آسیبشناسی مسیر پژوهش و تولید علم/ نیازمند نظام مسئلهیابی روزآمد هستیم/ لزوم شکلگیری پیوند «دانشگاه-شهر»ها
گروه استانهای خبرگزاری آنا - مجتبی آزادیان؛ پنجمین جشنواره پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان با حضور رئیس و اعضای هیئت رئیسه این دانشگاه، رؤسا و اعضای هیئت علمی برگزیده واحدهای دانشگاهی استان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) برگزار و از پژوهشگران برتر این استان با اهدای لوح تجلیل شد.
در بخش تجلیل این جشنواره از پژوهشگران واحد اصفهان(خوراسگان) به ترتیب از مهرداد مدرسی از دانشکده کشاورزی، مجید دلشاد از دانشکده فنی مهندسی، مرضیه ضیاییراد از دانشکده پرستاری، خسرو جلالی از دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، آرزو طهمورثپور از دانشکده دندانپزشکی، محمدعلی نادی از دانشکده علوم تربیتی، حسین حیدری از دانشکده زبانهای خارجی، اکبر اعتباریان از دانشکده مدیریت، سعید داییکریمزاده از دانشکده علوم انسانی و عبدالله هادی وینچه از دانشکده علوم پایه قدردانی شد.
خبرنگار آنا به همین مناسبت با محمدعلی نادی دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، رئیس هیئت اندیشهورز تعالی علوم انسانی و هنر استان اصفهان و پژوهشگر برتر بین دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی این استان درباره جنبش و تحول در فضای تولید دانش کشور و آسیبهای مسیر پژوهش و تولید علم گفتگو کرده است که مشروح آن را میخوانید.
آنا: چگونه میتوان در فضای تولید دانش کشور، جنبش و تحول ایجاد کرد؟
نادی: یکی از مهمترین مشکلاتی که اکنون با آن مواجه هستیم، این است؛ پژوهشهای زیادی که در کشور انجام میشود، ارتباطی به دنیای بیرون، بازار کار، مشکلات و مسائل جامعه ندارد و میتوان گفت حجم بالایی از تحقیقاتی که انجام میشود به این دلیل زمینگیر شده و در کتابخانه خاک خورده و بلااستفاده میماند که جوابگوی مسائل اجتماعی، مسائل موجود در بازار کار و فضای بیرونی نیست.
بسیاری از پژوهشها جامعهمحور نیستند
اصطلاحاً میتوان گفت پژوهشهای ما جامعهمحور نیستند. خیلی از پژوهشها با تمایلات و تعلقات دیگری انجام میشوند و اساساً هدفمند نیستند؛ اگر بخواهیم این تحقیقات را به سمت چشماندازی ببریم که شکوفایی و تعالی نظام اجتماعی و نظام علمی جامعه را تحققپذیر کند، لازمه آن این است که تحقیقات را براساس یکسری اهداف و مأموریتها هدایت کنیم و به سمت و سوی خاصی ببریم که نتایج و خروجیهای آنها در جامعه استفاده شود.
درواقع پژوهشی که برخاسته از مسئله موجود در جامعه نباشد و واقعیتی در بیرون منتظر نباشد که پاسخ مسئله خودش را در دل این پژوهش پیدا کند، پژوهش بیارزشی خواهد بود. یعنی حتی اگر مرزهای دانش را هم رد کند و اصطلاحاً جزء پژوهشهای خطشکنانه هم آن را قلمداد کنیم، صرفاً توانسته مبانی دانشی، معرفتی و علم را برای ما پیش ببرد؛ ولی نتوانسته مشکلی از مشکلات ما را حل کند.
بنابراین لازمه کار این است که ابتدا آسیبشنایی خیلی جدی در حوزه پژوهش و تولید علم در حوزه آسیبشناسی مربوط به برقراری پیوند بین دانشی که تولید میشود با دانشی که از قبل موجود است و همینطور انسجامبخشی و نشر این دانش علمی انجام شود.
مشکلات حوزه آسیبشناسی پژوهش و تولید علم میتواند در سه بخش مطرح باشد. به این معنی که اولاً چه آسیبهایی بر پژوهش و تولید علم ما متبادر است. دوم اینکه چگونه میتوانیم بین این دانش تولیدشده جدید و دانش قبلی و مسائل و مشکلاتی که در جامعه داریم، ارتباط و پیوند برقرار کنیم و نکته سوم اینکه چگونه میتوانیم بهصورت راهبردی، این دانش علمی تولیدشده را بهصورت منسجم نشر دهیم.
