صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۲ - ۰۵ آذر ۱۴۰۰
نمک خوردن و نمکدان شکستن؛

«روز شکرگزاری» به سنت ناسپاسی مهاجران انگلیسی بدل شد!/ مسلخ اروپایی‌ها برای بومیان آمریکای شمالی

مراسمی که امروزه در سراسر ایالات‌متحده تحت عنوان روز شکرگزاری برگزار می‌شود ریشه در محبت بومیان آمریکای شمالی نسبت به میهمانان انگلیسی گرسنه و بیماری دارد که پس از چندی میزبانان خود را از دم تیغ گذراندند.
کد خبر : 622948

به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، هر آنچه تابه‌حال از طریق فیلم، سریال، کتاب، مجله و دیگر وسائل ارتباط جمعی در خصوص روز شکرگزاری در اذهان جوامع مختلف سراسر جهان نقش بسته مردمی معتقد را به ذهن می‌آورد که بنا به زمان و سطح اجتماعی خود گرد هم می‌آیند، دعا می‌خوانند، بوقلمون سرو می‌کنند و ازآنچه خداوند به آنان عطا کرده شکر می‌گذراند اما کمتر کسی به خواستگاه اصلی این مراسم نزد بومیان آمریکای شمالی و محبت آنان به مهاجران ناسپاس اروپایی پرداخته است.


از زمانی که کریستوفر کلمبوس طی چهار سفر بین سال‌های ۱۴۹۲ تا ۱۵۰۲ میلادی قاره آمریکا را کشف کرد تا نوامبر سال ۱۶۲۱ که کشتی مهاجران عمدتاً انگلیسی بعد از روزها سرگردانی و گرسنگی در اقیانوس به ساحل پلیموث در ایالت ماساچوست فعلی رسید حدود یک‌صد و ۲۰ سال گذشته بود. کشتی مهاجران خسته از فقر، بیماری و نزاع از اروپا به ساحل نجات رسیده بود. تمامی تازه‌واردها گرسنه و بیمار بودند و اگر به آن‌ها رسیدگی نمی‌شد به‌احتمال فراوان همگی جان خود را از دست می‌دادند.


روز شکرگزاری در آمریکا یادآور خیانت تاریخی مهاجران اروپایی در حق بومیان سرخ‌پوست


به تأیید بسیاری از شواهد تاریخی این قبیله سرخ‌پوست "وامپانواگ" بود که در ماه نوامبر ۴۰۰ سال پیش تازه‌واردان انگلیسی را از مرگ نجات داد، به آن‌ها راه و رسم زندگی در سرزمین جدید را نشان داد، دارائی‌های خود را با آنان شریک شد و پس از برداشت ذرت آن سال به میهمانان رسم شکرگزاری از نعمت‌های الهی را آموخت اما از این موضوع خبر نداشت که این میهمانان به‌ظاهر صلح‌جو پس از عبور از بحران چه بلایی بر سر میزبان مهربان خود خواهند آورد. یادآوری نکاتی در خصوص مهاجرت اروپایی‌ها و نسبت دادن کشف آمریکا به کلمبوس ضروری به نظر می‌رسد.


بر اساس برخی نوشته‌های تاریخی این وایکینگ‌ها بودند که به‌عنوان اولین اروپایی‌ها حدود ۵۰۰ سال قبل از کلمبوس پا بر خاک آمریکا گذاشتند. اکتشاف در آب‌های ناآشنا و دوردست برای لیف اریکسون، رهبر سفر وایکینگ‌ها کاری خانوادگی محسوب می‌شد. اریکسون که گمان می‌رود در حوالی سال ۹۷۰ میلادی در ایسلند متولدشده باشد، سال‌های جوانی خود را در گرینلند سپری کرد.



نمایی از تصویر حمله مهاجران انگلیسی به بومیان آمریکا و قتل و کشتار آنها


افسانه‌های ایسلندی که ساگاس نامیده می‌شوند، اکتشافات سرزمین‌های جدید توسط اریکسون در دنیای جدید را مربوط به حدود یک‌هزار سال پس از میلاد مسیح می‌دانند. این داستان‌های قبل از ثبت در قرن دوازدهم و سیزدهم، سینه به سینه در بین مردم نقل می‌شدند. بر اساس داستانی، این وایکینگ ماجراجو از تاجری ایسلندی در خصوص سرزمینی عجیب در غرب شنیده بود که حدود یک دهه قبل در آب‌های کنار آن قایقرانی کرده بود ولی قدم به ساحل آن نگذاشته بود و پس‌ازآن بود که اریکسون تصمیم گرفت تا به این سرزمین سفر کند. اریکسون یک کشتی تجاری خرید، دست کم ۳۵ خدمه استخدام کرد و به سوی سرزمین جدید حرکت کرد. پس از عبور از اقیانوس اطلس، وایکینگ‌ها در کانادای امروزی با یک زمین سخت و بی‌ثمر روبرو شدند. اریکسون آن را هلولند، که به زبان نروژی به معنی "سرزمین اسلب سنگی" نامید. محققان بر این باورند که این مکان احتمالاً می‌تواند جزیره‌ی بافین باشد. سپس وایکینگ‌ها به سمت جنوب سفر کردند و به مکانی با جنگل‌های انبوه رسیدند که آن را مارک لند (سرزمین جنگل) نامیدند که احتمالاً در لابرادور امروزی واقع شده است و بعدازآن سرانجام به نیوفاند لند آمریکا رسیدند و در آنجا اردو زدند.



