امیدواران ناکام در گیشه سینمای ایران/ 10 فیلم سال 98 که با توپ پر آمدند و با جیب خالی برگشتند!
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، اهالی سینما اعم از هنرمندان، فیلمسازان و علاقهمندان به هنر هفتم، امسال نوروزی متفاوت و منحصر به فرد را تجربه کردند. وضعیتی که البته همگانی بود و همه مردم را با خود درگیر کرد.
تعطیلی سالنهای سینما باعث شد تا در اکران نوروزی که همواره به عنوان روزهای پرمخاطب اکران شناخته میشد، شاهد سالنهای کاملاً خالی باشیم. تعطیلی سینماها البته از اوایل اسفندماه آغاز شده بود و بسیاری از فیلمهایی که از این ماه اکران خود را آغاز کردند برای مدتی نامعلوم و شاید برای همیشه باید با اکران روی پرده خداحافظی کنند.
به این ترتیب حدود دو ماه است که رصد اکران فیلمهای سینمایی معنای خود را از دست داده است و فعلاً فقط میتوان به مرور اکران سال 98 دل خوش داشت؛ نگاهی به پرفروشها و کمفروشهای سال داشت و پدیدههای گیشه را انتخاب کرد. هرچند در سالی که پشت سر گذاشتیم اطلاق عنوان پدیده گیشه به یک فیلم سینمایی چندان منطقی به نظر نمیرسد چراکه تقریباً هیچ فیلمی فروش فوق تصور و بالاتر از حدانتظار نداشت و شگفتیساز نشد.
شاید بتوان «مطرب» را نزدیک به این جایگاه دانست. چراکه از همان روزهای اول اکران و حتی پیش از آغاز اکران فیلم هم با توجه به ترکیب بازیگران، سوژه جذاب و البته پرداخت هوشمندانه مصطفی کیایی روشن بود که این فیلم یکی از گزینههای پرفروشترین فیلم سال خواهد شد. با این حال رسیدن به میزان فروش 38 میلیارد و 550 میلیون تومان و شکست رکورد فروش فیلم« هزارپا» بود که تا اندازه ای نظرها را به خود جلب کرد.
اما از آن سو برخی فیلم های دیگر نیز بودند که برخلاف انتظار مخاطبان و منتقدان، گیشهای معمولی و گاه ناامیدکننده را تجربه کردند؛ البته بدیهی است که میزان و حدنصاب ریالی مشخصی برای موفقبودن یا ناکامی یک فیلم در گیشه قابل تصور نیست، اما در یک برآورد کیفی و باتوجه به عواملی همچون ترکیب بازیگران و نام کارگردان فیلم، سابقه فیلمهای قبلی فیلمساز، خبرسازی رسانهای پیش از اکران، ویژگیهای فنی و هزینه تولید، حساسیت اکران، حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی و به ویژه جشنواره فیلم فجر، استفاده از یک یا دو ستاره خاص و... میتوان برآوردی نسبی از موفقیت فیلم در گیشه داشت.
در ادامه فهرستی از فیلمهای اکران شده در سال 1398 را از نظر میگذرانید که تقریباً با در نظرگرفتن همین معیارها، برخلاف انتظارات اولیه شکست در گیشه را تجربه کردند. البته همانطور که در ادامه خواهیم دید این ناکامی در گیشه با میزان فروش متفاوتی رقم خورده است. به عبارت دیگر گاهی ممکن است فروش یک میلیاردی برای فیلم کاملاً راضی کننده و موفقیتآمیز باشد، اما برای فیلمی دیگر حتی 5 میلیارد تومان فروش هم شکست به حساب بیاید.
پیش ازاین، 10 فیلم پرفروش سال 1398 و پرفروشترین فیلمهای کودک و نوجوان در این سال را مرور کردیم. آنچه در ادامه میآید، کمفروشترین فیلمهای سال 1398 نیستند. مرور آن فیلم ها در قسمت دیگری از این مجموعه گزارشها انجام خواهد شد.
