رونمایی از مستند "چریک فیلمساز" پیرامون فیلم های مخملباف
به گزارش گروه فرهنگوهنر خبرگزاری آنا، به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو و هفته پژوهش، آیین رونمایی از مستند "چریک فیلمساز" و نشست بررسی آثار محسن مخملباف به عنوان فیلمسازی برجسته در دهه اول انقلاب، به میزبانی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) برگزار گردید. در این نشست که بصورت حضوری و مجازی برگزار شد، عوامل فیلم مستند چریک فیلمساز ، دکتر سید بشیر حسینی، دکتر علی اعظم خسروی و تنی چند از اساتید و پژوهشگران بصورت حضوری و دکتر محمدصادق کوشکی و جمعی از میهمانان بصورت مجازی در این گردهمایی حضور بهم رسانیدند.
در ابتدای این نشست، شهاب الدین عالمی، پژوهشگر و دستیار کارگردان مستند با تشکر از حضور اساتید و پژوهشگران ارجمند در این نشست، این مستند را تلاشی در جهت اصالتیافتن تفکر همهجانبهنگر و پرهیز از نگاه تک ساحتی به منظور بازکردن فضای تحلیل برای پژوهشگران دانست و با اشاره به حوزه موضوعی این گروه مبتنی بر پویایی اندیشه، تتبع نظام مند در جهت پاسخگویی به مهمترین مسایل و نیازهای فکری جامعه را نیاز مغفول امروز دانسته و حاضرین را به تماشای این مستند دعوت نمود.
پس از پخش این فیلم مستند بصورت آنلاین، جناب آقای دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بیان نکاتی درباره چرایی لزوم بررسی آثار محسن مخملباف پرداختند. ایشان با اشاره به حیرت و سرگردانی مخملباف در دوران دست و پا زدن در موج نو فرانسه، برخی آثار او را دارای ارزش هنری و سینمایی دانسته و بیان داشتند: بایسیکل ران که ربطی به انقلاب ندارد و لازمان و لامکان است و به تعبیری جهان وطنی است، اگرچه نسبتی هویتی ندارد و هر کسی میتواند آنرا در هر جایی ساخته باشد، اما دارای ارزش هنری است، مثل ناصرالدین شاه آکتور سینما. در همان سرگشتگی ها و پریشان گویی های مخملباف روایت قشنگی است که معجزه تدوین او عملا کلاژی از سینمای ایران است. شاید کسی بتواند بگوید که این فیلم در مدح رسانه و سینمای ایران به روایت مخملباف است زیرا ساختار سینمایی قشنگی دارد.
محمدصادق کوشکی جنس کارهای مخملباف بعد از رفتن به اروپا را بسان صدها نمونه از دهه 60 در سینمای فرانسه دانست که هیچ دید، بروز و ظهوری ندارد. بطور مثال گبه که بدون هویت و تا حد فیلم مستند بوده که هر آدم آماتوری میتواند بسازد.
این عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی با بیان اینکه من اینجا بحثی با موضع گیری های سیاسی ایشان ندارم و وارد حوزه سیاسی ایشان نمیشوم، نقد آثار مخملباف را به عنوان هنرمندی که اثر خلق کرده و نماد یک نسلی است از کسانی که در انقلاب دچار سرخوردگی شدند، بسیار مهم و لازمه جامعه امروز دانستند و بیان کردند: امثال مخملباف کم نبودند ولی چون مخملباف هنرمندانه سرخوردگی خود را از انقلاب مطرح کرد، دیده شد. وی ارزش وقت گذاری برای کارهای مخملباف را به منظور فهم سیر انقلابیون آرمان گرای رومانتیک احساسی غیر عقلانی لازم دانسته و سینمای مخملباف را به عنوان آیینه ای از ایده آلیسم رمانتیک سرخورده آیینه ای بسیار دقیق تعبیر نمودند و بیان داشتند: تلاش کردم توصیف کمتر شنیده شده ای از آقای مخملباف و کارهایش بدهم از این بابت که پژوهشگران حوزه فرهنگ، رسانه ، ارتباطات و حتی جامعه شناسی سیاسی ایران کار میکنند، ضروری است این آدم و کارهایش را ببینند و بشناسند و به اندازه چند کتاب درسی خوب، دیدن و بررسی فیلم های او ارزشمند است و به نوعی روایتی بخشی از فرهنگی است که در دهه 60 و بعد از آن ما در جمهوری اسلامی تجربه کردیم.