تاریخ‌نگاران تأیید می‌کنند که در قرن هفدهم میلادی دست‌کم دو میلیون و ۴۰۰ هزار سرخ‌پوست در آمریکای شمالی زندگی می‌کردند که تا اوایل قرن بیستم بیشتر آن‌ها یا در جنگ با ارتش آمریکا کشته شدند یا از بیماری و گرسنگی جان دادند



موضوع واقعیت زمان کشف قاره آمریکا از این بابت مهم به نظر می‌رسد که بر نگاه کلی به مقوله موجودیت ملتی جدید در غرب تأثیر بسزا دارد. وقتی اصل قضیه یعنی صحت ادعای کشف یک سرزمین جدید توسط مسیحیان اروپا نشین در هاله‌ای از ابهام و یا به عبارت بهتر نوعی سرقت باشد نشان می‌دهد که چه افراد توطئه‌گری در پس این ماجرا قرار داشتند.




بیشتر بخوانید:


نیویورک‌تایمز: ساختار سیاسی، قضایی و آموزشی آمریکا نژادپرستانه است/ پیدایش نوع جدید نژادپرستی با تکیه‌بر نظام برده‌داری قرون گذشته


ان.بی.سی نیوز: نسل‌کشی بومیان در کانادا الگوبرداری از مدل آمریکایی بود!




به اعتقاد برخی از مورخان و تحلیلگران علوم سیاسی اوضاع نابسامان اروپا در قرون‌وسطی و احتمال فروپاشی و تصرف کشورهای مسیحی به دست امپراتوری مسلمان عثمانی یا حکومت‌های اسلامی قبل از عثمانی‌ها بود که مثلث "زر و زور و تزویر" در اروپای مسیحی را بر آن داشت تا دیر نشده دست به انتقال داشته‌های خود به سرزمینی در دوردست‌ها بزند.


امکان نداشت مهاجرانی که به‌وسیله همان مثلث توطئه‌گر راهی قاره جدید شده بودند از در دوستی با میزبانان خود برآیند. این نظریه رفتار وحشیانه و ناجوانمردانه مهاجران اروپایی با ساکنان اصلی قاره آمریکا را به‌خوبی توجیه می‌کند. مهاجران اروپایی تا زمانی که نیاز داشتند با بومیان زندگی مسالمت‌آمیز داشتند و برای سال‌ها در مراسم شکرگزاری برداشت محصول سرخ‌پوست‌ها شرکت می‌کردند اما به‌محض اینکه خود را در موضع قوت دیدند موضع خود را عوض کردند. مهاجران همه‌ساله به شکرانه نجات جان خود در پلیموث مراسم شکرگزاری برگزار می‌کردند که با مراسم شکرگزاری برداشت محصول سرخ‌پوستان به‌صورت هم‌زمان برگزار می‌شد. بعدها برخی از مقامات کلیسا به‌عنوان بخشی از همان مثلث توطئه‌گر مراسم شکرگزاری را با انگیزه‌های تبلیغاتی از آن خود اروپایی‌ها دانستند و آن را به دیگر مناطق آمریکای شمالی و کانادا که تحت سلطه انگلیس بودند بسط دادند.


به گواهی تاریخ مهاجران‌ اروپایی‌ از ابتدای‌ ورود به‌ قاره‌ جدید با بومیان سرخ‌پوست که بسیار مهربان و انسان‌دوست بودند از سر ناسازگاری برآمدند. در خصوص عواطف انسانی سرخ‌پوستان همین بس است که کریستوفر کلمبوس پس از ورود به آل سالوادور و دیدن استقبال گرم بومیان در نامه‌ای به پادشاه و ملکه اسپانیا نوشت: «این‌ مردم‌ به‌قدری‌ ملایم‌ و مهربان‌ و سلیم‌النفس‌اند که‌ من‌ می‌توانم‌ به‌ اعلیحضرتین‌ اطمینان‌ بدهم‌ که‌ در دنیا ملتی‌ بهتر از ایشان‌ پیدا نمی‌شود. همنوعان‌ خود را مانند اقوام خود دوست‌ می‌دارند. گفتارشان‌ همواره‌ شیرین‌ و ملایم‌ و مهرآمیز و همراه‌ با لبخند است‌«.