آن چه در این نوشتار میآید تنها فیلمهایی است که اغلب منتقدان و مخاطبان حرفهای سینما و البته سازندگان و عوامل آنها انتظار فروشی بهمراتب بالاتر از آنچه در گیشه برایشان رقم خورد را داشتند.( در کنار عنوان فیلم نام، کارگردان و میزان فروش آن به تومان نیز درج شده است).
1- مسخرهباز/ همایون غنیزاده/ 3 میلیارد و 400 میلیون تومان
شاید این میزان فروش برای بسیاری از فیلمهایی که سال گذشته اکران شدند یک آرزو بود، اما برای فیلمی مثل «مسخره باز» اگر شکست به حساب نیاید حداقل یک فروش معمولی است.
در این فیلم که از نیمه مهرماه 98 روی پرده رفت علی نصیریان، صابر ابر، بابک حمیدیان، هدیه تهرانی، داریوش موفق، رضا کیانیان و محسن حسینی ایفای نقش کردند. علی مصفا نیز تهیهکنندگی این اثر را به عهده داشت.«مسخرهباز» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در هشت رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد که در نهایت توانست چهار سیمرغ را از آن خود کند.
در این دوره از جشنواره، همایون غنیزاده سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و بهترین فیلم هنر و تجربه را دریافت کرد.علی نصیریان نیز برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه نیز بصری به جواد مطوری رسید. اقدام غنی زاده در شب اختتامیه جشنواره فیلم فجر و دریافت نکردن جایزه بهترین فیلم اول یی از عوامل خبرسازی این فیلم بود که البته چندان دامنه دار نشد.
ساختار بدیع و متفاوت این فیلم و شیوه روایت خاص غنی زاده در کنار بازی های خوب بازیگران آن به ویژه علی نصیریان می توانست نقطهقوت فیلم به حساب بیاید. با این حال برخی معتقدند همین فضای آوانگارد فیلم که پیش از این در سینمای ایران بیسابقه بود، باعث شد تا حجم زیادی از مخاطبان رغبتی به دیدن آن نداشته باشند.
2- غلامرضا تختی/ بهرام توکلی/ یک میلیارد و 906 میلیون تومان
شاید بتوان بزرگترین شکست یک فیلم در گیشه را به آخرین ساخته بهرام توکلی نسبت داد فیلمی که در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در 10 رشته نامزد شد و در نهایت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه را از آن خود کرد.
خبرسازی مهم این فیلم در بیخبری آن بود. سازندگان فیلم تختی ترجیح دادند در جریان تولید، کوچکترین خبری از چگونگی ساخت، روند داستان، ماهیت فیلم و تیم بازیگران آن به بیرون درز نکند و همین بیخبری بر اشتیاق تماشای آن میافزود. تنها آنچه در این مدت از ساخت این فیلم در محافل خبری و سینمایی مطرح شد، اخباری جسته و گریخته بود که شاید مهمترین آن استفاده از جلوه های ویژه و پیوستن و جدایی امیر جدیدی به این پروژه بهعنوان بازیگر نقش غلامرضا تختی و تولید و نمایش آن به صورت سیاه و سفید بود.
همانگونه که توکلی در نشست خبری فیلم اعلام کرده بود، وی عامدانه وارد مباحث مربوط به شیوه مرگ تختی نشده و تلاش میکند تا فقط راوی زندگی و زمانه وی باشد. کارگردان، روایت خودکشی تختی را میپذیرد و در همان ابتدای فیلم تکلیف خود و تماشاگر را با این موضوع روشن میکند تا تماشاگر در ادامه بتواند با فراغ خاطر تنها روی شخصیت وی تمرکز کند؛ با این حال در ترسیم روابط تختی با اطرافیان و روندی که منجر به انزوا و کنارهگیری او در اواخر عمر شده بود چندان موفق عمل نکرده و تنها بر محدودیتهایی که حکومت برای او ایجاد کرده است تأکید دارد.