البته اتفاقات خوبی در مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی در حال رخدادن است، مانند طرح پایش آزاد(پژوهشهای اثرگذار یکپارچه شبکهای دانشگاه آزاد اسلامی) که مسائل موجود در جامعه، صنعت، کشاورزی، خدمات و ... را احصا و گردآوری میکند تا حجم وسیعی از مطالعات در حوزه کارشناسی ارشد و دکتری را بهنوعی به سمت این مسائل و مشکلات جهتدهی کند.
لزوم شکلگیری «دانشگاه-شهر»ها
واقعیت امر این است که باید پیوندی کاملاً ذاتی بین جامعه و دانشگاه اتفاق بیفتد و اصطلاحاً «دانشگاه-شهر»ها شکل بگیرد. یعنی دقیقاً وقتی در جامعه مسئلهای اتفاق میافتد، مدیران، مسئولان، تصمیمگیرندگان، حتی مردم عادی جامعه بهدنبال جواب سؤالات خودشان در دانشگاه باشند و دانشگاه هم باید بهقدری مشروعیت از نظر پاسخگویی به سؤالات پیدا کند و بهقدری تعالیگرا به تولید علم بپردازد که تمام اصحاب قدرت، سیاست، اقتصاد، تولید و اصحاب صنعت، وقتی با مسئلهای مواجه میشوند، ناخواسته وارد دانشگاه شوند.
استادان باید از محیط دانشگاه خارج شوند
از طرفی اگر میخواهیم تولید علم بومی و علم نافع داشته باشیم، با نشستن در دفتر و حضور در دانشگاه و جستجوکردن در اولویتهای پژوهشی سازمانها نمیتوان این علم ناب را تولید کرد. استادان باید از محیط دانشگاه خارج شوند و همین نکتهای را که در ارتباط با جامعه مطرح میکنیم در ارتباط با دانشگاه هم مطرح کنیم، یعنی اصحاب دانشگاهی هم باید بهدنبال حل مسائل جامعه باشند تا آن علم بتواند نافع باشد.
تقلید از کارهای خارجی در حوزه علوم انسانی خطرناک است
ممکن است در برخی سطوح اولیه، تقلیدکردن از کارهای خارجیها بد نباشد؛ ولی میتواند در حوزه علوم انسانی خیلی خطرناک باشد و ما نهتنها دانشجوی خودمان را بهعنوان یک مقلد متون غربی و خارجی پرورش میدهیم؛ بلکه اندیشیدن براساس درون مایههای حکمی را نیز از او میگیریم «البته هیچ ایرادی ندارد که ما در جریان تولید علم خارجی بهصورت دقیق و بهروز قرار بگیریم»؛ اما استاد و دانشجو نباید به یک مقلد مادامالعمر تبدیل شوند.
آنا: در این زمینه بیشتر توضیح میدهید؟
نادی: باید در جریان دانش تولیدشده در غرب قرار بگیریم؛ اما شریانهای علمی خودمان را هم بهعنوان علم نافع به آن متصل کنیم که آنها هم به ما استناد کنند؛ پس وقتی دانشجو همراه استاد در صنعت، جامعه و سازمانها ورود کند، نهتنها مهارتهای حرفهایاش از لحاظ فکری و مهارتی تقویت میشود؛ بلکه مسائل را میبیند و درک منظم و منسجمی از مسائل پیدا میکند و وقتی که قرار است آن مسئله را در پروژه تحقیقاتی خودش تحلیل و تشریح کند، دیگر بهطور اجتنابناپذیری حجم بالایی از اطلاعات واقعی را برای منتقلکردن روی کاغذ در اختیار دارد، نه اینکه بخواهد از این طرف و آن طرف رونویسی کند و درکی از مسئله هم نداشته باشد.
اگر بخواهیم به جنبشی که اسم آن را «جنبش تولید علم بومی» میگذاریم، برسیم، باید حتماً این نگاه در آن نهفته باشد که اولاً این آسیبها بهطور معین تحلیل شوند و مشخص شود که وقتی میخواهیم علم بومی در بسترd مناسب تولید کنیم، این تولید علم ممکن است از کجاها آسیب ببیند.
آنا: اصلیترین آسیبهای تولید علم چیست؟
نادی: یکی از مهمترین قسمتهای مربوط به آسیبهایی که میتوان مورد تحلیل قرار داد، آسیبشناسی مربوط به نبود تمرکز در پژوهشهاست. متأسفانه خیلی از مواقع وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که استاد ما راه و روش پژوهشی مشخصی ندارد و روی همه چیز کار میکند. متمرکزنبودن پژوهشها و پراکندهکاری پژوهشگران نکتهای است که باید به آن توجه شود.
مسائل مربوط به اخلاق پژوهشی نیز فوقالعاده مهم است. اکنون بحث مربوط به مجلات در کشور و ناهنجاریهایی که در این زمینه در حال اتفاقافتادن است، بهطور مثال ردکردن بیدلیل مقالات، نشر مقالات بر حسب یکسری معیارها و وابستگیهای دانشگاهی یا چاپکردن مقالات با هزینههای خیلی بالا و خارج از عرف بسیار مهم است.
نبود تمرکز در پژوهشها از مهمترین آسیبهاست
بهطور مثال ضعفی که در روشهای پژوهش و چاپ کتابها و مقالات وجود دارد، این است که فرض کنید وقتی استانداردها را تحلیل میکنیم، میبینیم استانداردها پایینتر از حد انتظار است؛ اما با این وجود آن دستنوشته منتشر میشود.
در زمینه نشر همه مشکلات و مسائل، دانشگاهی نیست، خیلی از ناشران غیر دانشگاهی داریم که با دریافت هزینههایی و بدون ارزیابی دقیق این کتابها را چاپ میکنند. باید استانداردهای پژوهشی معین و مشخصی را برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی مشخص کنیم. شناسایی و معرفی نکردن استانداردها موجب میشود موضوعاتی که انتخاب میشوند، حتی در صورت نشر، مسائل اساسی و کاربردی مبتنی بر نیاز جامعه و کشور را حل نکنند.
اگر بخواهیم در ارتباط با دانشگاه آزاد اسلامی تحلیل کنیم، موضوع کیفیت مجلات خیلی مهم است. اینکه مجلات بتوانند خیلی راهگشا باشند. باز یکسری از مسائل دیگر هم وجود دارد. خیلی از پژوهشهای خاص و نابی که ما میخواهیم انجام دهیم، هزینههای بالایی دارند و باید پشتیبانی شوند و اگر پشتیبانی برای آنها اتفاق نیفتد، طبیعتاً آن پژوهش منجر به تولید علم نافع نمیشود؛ چراکه شاید استادان نتوانند خودشان این کار را به تنهایی انجام دهند.
مسئله خیلی جدی که با آن مواجه هستیم، نداشتن برنامه کوتاهمدت و بلندمدت در ارتباط با تولید دانش است که تولید دانش ما میخواهد به چه سمت و سویی باشد. در بعضی از عرصهها پیشرفت خیلی خوبی داشتهایم و این نشان میدهد که دارای برنامه هستیم؛ اما در بعضی از قسمتها هم خیر، مشخصاً برنامه دقیقی نداریم و شاید یکی از دلایل آن برخورد روزمره با موضوع پژوهش و تولید علم بوده باشد.
استفادهکردن از استادان متخصص و خبره در حوزههای موضوعی تخصصی نیز حائز اهمیت است. موضوع کپیسازی و کپیبرداری از پایاننامهها، رسالهها، پژوهشها و اساساً کارهای تکراری هم یکی از آسیبهای جدی است که در کل کشور با آن مواجه هستیم. این فقط مربوط به دانشگاه آزاد اسلامی نیست و در کل کشور کارهای تکراری زیادی داریم و به دلیل اینکه یک مرجع کنترلکننده ثابت نداریم که پایاننامهها در آن ثبت شده و جلو کارهای تکراری گرفته شود، خیلی از اوقات میبینیم که کارهایی بهطور مثال در اصفهان انجام شده و همان کار در کرمان، مشهد و در شهرستانهای تهران و ... هم انجام شده است و وقتی چک میکنیم، ممکن است تشابهات خیلی زیادی بین این مطالب ببینیم.
آنا: منظورتان را روشنتر بیان میکنید؟
نادی: اساس قضیه این است که بهنوعی در حال اتلاف هزینه و زمان در ارتباط با تولید علم و فعالیت پژوهشی هستیم، به دلیل اینکه در بخشهایی، مشکلات خاصی در سطح کلان برنامههای پژوهشی داریم، در سطح کشور بسیاری از ظرفیتها و انرژیهایی که میتواند در این زمینه مصروف به یک مسیر مشخص پژوهشی باشد، بیمورد درگیر در یکسری کارها و پژوهشهای وظیفهای و روزمره میشود که خروجی خاصی شاید به جز چاپ یک مقاله نداشته باشد.
سیستم ارتقای استادان برخلاف رویکرد حل مسئله جامعه برای پژوهشهاست
مسئله خیلی مهم و کلیدی هم که باید اینجا به آن تأکید کنم، این است که از یکطرف توصیه میشود که مقالات و پژوهشها حلکننده مشکلات کشور باشد؛ ولی از طرف دیگر در سیستم ارتقای استادان و بخشنامههایی که سیستم آموزش عالی کشور با آن استادان را ارتقا و ترفیع میدهد، کاملاً متمرکز روی یکسری شاخصهایی است که خلاف این رویکرد هستند.
یعنی از یکطرف نگاه این است که پیرو سیاستهای کلی تولید علم در کشور حرکت و مشکلات و مسائل کشور را حل کنیم، شاید شما هیچگاه نتوانید این مقاله را در یک مجله ISI چاپ کنید و ضرورتی هم ندارد که مسائل و مشکلات کشور را در یک مجله خارجی مطرح کنید و مسائل کشورمان را آنجا نشر دهید و از طرف دیگر استاد وقتی میخواهد به دانشیاری و استادی ارتقا پیدا کند، آن آییننامههای ارتقا به دانشیاری و استادی یا آن کمیسیونهای تخصصی، استاد را ملزم به داشتن مقالههای انگلیسی در ISI و اسکوپوس میکنند.
بنابراین استاد اینجا دچار تعارض میشود که یا باید در مورد حل مشکلات کشور پژوهش کند یا مقالهها و پایاننامههایش را طوری طراحی کند که بتواند در ژورنالهای خارجی چاپ کرده و ارتقا پیدا کند. این موضوع نوعی تعارض نقش به وجود میآورد.
استاد وقتی که مقایسه میکند، احتمال دارد با نگاه به آینده و ارتقا و ترفیع خودش گزینه دوم را انتخاب کند. یعنی بگوید پایاننامهها و عنوانها را به شکلی طراحی میکنم که بتوانم نتایج و خروجیاش را در مجلات ISI تخصصی چاپ کنم تا بتوانم ارتقا پیدا کنم و متاسفانه از این نمونهها زیاد داشتهایم. یعنی استادانی را داریم که واقعاً پایاننامههایی که کار میکنند یا کارهای آموزشی که انجام میدهند، دانشجوساز و حلکننده مسائل است؛ ولی نتوانستهاند ترفیع بگیرند.
آنا: راهکار شما برای رفع این چالشها و آسیبها در مسیر تولید علم چیست؟
نادی: این تعارض را باید در جایی حل کرد که اگر استاد روی مسائل کشور و استان خودش و کارهای اصیلی کار کرده و بین دانش تولیدی جدید و بومی و دانش قبلی پیوند برقرار و مسائل را حل میکند، برای آن امتیاز و ارزش بالاتری قائل شویم تا اینکه 500 دلار بدهیم، مقاله را در یک مجله ISI چاپ و به دانشیاری و استادی ترفیع یا ارتقا پیدا کنیم؛ البته ممکن است مجله خارجی پولی هم نباشد؛ اما استاد برای چاپ مقاله، باید آن موضوعاتی را دنبال کند که مجله طلب میکند.
مشخصشدن این استراتژیها فوقالعاده مهم است که باید استراتژیها را مشخص کرده و دقیقاً هم طبق همان عمل کنیم که استادان هم بر محور همین نکته فعالیتهای پژوهشی خودشان را متمرکز کنند.
وقتی استاد میبیند که کارش براساس همان رویههای قبلی توسط کمیسیونها و هیئتهای ممیزه در دانشگاههای مختلف ارزیابی میشود، ملاک را روی امتیازهایی میگذارد که باید از مقالات و پژوهشها برای خودش حاصل شود و مسائل جامعه، نگاه به جامعه، جامعهمحوری و تربیت دانشجو برای حل مسائل در آینده را رها میکند. فرض را میگذارد روی اینکه چند ایده که در مقالات انگلیسی دیده، این ایدهها را ترکیب کند یا یک ایده جدیدی برایش ارائه و بتواند در همان ژورنالها هم آن را چاپ کند.
در این صورت با اینکه دانشی را تولید میکنیم، شاید دانش خیلی جدیدی هم باشد؛ اما این کمکی به حل مسائل جامعه نمیکند و نگاه جامعهمحور مورد تأکیدی که دانشگاهها بتوانند مسائل جامعه را حل کنند و علم بومی بهنحوی تولید شود که علاوهبر نگاه نوین و بهروز علمی، نگاه بومی و مرتبط با مبانی حکمی در آن باشد و بتواند مسائل جامعه را برطرف کند، وجود ندارد و استاد دانشگاه سراغ پژوهشی میرود که بتواند در یک مجله خارجی آن را چاپ کرده و ارتقا پیدا کند؛ البته بخش عمدهای از این آسیب با اصلاح آییننامهها و هدایت فعالیتهای پژوهشی در بستر مسائل جامعه حلشدنی است.
