30 سال پیش حوزه هیچ چیزی از علوم انسانی نمیدانست/ حوزه و دانشگاه باید برای پیشرفت و تمدنسازی با یکدیگر تعامل داشته باشند
به گزارش خبرنگار حوزه آموزشی و پژوهشی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، وحدت حوزه و دانشگاه در طول تاریخ همیشه موجب پیشرفت و رشد کشور شده و بیانگر ثمرات فراوان علم و دین برای جامعه است. دوران طلایی اسلام نیز که از قرن هشتم تا سیزدهم میلادی به طول انجامید تجلی وحدت علم و دین بود.
۲۷ آذر بهعنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه شناخته میشود و این روز سرآغازی است بر هفته وحدت حوزه و دانشگاه. گروه دانشگاه خبرگزاری آنا قصد دارد همزمان با این هفته سراغ شخصیتهایی برود که هم در امر حوزه اطلاعات کاملی دارند و هم با ساختار دانشگاه آشنا هستند؛ تا از این طریق نگاهی حول این وحدت ارزش آفرین داشته باشد.
در این زمینه قطعاً یکی از بهترین گزینهها حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه است. فردی که در زمینه حوزه و دانشگاه کارهای مؤثری انجام داده و دارای وجاهت و شخصیت علمی در حوزه علمیه و توانمندی بالا در دانشگاه است. در همین راستا خبرگزاری آنا گفتگویی با حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی داشته است.
حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، استادتمام حوزه علمیه و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگر و مدرس دروس حکمت و کلام و فقه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس شورای تخصصی گسترش علوم انسانی و هنر است. او رئیس سابق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و نیز دبیر و نایب رئیس هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره بوده که عضویت در شورای پژوهشی سازمان بسیج اساتید، ریاست کمیسیون تخصصی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و ریاست کارگروه علوم انسانی اسلامی شورای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزش را در کارنامه اجرایی خود دارد.
استاد خسروپناه که بیش از ۵۰ کتاب و ۱۸۰ مقاله در کارنامه خود دارد، بیش از ۱۰۰ پایاننامه کارشناسی ارشد حوزه و دانشگاه و بیش از ۳۰ رساله دکتری را راهنمایی، مشاوره و داوری کرده است. او پیش از این مسئولیتهایی از جمله قائممقام مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، قائممقام معاون پژوهشی و مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، معاون پژوهشکده حکمت و دینپژوهی را نیز برعهده داشته است.
بیشتر بخوانید:
بخش اول گفتگوی آنا با حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه؛
آنا: آیا وحدت حوزه و دانشگاه به معنای واقعی کلمه ممکن است؟
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه: وحدت حوزه و دانشگاه به معنای تعامل این دو نهاد است و باید با یکدیگر در مسیر پیشرفت جامعه اسلامی ایران و تمدنسازی همکاری داشته باشند. همچنین این دو نهاد با یکدیگر در مباحث فرهنگی، سیاسی، امنیتی و... تعامل کنند.
برخی میگویند «حوزه زاییده سنت و دانشگاه زاییده مدرنیته است و وحدت و همکاری حوزه و دانشگاه مستلزم این است که وحدتِ سنت و تجدد را بپذیریم. در واقع وحدت سنت و تجدد ممکن نیست و فاصله بین اینها بسیار زیاد است. لذا دنیای مدرن آمد، سنت را کنار گذاشت و دنیای مدرن را به وجود آورد. خب شما چطور میخواهید حوزه و دانشگاه با هم تعامل داشته باشند؟ مگر تعامل سنت و مدرنیته ممکن است که تعامل حوزه و دانشگاه ممکن باشد؟»
انصافاً حوزه 30 سال پیش یا حتی 10 سال پیش، از علوم انسانی مدرن چه میدانست؟ هیچی نمیدانست، مخصوصاً وقتی که دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی تعطیل شد.
پاسخ این است که در غرب نیز وقتی مدرنیته آمد، سنت را کنار نگذاشتند. برخی از غربیها سنتستیز یا سنتگریز و خیلی از افراد به دنبال پیوند سنت و تجدد بودند. مدرنیته در قرن 16 پدید آمد و دستاوردهای مدرنیته در این قرن، هنر مدرن، معماری مدرن و پیکرتراشی مدرن توسط امثال میکلآنژ بود؛ میکلآنژ یک کاتولیک بود و با هنر نقاشی عیسی را در آغوش حضرت مریم پیکرتراشی میکرد.
یکی از نقاشیهای میکلآنژ در سقف نمازخانه کلیسای واتیکان قرار دارد. در واتیکان زمانی که کاردینالها جمع میشوند و پاپ را انتخاب میکنند، در همین نمازخانه جمع میشوند و سقف این نمازخانه نقاشی میکلآنژ است که ابتدای پیدایش تورات را نقاشی کرده و به معنای خلقت آدم و رابطه خدا با آدم است. درواقع این نقاشی، مدرن است و سعی کرده بین سنت و تجدد را جمع کند. در قرن هفدهم هم افرادی مثل دکارت در فلسفه، نیوتن در فیزیک، تلاش آنان تجمیع سنت و تجدد بوده است.
روحیه سنتستیزی و غربزدگی در بین روشنفکران وجود دارد و میگویند روشنفکری به معنای سنتستیزی، دینستیزی و غربگرایی است. در غرب ببینید نیچه و فوکو چه نقدهایی به مدرنیته دارند، فوکو چه نقدهایی دارد، حتی نقد به دنیای تجدد هم دارند. میگویند پیامدهای منفی شامل بحران هویت، بحران از خودبیخودی، بحران محیط زیست، بحران خانواده و... دستاوردهای اشتباهی است که شکل گرفته و ما باید بعضی از سنتهایمان مانند خانواده و هویت را زنده کنیم.
آنا: مدرنیته چه دستاوردهای مثبت و منفی داشته است؟
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه: مدرنیته برخی دستاوردهای مثبت و تعدادی دستاوردهای منفی دارد. مثلاً مدرنیته توانسته طبیعت را ریز بشناسد. یعنی طبیعت جاندار را تا سلول شناخته و طبیعت بیجان را تا مولکول، اتم، ریزاتمها، الکترونها، پروتونها و نوترونها شناخته است. درباره آیه «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» در واقع مدرنیته با دقت ابزاری ساخته که کهکشانها را بشناسد، ابزاری ساخته که از طریق میکروسکوپ ریزاتمها را بشناسد و صنایعی ساخته که بشر آسایشی پیدا کند و این دستاوردهای مثبت محسوب میشود.
در غرب وقتی مدرنیته آمد، سنت را کنار نگذاشتند. برخی از غربیها سنتستیز یا سنتگریز بودند و در عین حال خیلی از افراد به دنبال پیوند سنت و تجدد.
اما مدرنیته دستاوردهای منفی نیز داشته است. اهالی مدرنیته توسط عدهای که عقل خودبنیاد را ملاک قرار دادند، گرفتار سکولاریسم شدند، خدا را کنار زدند، بین دین و دنیا خندقی عمیق حفر کردند و از آسمان، خدا و معنویت فاصله گرفتند. افراد طرفدار مدرنیته، زمینیِ محض و دنیاگرای محض شدند که اصطلاحاً میگویند سکولاریسم و به معنای اصالت دنیایی و دنیاگرایی است. آنان غرق در این دنیا شدند و معنویت و مسائل الهی را کنار گذاشتند، فلذا هالیوود و بالیوود پدید آمد و ترویج فساد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دنبال شد. اینها دستاوردهای منفی است.
فهم غلط از مفاهیم دینی از مهمترین عوامل انحطاط مسلمانان است
آنا: چه دستاوردهای مثبت و منفی برای سنت متصور هستید؟
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه: در باب سنت نیز سنتهای مثبت و منفی داریم. هنوز بعضیها میگویند باید بگذاریم انسانها و جهان پر از ظلم و جور شود تا امام زمان ظهور کند! این سنت ویرانگر است. انتظار فرج برخی افراد انتظار ویرانگر است، نه انتظار آبادگر و سازنده. شهید مطهری کتابی به نام «انسان و سرنوشت» دارد و در مقدمه آن علل انحطاط مسلمانان را اجمالاً بیان میکند و میگوید یکی از مهمترین عوامل انحطاط مسلمانان، فهم غلط از مفاهیم دینی، فهم غلط از قضا و قدر، فهم غلط از جبر و اختیار و فهم غلط از انتظار غلط است. همچنین مرحوم شریعتی هم این تذکر را در آثار خود داده است. لذا اسلام برخی افراد، اسلام اجتماعی، اسلام انقلابی، اسلام سازنده و اسلام ابوذری نیست، در واقع اسلام راکد است. البته برخی اوقات آقای شریعتی تند میرفت و افراط میکرد.