در مجموع، «غلامرضا تختی» فیلمی قابل احترام و نمونهای برجسته در معرفی شخصیتهای محبوب تاریخ معاصر با زبانی گویا و نافذ است. روندی که نمونه مشابه آن اثری همچون «ایستاده در غبار» ساخته محمدرضا مهدویان بود. تماشای غلامرضا تختی بر پرده نقرهای حس غرور همراه با دلتنگی برای ارزشهای اخلاقی را در مخاطب زنده میکرد.
این فیلم در اکران نورزی سال 98 روی پرده رفت .درحالی که انتظار می رفت از فیلمهای پرفروش اکران نوروزی شود، اما از نخستین روز اکران خود در بیست و پنجم اسفند 97 تا سیزدهم فروردین 1398 تنها 570 میلیون تومان فروش را تجربه کرد تا بزرگترین ناکام اکران نوروزی لقب بگیرد. درآن زمان تحلیل های فراوانی از سوی کارشناسان برای چرایی این وضعیت ارائه شد. فیلم غلامرضا تختی در نهایت با رقمی کمتر از 2 میلیارد تومان به کار خود در اکران پایان داد.
3- درخونگاه/ سیاوش اسعدی/ یک میلیارد و 400 میلیون تومان
این فیلم به کارگردانی سیاوش اسعدی و تهیهکنندگی منصور سهرابپور در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. «درخونگاه» در سه رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد (امین حیایی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (ژاله صامتی) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (پانتهآ پناهیها) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد که البته در گرفتن آنها ناکام ماند.
داستان این فیلم در سال ۱۳۷۰ و در محله درخونگاه تهران میگذرد. امین حیایی در نقش «رضا میثاق» جوانی است که بعد از هشت سال کار سخت و طاقتفرسا در ژاپن به ایران بازگشته تا آرزوهای خود را برای داشتن زندگی بهتر برای خود و خانوادهاش عملی کند اما شرایط به گونهای نیست که او انتظار دارد.
هسته اصلی داستان درخونگاه باری بسیاری از ایرانیان آشناست. اواسط دهه شصت و با بروز تنگناهای اقتصادی، موج مهاجرت جوانان جویای کار به ژاپن شکل گرفت؛ جوانانی که به سودای کسب درآمد نجومی و ساختن یک زندگی ایدهآل، رنج سفر به سرزمین آفتاب تابان را به جان خریدند. این موج البته برای همه آنها خوش یمن نبود. بخشی از این افراد آلوده فعالیتهای نامشروع از جمله قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته شدند، اما تعدادی دیگر هم غم غربت و سختی کار را تحمل کرده و با اندوختهای قابل توجه به ایران بازگشتند.
شخصیت رضا، یک جوان تیپیک جنوب شهر تهران با همان علائق و رفتارهای آشنا برای مخاطبان است. او در بازگشت به خانه پا به دنیای متفاوتی گذاشته؛ شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم فرق کرده است و تهران دیگر تهران سالهای ابتدای جنگ نیست،
اسعدی در این اثر نشان میدهد که چگونه ترکیب فقر، بی تدبیری و طمع، معضلات اقشار پایین دست جامعه را به بحران می رساند. در این بین شاهد ارائه کنایههایی به اوضاع اجتماعی و پیامدهای منفی جنگ نیز هستیم. رضا در بازگشت به وطن به مرور در مییابد که در فضای خسته و تیره جدید، هیچ تکیه گاهی ندارد. نزدیکترین کسانش به او خیانت کردهاند و حتی مادرش نیز که در این سالها محرم راز و امانتدار او بوده نیز در گرداب ندانمکاری سایرین و البته انفعال خود به بنبست رسیده است. رضا با فضای محلهای که در آن رشد کرده نیز بیگانه است.
بازیهای درخشان ژاله صامتی، امین حیایی، محمود جعفری، پانتهآ پناهیها و البته نادر فلاح (که البته یکی از دو سکانس بازی او در نسخه اکران عمومی حذف شد) را میتوان نقطه قوت درخونگاه دانست. اگر این فیلم در دورهای دیگر از جشنواره فیلم فجر اکران میشد، میتوانست حداقل دو سیمرغ بازیگری را برای گروه بازیگران خود به ارمغان بیاورد. با این حال اسعدی توانسته است از بین سوژههای تکراری سینمای اجتماعی، داستانی را در بستر یک مقطع زمانی جذاب و قابل بحث ارائه کند.
