخصیت نوجوانی است که یک روز از خانه بیرون می‌رود و از میدان ولیعصر تا راه آهن را روی لبه جدول خیابان‌ها راه می‌رود و در طول این سفر شهری ماجراهایی برای او اتفاق می‌افتد. سعید مطلبی گفت ایده خوبی است اما کار من نیست. او چند شاگرد در سیمافیلم داشت و به من گفت پسر جوانی به‌تازگی به کلاس آمده که به نظر بسیار با استعداد است از او اسمش را پرسیدم و او پیمان قاسمخانی را به من معرفی کرد. قاسمخانی به همراه بهاره رهنما در فیلم علیرضا داوودنژاد بازی کرده بودند. قرارداد ۹۰۰ هزار تومانی با او بستم و هفته‌ای ۲ روز باهم در مورد فیلمنامه صحبت می‌کردیم تا اینکه به سرانجام رسید.


معرفی ترانه علیدوستی توسط «امین تارخ»


وی درباره فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» نیز توضیح داد: اواسط تدوین فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» فکر کردم که چگونه می‌شود یک قصه درباره دختری بنویسیم که احساساتی نباشد، خیلی عقل‌گرا و منطقی باشد و مشکلات زندگی را خودش یک‌تنه حل کند. متوجه شدم کامبوزیا پرتوی آن را کار کرده است با او صحبت کردم. از طرح خوشش آمد و نزدیک به یک سال طول کشید تا فیلمنامه آماده شد.


صدرعاملی خاطرنشان کرد: یادم می‌آید در هفته‌نامه سینما یک آگهی دادم که بسیار جذاب بود. متن آگهی این بود که «من ترانه ۱۵ سال دارم، دختر خوبی هستم، اگر این شخصیت را می‌شناسید به ما معرفی کنید» درواقع دنبال بازیگر بودیم. که ترانه علیدوستی این آگهی را دیده بود. امین تارخ به من زنگ زد و گفت ترانه، دختر حمید علیدوستی است و او را برای حضور در فیلم به من معرفی کرد. برای این نقش ۸۰ نفر را دیده بودیم. حبیب رضایی برای اولین بار انتخاب بازیگری را انجام می‌داد و برای انتخاب این نقش به مدارس زیادی رفته بود.


وی در ادامه بیان داشت: ترانه جنس صدایش خوب بود اما نمی‌توانست آن را مدیریت کند. البته ما هر بازیگری را انتخاب می‌کردیم باید ۲ ماه بر روی صدایش کار می‌کردیم زیرا شخصیت قصه سه لحن داشت. لحن دانش‌آموزی، دوران بارداری و دوران مادری که اینها لحن صداهایشان فرق می‌کند. سه ماه طول کشید تا ما بر روی صدای او کار کردیم و من در طول این مدت هیچ وقت به او نگفتم که برای نقش ترانه حضورش قطعی است و دقیقا ۴۸ ساعت قبل از فیلمبرداری به او گفتم. اولین لوکیشنی که تولید در اختیار من قرار داد، زندان رجایی‌شهر بود. در زندان شروع، وسط، بارداری، مادر شدن و پایان فیلم را داشتیم و برای این کار تنها هشت روز فرصت داشتم.


غرق در سینما


صدرعاملی در پایان بیان کرد: در آن سال‌ها وقتی فیلم می‌ساختیم به اینکه در گیشه می‌فروشد یا نمی‌فروشد، جشنواره می‌رود یا نمی‌رود فکر نمی‌کردیم. در زمان نگارش فیلمنامه و فیلمبرداری با همه وجود کاری که درست بود را انجام می‌دادیم و همین باعث می‌شد تا روحی در آثار دمیده شود. مانند فیلم‌های «سناتور»، «آفتاب‌نشین‌ها» و غیره که این‌ها با جان و دل کار می‌شد. حتی در فیلم «قرمز» که شما ساختید برای خوش آمدن مخاطب نمی‌ساختید. ما غرق در سینما بودیم و حرفی که همه همیشه می‌زدیم این بود که چگونه می‌توانیم تماشاگر خود را شگفت‌زده کنیم و مخاطبان وادار شوند که در سکوت مطلق آن را ببینند و خیلی اوقات موفق شدیم.


رسول صدرعاملی کارگردان پیشکسوت سینمای ایران آثاری چون «رهایی»، «گل‌های داودی»، «پاییزان»، «قربانی»، «سمفونی تهران»، «دختری با کفش‌های کتانی»، «من ترانه ۱۵ سال دارم»، «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «هرشب تنهایی»، «شب»، «زندگی با چشمان بسته»، «در انتظار معجزه»، «سال دوم دانشکده من» و غیره در کارنامه هنری دارد.


سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم لوکارنو، جایزه فدراسیون بین‌المللیِ مطبوعات سینمایی در جشنواره فیلم تسالونیکی، جایزه بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی بریسبان استرالیا برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»، جایزه فیل نقره‌ای برای بهترین کارگردانی از جشنواره فیل طلایی هند، لوح تقدیر و عضویتِ افتخاری انجمن حمایت از حقوق کودکان، فیلم منتخب هیئت داوران شانزدهمین دوره جشنواره بین‌المللیِ کودک و نوجوان، اصفهان برای «دختری با کفش‌های کتانی» از جمله جوایز و افتخارات بین‌المللی این سینماگر باسابقه است. بخشی از جوایز بین‌المللی که رسول صدرعاملی کسب کرده زمانی به دست آمد که سینمای ایران در ابتدای راه معرفی به سینماگران و علاقه‌مندان خود در جهان بود و امروز ۲۰ سال از آن زمان گذشته است.



گفتنی است، موزه سینمای ایران به عنوان مجموعه‌ای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می‌داند نظرات و دیدگاه‌های سینماگران باتجربه و پیشکسوت را جمع‌آوری کند تا نسل‌های آینده با نگاه و مسیر زندگی و نحوه خلق و شکل‌گیری آثار هنرمندان و صاحب‌نظران هنر سینما آشنا شوند.


انتهای پیام/۱۱۰/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر