روسیه طرحی دقیق برای توسعه اقتصادی همپیمانانش دارد
گروه بینالملل خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ روحالله مدبر تحلیلگر مسائل فدراسیون روسیه در مصاحبه اختصاصی با آنا از کشورهایی نام میبرد که پس از برقراری ارتباط قویتر با فدراسیون روسیه توانستند بهخوبی به اهداف کوتاهمدت و میانمدت اقتصادی و رفاه اجتماعی دست یابند و برای نسلهای آینده نیز برنامهریزی کنند.
متن کامل مصاحبه با روحالله مدبر به شرح ذیل است:
آنا: در دفعات قبل که خدمت شما بودیم بهصورت کامل از امتیازات فدراسیون روسیه ازجمله منابع انرژی، زیرساختهای اقتصادی، نیروی انسانی کارآمد، متخصصان توانمند و غیره صحبت کردید؛ در این مصاحبه از کشورهایی نام ببرید که درصدد تقویت همکاریهای همهجانبه با روسیه برآمدند و توانستند حرکتی روبهجلو را تجربه کنند. این نوع بررسی کمک میکند تا مخاطب تنها به قول و قرارها محدود نشود و متوجه شود که در واقعیت هم تحلیلهای قبلی شما کاملاً قابل انجام هستند.
مدبر: اتفاقاً بحث بسیار مناسبی است اما قبل از آن باید اندکی در خصوص تأسیس فدراسیون روسیه و اهداف اولیه آن صحبت کنم. تقریباً بعد از سال ۱۹۹۱ که ساختار از اتحاد جماهیر شوروی به فدراسیون روسیه تغییر پیدا کرد، یک راهبرد در روسیه ایجاد شد تا مسکو بتواند شرایط گذشته کشورهایی که از شوروی جدا شدند و به اتحادیه جمهوریهای پانزدهگانه مستقل پیوستند را پایش کرده و با رویکردی جدید شرایط را بهتر از قبل کند.
سطح ارائه حمایتهای روسیه به هرکدام از کشورهای دوست بسته به نوع مناسباتشان با روسیه، بسته به نوع اهمیتشان و بسته به اینکه روابطشان با روسیه زیگزاگی بوده یا نه، کاملاً دقیق و راهبردی عمل کردهاند و در اردوگاه غرب قرار نگرفتهاند یا نه، متفاوت است
آن موقع طرحهای مختلفی مطرح شد اما تقریباً از سال ۱۹۹۲ بود که کشورهای منطقه سی.آی.اس که معروف است به کشورهای مستقل مشترکالمنافع یا همسود ایجاد شد تا روابط گذشته بین حوزههای اقماری شوروی سابق حفظ شود. قرار شد که روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در همه حوزهها در بالاترین سطح بهعنوان یک اصل بین این کشورها حفظ شوند. در این دوران، فراز و نشیبهای مختلفی بین اعضای سی.آی.اس داشتیم اما تقریباً شرایط از دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه متحول شد. با تدوین راهبردهایی که پوتین در اسناد سیاست خارجی و امنیت ملی تنظیم کرد شاهد بودیم که ظرفیتهای کشورهای سی.آی.اس فعالتر و عملیاتیتر شدند. پوتین تأکید داشت الآن اختلافات ارضی نباید مطرح شود و بهجای آن باید طرح اتحادیهسازیهای قدرتمند برای کاهش نفوذ غرب و جلوگیری از گسترش توطئههای اختلافافکنانه آمریکا در اولویت باشد.
آنا: به یکی دو نمونه از این همگراییها پس از به قدرت رسیدن پوتین اشاره کنید.
مدبر: در منشور سی.آی.اس بر این نکته اصرار شده بود که روادید بین اعضا لغو شود که تقریباً الآن این امر مهم در مسیر تسهیل رفتوآمد شهروندان انجام شده است. تسهیل در امور بازرگانی و گمرکی بین کشورهای عضو نمونه قابلذکر دیگر است. از این دسته امور میتوانم به ایجاد کارگروههای مشترک میان وزارتخانههای مرتبط بهویژه وزارتخانه امور خارجه اشارهکنم. همکاریها در حوزه مبارزه با جرائم سازمانیافته، قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت غیرقانونی، استرداد و تعقیب متهمان در خاک کشورهای عضو سی.آی.اس بهخوبی گسترش یافته است. توسعه آموزشهای ضروری و ارتقای سطح دانش کشورهای عضو هم خیلی خوب دنبال شد. مواردی که ذکر کردم راهبردی بود که روسیه برای متحد کردن و پیشرفته کردن کشورهای جداشده از خودش اتخاذ کرد.
بهغیراز اتحادیه سی.آی.اس یک اتحادیه دیگر به همت روسیه تشکیل شد که برخی از اعضای سی.آی.اس هم در آن عضو هستند؛ سازمان پیمان امنیت جمعی شامل روسیه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان. کشورهای عضو این پیمان در برنامه روسیه در حوزههای امنیتی، اقتصادی و تجاری جایگاه ویژه و راهبردی دارند. در ضمن سبد حمایتی روسیه در حوزه اقتصادی با این کشورها هم بسیار ویژه است.
روسیه بر توسعه آموزشهای ضروری به اعضای پیمان امنیتی تمرکز فراوان کرد. برنامههای مشترک امنیتی، ضد جاسوسی، ایجاد سیستم همکاری رسانهای، تأسیس شبکههای رادیو و تلویزیونی و نشریات همسو به زبان روسی با محوریت تداوم حفظ فرهنگ روسی برای مقابله با توطئههای غرب ازجمله مواردی بود که در قالب پروژههای آموزشی به ابتکار روسیه صورت میگرفت.
روسیه بر امنیت مرزهای کشورهای عضو پیمان امنیتی تأکید فراوان داشت البته این امر در اساسنامه اتحادیه سی.آی. اس هم آمده بود به همین دلیل هم هست که تاکنون این کشورها کمترین ضربه را از مرزهای خود تجربه کردهاند.
پوتین این موارد را فقط بهصورت شعارگونه مطرح نمیکرد بلکه بهصورت عملیاتی هم پیگیری میشد. الآن در ساختار وزارت خارجه روسیه یکبخشی تحت عنوان کشورهای مستقل مشترکالمنافع که در سطح معاون وزیر است وجود دارد و مأموریتش پیگیری و عملیاتی شدن تمام اسنادی است که در اتحادیه کشورهای مستقل مشترکالمنافع مصوب شدهاند. روسیه برخوردار از راهبردی بلندمدت است و معتقد است با حرکت به سمت توسعه اقتصادی و محقق کردن اهداف اسناد روسیه ۲۰۲۴ و روسیه ۲۰۳۰ آن دسته از کشورهایی که به اردوگاه غرب پیوستند، مجدداً به اردوگاه روسیه بازخواهند گشت.
آنا: روسیه کشوری است که مرزهای طولانی با اروپا و آسیا دارد. راهبرد کاخ کرملین برای کشورهای هممرزش در این گستره چیست؟
مدبر: اوراسیاگرایی یک اندیشه و برنامه عملیاتی است که اساس طرح اجرایی دولت فدراسیون روسیه را تشکیل میدهد. هدف از این اندیشه محدود کردن فضای یکجانبهگرایی آمریکا و جلوگیری ازهمسو شدن کشورهای منطقه با غرب و متحدان غربی آمریکاست. روسها بهویژه در دوره پوتین برنامه ایجاد یکقطب مستقل در نظام بینالملل نوین را ارائه دادند و یکتنه در مقابله طرح یکجانبهگرایی آمریکا ایستادند. روسها برای اینکه بتوانند این هدف را محقق کنند به تقویت اندیشه اوراسیا بهصورت نظری و عملی پرداختند.
در دوره یوگنی پریماکوف که از سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ نخستوزیر روسیه بود، دکترینی در سیاست خارجی روسیه حاکم بود به اسم دکترین پریماکوف که در دوره پوتین آن دکترین خیلی ارتقا پیدا کرد و عملیاتیتر شد. پریماکوف معتقد بود اقتصاد ژئوپلیتیک یکی از چارچوبهای سیاست خارجی روسیه است و نگاه سیاست خارجی روسیه باید با تأکید بر ایفای نقش جدی و اشتراک حداکثری با کشورهای همسایهاش شامل همین محدوده سی.آی.اس از قفقاز گرفته تا آسیای مرکزی و آسیای میانه صورت گیرد. مناطقی که پریماکوف ذکر کرده بود در طرح اوراسیای بزرگ پوتین تکمیل شده است یعنی همه اینها در اوراسیای بزرگ قرار دارند.
آنا: مزیت اصلی اوراسیای بزرگ چیست؟
مدبر: در طرح پوتین تحت عنوان اوراسیای بزرگ ما دیگر انحصاراً نمیگوییم که این کشورها سی.آی.اس هستند، اینها قفقازند، اینها آسیایی مرکزی و اینها آسیای میانهاند، نه، اوراسیای بزرگ وسعت بسیار ویژه و بزرگی دارد که همه این پهنه را در برمیگیرد بهاضافه اینکه این قابلیت را دارد که کشورهای دیگر ورای این قسمت هم به آن اضافهشده و بتوانند همکاریهایشان را با روسیه توسعه دهند. طرح اوراسیای بزرگ پوتین یک طرح بسیار عملیاتی است که از ۲۰۲۴ به بعد تأثیرات عمدهتر آن در نظام بینالملل را خواهیم دید، الآن زیرساختهایش را دارند آماده میکنند.
دو سند بسیار مهم در روسیه داریم؛ استراتژی امنیت ملی و استراتژی سیاست خارجی. در این اسناد استراتژیک که عرض کردم، بر همکاری با کشورهای مستقل مشترکالمنافع در حوزههای متنوع اقتصادی، امنیتی، علمی، فرهنگی، ضد تروریستی، امنیت دستهجمعی و موارد مختلف تأکید شده که بعداً در اسناد آیندهشان، آن کشورها را زیرمجموعه اوراسیای بزرگ میآورند.
آنا: در درون مرزهای فدراسیون روسیه چه تمهیداتی برای تعامل نزدیکتر و عمیقتر با کشورهای اوراسیا در نظر گرفته شده است؟
مدبر: در راستای همین موضوع کل فدراسیون روسیه که کشوری سه قارهای است به ۱۲ منطقه اقتصادی تقسیمبندی شده است. منطقه اقتصادی اورال و ولگا که دو منطقه اقتصادی بسیار ویژه و صنعتی هستند و بخش عمدهای از کارخانههای صنعتی روسیه هم در این منطقه در بخش غربی روسیه قرار دارند. یکی از مأموریتهایی که به مقامات مناطق اقتصادی اورال و ولگا که خودشان از چند استان و ناحیه فدرالی تشکیل میشوند، تفویض شده، این است که همگراییشان را با کشورهای حوزه سی.آی.اس و بخشهای جانبی دیگر افزایش دهند. البته منطقه اقتصادی قفقاز و ماورای قفقاز هم هستند.
از طرفی، روسیه حمایتهای مالی از کشورهای هماهنگ و همسو و برخوردار از ارتباط سیاسی، امنیتی، فرهنگی با کرملین را به چند بخش تقسیم کرده است.
بیشتر بخوانید:
پرونده آسیبشناسی روابط ایران و روسیه-1/ مدبر: دستگاه دیپلماسی ایران فاقد راهبرد پیشرفته اقتصادی است/ در حال از دست دادن فرصتهای موجود در روسیه هستیم
پرونده آسیبشناسی روابط ایران و روسیه-3/مدبر: ارتقای مناسبات با روسیه رو به پیشرفت، یک انتخاب نیست بلکه راهبردی ضروری است/ کشور کماکان معطل برجام مانده
حمایتهای مالی روسیه شامل یارانهای، ترانزیتی، تأمین مواد اولیه غذایی، بهداشتی، ایجاد زیرساختهای اساسی، جذب دانشجو و آموزش و پرورش است که سطح ارائه این حمایتها به هرکدام از کشورهای دوست بسته به نوع مناسباتشان با روسیه، بسته به نوع اهمیتشان و بسته به اینکه روابطشان با روسیه زیگزاگی بوده یا نه، کاملاً دقیق و راهبردی عمل کردهاند و در اردوگاه غرب قرار نگرفتهاند یا نه، متفاوت است.
کشور بلاروس یک نمونه ویژه در خصوص دریافت حمایتهای روسیه است. دولت فدراسیون روسیه حتی برای سوخت و انرژی در بلاروس هم یارانه میدهد. وامهای مختلف به مردم بلاروس پرداخت میکند. در توسعه زیرساختهای اساسی در حوزه محصولات کشاورزی و دامی به بلاروس کمک میکند البته بلاروس هم کشوری است که در این حوزه ظرفیت خوب و مناسبی دارد.
وقتی شاخصهای رشد و توسعه اقتصادی و رفاه و سلامت در بلاروس تحت حمایت روسیه را با اوکراین غربگرا مقایسه میکنیم میبینیم که اوضاع بلاروس خیلی بهتر است
به همین دلیل است که شرایط کلی مخصوصاً رفاه و سرانه برخورداریهای اجتماعی بلاروس نسبت بقیه کشورهایی که در حوزه اروپای شرقی قرار دارند، بالاتر است. الآن اگر اوکراین را نگاه کنید، از دورهای که چالشهای خودش را با روسیه افزایش داد، وضعیت سرانه اجتماعیاش بسیار پایین و بحرانهای اجتماعیاش بسیار بالا رفته و شاخصهای اقتصادی اوکراینی که به اردوگاه غرب رفت از بلاروسی که تحت حمایت روسیه است، بسیار پایینتر است.
جالب است که عرض کنم در سال ۲۰۱۴ که شبهجزیره کریمه از طریق انتخابات به خاک روسیه ملحق شد و بالای ۹۵ درصد از مردم کریمه به الحاق این منطقه به روسیه رأی دادند، دولت اوکراین از پرداخت حقوق بازنشستگان، تأمین نیازهای مردم منطقه کریمه، تأمین زیرساختهای اساسی در خطوط آب، انرژی و حتی موارد بهداشتی واقعاً عاجز بود. باوجوداینکه کریمه یک منطقه ساحلی توریستی فوقالعاده زیبایی است و شهرهای خوش آبوهوا هم دارد و قادر است بهعنوان قطب گردشگری آبهای گرم با سواحل توریستی ترکیه رقابت کند دولت اوکراین نتوانسته بود که این کار را انجام دهد. دلیلش هم این بود که اوکراین از یک فساد ساختاری سیستماتیک رنج میبرد. اوکراین دارای منابع عظیم انرژی است به همین دلیل پسازاینکه از حمایت روسیه خارج شد زمینه برای حضور گروههای مافیایی فراهم شد. بهعلاوه جریان غربگرا برای گسترش شبکههای مافیایی و گسترش فساد ساختاری در اوکراین از خلاء قدرت روسیه سوءاستفاده کرد.
آنا: مردم کشوری مانند اوکراین که از روسیه دور شد و به غرب نزدیک شد چه دیدگاهی نسبت به روسیه امروز دارند؟
مدبر: به یاد دارم چند سال پیش در خلال تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اوکراین برخی از مردم عکسهای خیابانهای کیاف و دستاندازهای بزرگ اتوبانهای مرکز شهر کیاف را به دست میگرفتند و پخش میکردند و میگفتند بالاخره چه کسی میخواهد ما را از این مشکلات اولیه رها کند؟ ما تا چه زمانی باید در تنش و درگیری و جنگ باشیم و روسیه را تهدید خودمان بدانیم.
بخش عمدهای از مردم اوکراین علاقهمند به ایجاد ارتباط نزدیک با روسیه هستند اما به خاطر اینکه اوکراین در اردوگاه غرب قرار گرفته و منافع آمریکا و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در این است که چالش و تنش در اوکراین با روسیه ایجاد کنند، خواست مردم عملی نشده است و در نهایت خسارتش را مردم اوکراین میبینند و زیرساختها هم دچار مشکلات اساسی شده است. همه زیرساختهای اوکراین، ازجمله خطوط لولهکشی آب شهری مربوط به دوره اتحاد جماهیر شوروی سابق است. حتی در برخی از استانهای اوکراین لولهکشی آب آشامیدنی وجود ندارد.
وقتی شاخصهای رشد و توسعه اقتصادی و رفاه و سلامت در بلاروس را با اوکراین مقایسه میکنیم میبینیم که اوضاع بلاروس خیلی بهتر است. به همین دلیل هم هست که روسیه، بلاروس را عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا میکند و در حوزه مناسبات تجاری فضایی به وجود میآورد که ظرفیت بلاروس بهعنوان یک شریک اساسی در مبادلات تجاری و اقتصادی با روسیه دیده شده و بکار گرفته شود.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/