اسعدی این فیلم را به مسعود کیمیایی تقدیم کرده است. نکتهای که در تیتراژ آغازین فیلم هم به آن اشاره شده و البته در جای جای این اثر نیز چه از حیث ساختار فیلمسازی و چه در محتوا و نحوه بیان دیالوگها قابل مشاهده است. در زمان نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر و پس از آغاز اکران نیز کمتر نقد و مطلبی را میتوان یافت که در آن به این موضوع اشاره نشده باشد. با وجود داستان جاندار و دیالوگهای جذاب و ضربدار و البته بازیهای درخشان فیلم درخونگاه هم آن گونه که انتظار می رفت فروش نرفت و در گیشه پایینتر از انتظار بود.
4- دختر شیطان/ قربان محمدپور/ 880 میلیون تومان
«دختر شیطان» به تهیهکنندگی و کارگردانی قربان محمدپور را میتوان یک شکست کامل را برای فیلمی پرسروصدا و با هزینه تولید بالا رقم زد. این میزان فروش چه در مقایسه با هزینههای تولید این فیلم و چه در نسبت توقعی که عوامل و افکار عمومی از فروش این فیلم داشتند، هیچ توفیقی را برای سازندگان به همراه نداشت و نشان داد که فرمول استفاده از ستارههای بالیوود که محمدپور در فیلم قبلی خود «سلام بمبئی» از آن بهره برده این بار کاملاً ناکام بود.
حمید فرخنژاد، ایشا گوپتا، جکی شروف، گلشن گروور، سیمران میشکروتی و محمدرضا شریفینیا بازیگران دختر شیطان هستند.
5- روسی/ امیرحسین ثقفی/ 805 میلیون تومان
«روسی» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امیرحسین ثقفی است که علیاکبر ثقفی هم تهیهکنندگی آن را به عهده دارد.
این فیلم اثری عاشقانه است که به تراژدی ختم میشود. توماج (امیر آقایی) از زندان فرار میکند و نزد همسرش مرجان (طناز طباطبایی) میرود. بعداز مدتی متوجه می شود که مرجان با بحرانی که در گذشته دامنگیر او شده درگیر است و...
روسی هم سوژهای حساس و البته پرداختی متفاوت از فیلمهای این روزهای سینمای ایران داشت اما درنهایت با رقمی متر از یک میلیارد تومان از پرده پایین آمد.
6- سمفونی نهم/ محمدرضا هنرمند/ 743 میلیون تومان
فیلمی به کارگردانی محمدرضا هنرمند و با بازی بازیگرانی همچون حمید فرخنژاد، ساره بیات، محمدرضا فروتن، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، هدی زینالعابدین و پژمان بازغی. اگر این نامها را در کنار رقم فروش این فیلم بگذاریم برای این که این فیلم را یک شکست خورده مطلق در گیشه بدانیم کفایت میکند!
داستان «سمفونی نهم» از زبان یک ملکالموت (حمید فرخنژاد) روایت میشود. این «ملکالموت» یکی از چندین کارگزار عزرائیل (فرشته مرگ) است که به گفته خود از ۲ هزار و ۶۰۰ سال پیش و در جریان جنگهای امپراتوری کوروش هخامنشی کار خود را آغاز کرده و در آستانه بازنشستگی فقط باید دو نفر دیگر را روانه جهان باقی کند.
اولین نفر مردی به نام «بردیا» است که زیر عمل جراحی فوت میکند؛ عملی که جراح آن، همسرش راحیل (ساره بیات) است. راحیل بعد از این اتفاق به دنبال این است که پیکر همسرش را مطابق وصیت او در زادگاهش (یکی از روستاهای منطقه سیرچ کرمان) به خاک بسپارد. به همین منظور، بدون هماهنگی با اطرافیان و خانواده همسرش جنازه او را در صندوقعقب اتومبیل گذاشته و به جاده میزند. دراینبین و در مسیر رسیدن به روستای زادگاه همسرش با ملکالموت همسفر میشود.