آنا: ارزیابی شما از فعالیت مجلات داخلی در کمک به تولید علم چیست؟
نادی: مجلات داخلی خودمان هم همینطور است. وقتی که مسئلهای مرتبط با یک رویکرد اقدامپژوهانه را به جواب رسیده و مسئله را حل کردهاید، اگر بخواهید آن را نشر دهید، امکان نشر آن واقعاً برای شما وجود ندارد، یعنی میگویند این موضوع، موضوع جدیدی نیست.
ظاهراً خیلی از موضوعاتی که با آنها در جامعه مواجه هستیم، موضوعات جدیدی برای مجلاتمان نیستند؛ چراکه اصلاً بهدنبال چاپکردن چنین موضوعاتی نیستند؛ اما اگر یک مقاله انگلیسی 2020 را بیاوریم، همان ابزارها را روی یک نمونه ایرانی اجرا کنیم و آن مقاله را برای آن مجله بفرستیم، بلافاصله چاپ میکند؛ چراکه کار خیلی جدیدی است و اصلاً کاری به این ندارد که این توانسته ابزار حل یک مسئله در جامعه باشد یا توانسته یک موضوعی را در کشور تجاری کند یا خیر. مقالات عمدتاً با نگاه به حل مشکلات ارزیابی نمیشوند.
البته بهعنوان پژوهشگر حوزه علوم انسانی موافق با تولید دانش خطشکنانهای هستم که یا به پیشرفت منجر شود یا حل مسئله کند. تولید دانش برای قفسه کتابخانهها بیانصافی در حق دانش و دانشمند است؛ بنابراین یکی ارتقای استاد و دیگری خودِ مجلات هستند که باید به این دو موضوع توجه شود.
خیلی از دانشجویان نیز بهدلیل اینکه نگران چاپ مقالاتشان در مجلات علمی پژوهشی وزارتین و ISI بهویژه در دوره دکتری و گرفتن امتیاز برای دفاع و فارغالتحصیل شدن هستند، بیشتر به سمت استادانی میروند که موضوعاتی را در اختیارشان بگذارند که بتوانند مقالاتشان را زودتر چاپ کرده و با سرعت بیشتری از دوره تخصصی دکتری خارج شوند.
نیازمند نظام مسئلهیابی روزآمد هستیم
به همین دلیل استادانی که روی موضوعات عملیاتی و خاص کار میکنند و معطوف به جامعهشان است، ممکن است کمتر مورد استقبال قرار بگیرند؛ از طرفی استادانی بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند که روی موضوعات بدیع کار میکنند و ممکن است عملاً مبتلابه جامعه امروز ما نباشد و با چنین چیزی اصلاً مواجه نباشیم.
آنا: راهکارتان برای حل مسائل و ارتباط بیشتر استاد و جامعه چیست؟
نادی: به نظام مسئلهیابی روزآمد نیازمند هستیم که راه آن حضور استاد و دانشجو در جامعه و خارج از دانشگاه است. یعنی بنده اگر رشتهام مدیریت است، باید به صنعت، کارخانه، سازمان و ... بروم و حداقل نصف زمان خودم را بیرون از دانشگاه باشم.
حداقل مدلی است که مصداق آن عبارت منسوب به پیامبر(ص) است که فرمودند: «اطلبوا العلم ولو بالصین»، کشورهایی که اکنون پیشرفتهتر از ما در همین آسیا هستند، میبینیم استاد در اتاق خودش ننشسته که در تخیلاتش برای جامعه راهکار پیدا کند؛ بلکه به درون جامعه رفته و جامعه هم اعتماد کرده و برای پاسخ به سؤالاتش وارد دانشگاه شده است. یعنی دیوارهای حائل بین دانشگاه و جامعه عملاً برداشته شده و افراد با مسائلشان از جامعه در تردد به دانشگاه هستند و استاد هم در تردد به جامعه است.
این تعامل رفت و برگشتی، خیلی به مسئلهیابی روزآمد کمک کرده و در واقع دانشگاه تبدیل به اتاق فکر جامعه شده است، اتاق فکری که بتواند مسائل را شناسایی و حل کند.
انتهای پیام/4103/4062/
انتهای پیام/