در ادامه این نشست سید محمدمهدی دزفولی کارگردان مستند "چریک فیلمساز" با تشکر از حضور اساتید و پژوهشگران حاضر در نشست، درباره چرایی انتخاب این موضوع برای مستند بیان داشت: کلید خوردن این طرح مربوط به سال 1397 است که در آن زمان تصمیم بر این گرفته شد که به برخی از حوزه های فرهنگی و هنری ورود کنیم و مسائل را در قالب ساخت مستند بررسی نمائیم. اولین فاز این بررسی ها، بررسی سینمای پس از انقلاب با محوریت دهه شصت بود که در این دهه چهره های سرشناسی همانند محسن مخملباف، امیر نادری، بهرام بیضایی و ... به فیلم سازی پرداختند که برای ما بررسی محسن مخلباف و سینمای او از اهمیت خاصی برخوردار بود. مخملباف به نوعی ایدئولوگ سینمای ایران در دهه شصت بود، هر سال یک فیلم تولید می کرد و هر فیلم او فضای خاصی را داشت و به خصوص از سال 1368 به بعد فیلم های او قصد تابوشکنی در جامعه ایران را داشت و این در حالی بود که وی سابقه انقلابی گری پر رنگی داشت و یک چهره مذهبی محسوب می شد. فیلم هایی همانند شب های زاینده رود، ناصرالدین شاه آکتور سینما و یا نوبت عاشقی فیلم هایی بودند که قصد نقد سیاست ها و فرهنگ ایران در آن مقطع زمانی را داشتند. به همین دلیل برای ما بررسی مخملباف و سیر او مهم بود و اینکه چرا و چگونه مخملباف از یک فیلمساز انقلابی و مذهبی تبدیل به یک فیلمساز دگراندیش شد. در این مستند 31 دقیقه ای تلاش شد که این بررسی و جامع نگری انجام شود که امیدوارم تاحدی موفق به انجام این کار شده باشیم.
این اولین مستند از این دست مستندها بود که در این راستا ساخته شد و انشاالله قرار است که ادامه دار نیز باشد. لازم به توضیح است که توزیع این مستند را به امید خدا از روزهای آینده در سامانه های VOD شروع خواهیم کردو امیدوارم نظر مخاطبین در این راستا جلب شود.
سپس مجید محمدزمانی دستیارکارگردان مستند چریک فیلمساز و پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان ضرورت ارزیابی و آسیب شناسی جریان سیاستگذاری فرهنگی در عرصه هنر و فرهنگ گفت: عاملیت ها در کنار ساختارها باید مورد تحلیل قرار گیرند. از این رو در کنار تحلیل ریزشها و رویش های فردی عرصهی هنر و رسانه، باید به نقد ساختارها و عملکرد مدیران این عرصه در دوره های مختلف بپردازیم تا شاهد تکرار عملکردهای ضعیف مدیران فرهنگی در حاشیه ای امن نباشیم.
دکتر خسروی هیئت علمی دانشگاه شاهد ،ضمن تشکر از این کار گروهی و جسارت آنها که این اثر مستند را خلق کرده اند پیشنهاد کرد که در جمعی وسیعتر اصل این مستند از زوایایی مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد که زمینه خلق آثار بهتر را فراهم نماید.
ایشان با ذکر خاطره ای از شهید بهشتی که زمانی به یک اندیشمند دگر اندیش به نگاه احترام برخورد کرده بود، در توجیه آن فرموده بود در نگاه دینی و ارزشی ،اندیشهورزان حتی اگر اندیشه ای غیر دینی هم داشته باشند ، در مقابل افرادی که به فکر و اندیشه بها نمیدهند، یکسان نیستند. همانگونه که سید رضی دانشمند و محقق بزرگ اسلامی گردآورنده ی کتاب شریف نهجالبلاغه در هزار سال پیش هنگام عبور از یک گورستان، در کنار قبر یک ملحد زمان که البته اهل فکر و اندیشه بود چند لحظه توقفد کرده بودند.
آخرین سخنران جلسه، دکتر سید بشیر حسینی با بیان این نکته که این جلسه بیشتر عرضه و آیین رونمایی مستند چریک فیلمساز بوده است، صحبت های خود را بیشتر در جنبه فرامتن دانسته و فرمود: حضرت آقا فرمایشی دارند و من اینگونه تصریحش میکنم که حوزه هنر و رسانه تنگه احد انقلاب اسلامی است و در مساله و مقام فضای استراتژیک بسان رسالت انبیا و پیامبران است، زیرا این حوزه، کار پیامبری میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما چرخش ها، اتفاقات، اقتضائات و موج آفرینی های محسن مخملباف در 3 دهه را با موج های 3ساله، 3 ماهه و 3 روزه در فضای امروزی مقایسه کرد و بیان داشتند: اگر مخملباف دائما اصرار بر تابوشکنی های خود میکند، یکسال طول میکشید تا فیلمی بسازد؛ ولی چقدر مخاطبان آن فیلم را دیدند؟ مساله مخملباف دهه 60 در دهه 90 بسیار پیچیده تر، بسیار صریح تر و با فنون جدیدی در حال اتفاق افتادن است. ایشان با تشریح نظریه کاشت، عرضه آرام آرام و باران وار را بسیار اثرگذارتر از مسائل سیل آسا و زودگذر معرفی کردند و بزرگترین خلا حوزه انقلاب اسلامی را تشکیلات دانستند و درباره این مستند بیان داشتند: شاید خیلی ها قبل از ساخت مستند مخملباف دنبال فحش نامه کثیف و پر از لیبل های ژورنالیستی بودند و حتی اگر اینها بود اثر جذاب تر و مخاطب پسند تر هم میشد ولی این دوستان مسیر سخت را انتخاب کردند. این مستند از جنس مستند های فحاشی پرده در احساسی نبود و قرار نیست ما مبتلا به نگاه ماکیاولیستی که خود به آن نقد داریم شویم. ما واقعا نیازمند حمایت های تشکیلاتی هستیم و حسن این گروه همین جمع شدن هاست.
انتهای پیام/4129/
انتهای پیام/