در سنت نیز دستاوردهای مثبت ارزندهای وجود دارد. وجود علوم فلسفی، علوم کلامی، علوم طبیعی طب سنتی و... از دستاوردهای مثبت سنت محسوب میشود. هنوز طب سنتی جواب میدهد و پاسخگوست. آلمانیها به طور مداوم آثار طب سنتی در تمدن اسلامی را احیا، تهیه و چاپ میکنند. بزرگترین کارخانههای تولید گیاهان دارویی و داروهای گیاهی در آلمان فعالیت میکند. بنده بعضی از نسخههای طب سنتی که دارم، نسخه خطی است که از کتابخانه آمریکا دست ما رسیده و استفاده میکنند.
این غلط است که بعضیها سنت را به معنای قدیم میگیرند. برخی افراد توهین میکنند و میگویند سنت یعنی عهد بوق! این بنده خدا البته بوق را هم نمیداند چیست و بوق، سنت و تجدد را نمیشناسد. میگویند سنت برای قدیم بوده و تجدد، جدید است. هر چه قدیم است غلط است، هر چه جدید است، درست است. خب این مغالطه است. این را خود متجددین غربی قبول ندارند. من بارها در دانشگاههای آکسفورد، نیوکاسل، لندن و دانشگاههای لیورپول سخنرانی و بحثهایی درباره سنت و تجدد داشتم. اینها اگر سنتستیز بودند چرا اینقدر اصرار دارند که بگویند دانشگاه آکسفورد از قرن 13 میلادی تأسیس شده است! چرا هنوز این مکان میراث فرهنگی آکسفورد را رها نکردهاند؟
در اوایل دهه 60، آقای مصباح، اساتید دانشگاه را دعوت کرد به حوزه و شاگردان خود را نیز جمع کرد. اساتید گروههای حقوق، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، علوم تربیتی و اساتید حوزه با هم مباحثه و گفتگو کردند.
قبلاً که در دانشگاه وین اتریش رفته بودم، از مسئولان دانشگاه سؤال کردم که این دانشگاه قدمت آن چقدر است؟ گفت 650 سال پیش. نمیگفتند 450 سال پیش، در واقع از قرون وسطی حساب و افتخار میکردند. در کتابخانههای آنجا کتابهای خطی و سنتی بسیاری استفاده میکردند.
انصافاً حوزه 30 سال پیش یا حتی 10 سال پیش، از علوم انسانی مدرن چه میدانست؟ هیچی نمیدانست، مخصوصاً وقتی که دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی تعطیل شد. آن موقع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی سروش، احمد احمدی، آیتالله مهدویکنی و... بودند و تشخیص دادند که دانشگاهها را تعطیل کنند. سروش و زیباکلام چقدر تند رفتار میکردند و میگفتند این فرد در دانشگاه مارکسیست است باید اخراجش کنید، آن فلان است باید اخراج کنید. در همان زمان که دانشگاهها تعطیل شد، خیلی از اساتید را اینها اخراج میکردند، همان تندروهایی که الآن برای ما دم از دموکراسی میزنند! این افراد در حال حاضر به آیتالله مصباح یزدی میگویند که ایشان نظریه اقتدارگرا دارد و دموکراسی را قبول ندارد! میگویند ما طرفدار دموکراسی هستیم که آن اساتید را در آن زمان اخراج کردیم.
در اوایل دهه 60، آقای مصباح، این اساتید را دعوت کرد به حوزه و شاگردان خود را نیز جمع کرد. اساتید گروههای حقوق، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، علوم تربیتی و اساتید حوزه با هم مباحثه و گفتگو کردند. همه این گفتگوها و جلسات در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه موجود است. سپس آقای مصباح شاگردان خود را جمع کرد و به دانشگاه الزهرا (س) رفتند و جلسات بحث داشتند. خدا رحمت کند مرحوم احمد احمدی را که یکی از مروجان وحدت حوزه و دانشگاه بود. همچنین علیمحمد کاردان و افراد دیگر میآمدند و بحث میکردن و حوزویان را با علوم انسانی مدرن آشنا میکردند.
اولین کتب اصطلاحنامه یا تزاروس علوم، در ایران و در حوزه علمیه نوشته شده و علوم انسانی و علوم اسلامی است. بقیه آن را غربیها نوشتند و تزاروس کشاورزی، پزشکی و... دارند. تزاروس یک بحثی در حوزه کتابداری است و خیلی نقش مهمی هم در اطلاعات و فناوری علوم دارد و ما سال 73 تصمیم گرفتیم که تزاروس فلسفه را بنویسیم.
انتهای پیام/4118/پ
انتهای پیام/