در آمریکای شمال خشن‌ترین رفتارها با بومیان می‌شد. این ماجرا در تمام طول حکومت انگلیس بر آمریکای شمالی ادامه داشت و حتی‌ پس‌ از استقلال آمریکا از امپراتوری انگلیس این رفتار ادامه یافت. آمریکایی‌ها سرخ‌پوستان را به اتهام همکاری با قدرت استعمارگر انگلیس به قتل می‌رساندند. در دوره ریاست جمهوری جیمز مدیسون اذیت و آزار سرخ‌پوستان به حدی رسید که کار به جنگ‌های خونین بین ارتش آمریکا و سرخ‌پوستان کشیده شد. تمامی سرزمین‌های سرخ‌پوستان در دو طرف رودخانه می سی سی پی اشغال شد و هزاران زن و مرد و کودک سرخ‌پوست قتل‌عام شدند.



در آمریکای شمال خشن‌ترین رفتارها با بومیان می‌شد. این ماجرا در تمام طول حکومت انگلیس بر آمریکای شمالی ادامه داشت و حتی‌ پس‌ از استقلال آمریکا از امپراتوری انگلیس این رفتار تداوم یافت



در دوره اندرو جکسون چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا هم ارتش به جان قبایل چیروکی، چیکاسا، کریک، چیکتا و سمینول افتاد و اکثر مردان جنگجو این قبایل را از دم تیغ گذراند.


کنگره آمریکا در سال ۱۸۶۷ با تصویب قانونی زمینه نسل‌کشی سازمان‌یافته سرخپوستان را فراهم کرد


کنگره آمریکا در ادامه روند نابودی سرخ‌پوستان در سال ۱۸۶۷ با تصویب قانونی مقرر کرد که همه قبایل از سراسر کشور جمع‌آوری‌شده تا در کمپ‌هایی در داکوتای جنوبی و اوکلاهاما اسکان داده شوند. سرخ‌پوستان مخالفت کردند که با حملات گسترده ارتش آمریکا روبرو شدند. اوج درگیری‌ها در این سال صورت گرفت که به کشته شدن هزاران زن و کودک سرخ‌پوست انجامید.



یورش پلیس آمریکا به تجمع اعتراض آمیز سرخ‌پوستان


تاریخ‌نگاران تأیید می‌کنند که در قرن هفدهم میلادی حدود دو میلیون و ۴۰۰ هزار سرخ‌پوست در آمریکای شمالی زندگی می‌کردند که تا اوایل قرن بیستم بیشتر آن‌ها یا در جنگ با ارتش آمریکا کشته شدند یا از بیماری و گرسنگی جان دادند.




بیشتر بخوانید:


بومیان کانادا پس از چندین قرن هنوز از آب آشامیدنی محرومند


بقایای اجساد ۱۰۰ دانش‌آموز بومی در آمریکا کشف شد




اوضاع حال حاضر سرخ‌پوستان در دوره لیبرالیسم آمریکا هم خوب نیست و شدیداً از تبعیض نژادی رنج می‌برند. سرخ‌پوستان بخشی از فقیرترین جامعه کشور محسوب‌ می‌شوند. جامعه سرخ‌پوستان آمریکا در بیش‌ از یک‌صد محدوده‌ معین‌ به‌طور پراکنده‌ زندگی می‌کنند. میزان‌ بیکاری‌ بین جوامع سرخ‌پوست دست‌کم ۱۰‌ برابر بیشتر از میزان‌ متوسط‌ در سطح‌ ایالات‌متحده است. از بابت متوسط درآمد ماهیانه هم سرخپوستان یک‌سوم میزان مقرری استاندارد را به دست می‌آورند. محل زندگی بیش از ۵۰ درصد خانواده‌های سرخ‌پوست کلبه‌های کوچکی است که غالباً از آب آشامیدنی و بهداشت برخوردار نیستند. همه آن یک‌صد محدوده معین زندگی برای سرخپوستان دارای فقط ۵۰ مدرسه است که به‌صورت خودکار نوجوانان و جوانان سرخ‌پوست را از گردونه آموزش متوسطه و عالی خارج می‌کنند.


به اعتقاد برخی از مورخان، جنایات مهاجران اروپایی یعنی همین‌ آمریکایی‌های امروزه در حق سرخپوستان مانند جنایات قبایل وحشی مغول در حق ایرانیان است با این تفاوت که مغول‌ها پس از اشغال کشور و قتل و غارت به‌تدریج مردم ایران را به رسمیت شناختند و جذب فرهنگ ایرانی ازجمله دین کشور شدند اما مهاجران اروپایی نه‌تنها بومیان سرخ‌پوست را به رسمیت نشناختند بلکه فرهنگ آن‌ها را محو کردند و آنان را به مردمانی بی‌هویت تبدیل کردند.


انتهای پیام/۴۱۵۵/


انتهای پیام/

ارسال نظر