«کامبیز» (محمدرضا فروتن) برادر بردیاکه سرهنگ اداره آگاهی است، مخالف این اقدام راحیل است و مقدمات دفن همراه با تشریفات مرسوم برادرش را فراهم آورده که البته با این کار همسر برادرش، غافلگیر و بهشدت عصبانی شده و برای بازگرداندن جنازه برادر به دنبال راحیل میرود
تماشاگر از ابتدای فیلم چگونگی قبض روح تعدادی از مشاهیر تاریخی توسط ملکالموت را از زبان خود او میشنود.کوروش، بردیا (پسر کوروش که به دست برادرش کمبوجیه کشته میشود)، رابعه بنت کعب (نخستین شاعر زن پارسیگوی نیمه اول قرن چهارم ه.ق)، امیرکبیر، آدولف هیتلر و نامزدش تعدادی از چهرههایی هستند که ملکالموت در دوران کاری خود وظیفه قبض روح آنها را به عهده داشته است.
7- شکستن همزمان بیست استخوان/ جمشید محمودی/ 233 میلون تومان
«شکستن همزمان بیست استخوان» که در جشنواره های خارجی خود با نام «رونا، مادر عظیم» به نمایش درآمد، فیلمی به نویسندگی و کارگردانیجمشید محمودی و تهیهکنندگی نوید محمودی فیلمسازان افغانستانیالاصل ساکن ایران است. این اثر برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم آسیایی از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و بهترین فیلم جشنواره معتبر بوسان شد. «شکستن همزمان بیست استخوان» در جشنوارههای معتبر دیگری نیز هم به عنوان فیلم برگزیده و هم برای بازی درخشان محسن تنابنده به عناوین مختف تقدیر شد اما سهم آن از اکران و گیشه، فروشی کمتر از 300 میلیون تومان بود.
8- کار کثیف/ خسرو معصومی/ 197 میلیون تومان
کار کثیف هم از آن دسته فیلمهایی بود که با توجه به سوژه حساس و البته سابقه کارگردانش یعنی خسرو معصومی، انتظار گیشهای به مراتب بهتر از آن میرفت.در خلاصه داستان این فیلم که بخش عمده آن در ترکیه جلوی دوربین رفته است میخوانیم: فرهاد تصمیم میگیرد برای مهاجرت به ترکیه سفر کند اما به دلیل گرفتاریهایی که برایش رخ میدهد نه تنها مهاجرت، بلکه برای بازگشتش به ایران نیز در هالهای از ابهام قرار میگیرد.
پدرام شریفی، لوون هفتوان، الهام نامی، شاهرخ فروتنیان، رضا فیاضی و مهران نائل از جمله بازیگران این فیلم هستند.
9- معکوس/ پولاد کیمیایی/ 153 میلیون تومان
فیلم سینمایی معکوس به نویسندگی و کارگردانی پولاد کیمیایی و تهیهکنندگی مسعود کیمیایی از چهارشنبه ششم آذرماه اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرده و در ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته ۷۵ میلیون تومان فروش داشته است. از این رقم،۵۶ میلیون تومان مربوط به هفته اخیر است.
اکبر زنجانپور، بابک حمیدیان، شهرام حقیقتدوست، لیلا زارع، سیاوش طهمورث، پروانه معصومی و علیرضا کمالی بازیگران این فیلم هستند که اولین تجربه کارگردانی پولاد کیمیایی محسوب میشود.
در این اثر که فضایی اکشن دارد، بابک حمیدیان ایفاگر نقش «سالار» به عنوان نقش اول فیلم است. او در یک تصادف رانندگی همسر جوانش را از دست میدهد. خانواده همسرش او را مقصر این حادثه میدانند. سالار با شکایت آنها مدتی را در زندان به سر برده و حالا مجبور به پرداخت دیه همسر متوفی خود است، ضمن این که خانواده همسرش حضانت پسر خردسال او را نیز به عهده گرفتهاند. سالار برای تأمین این پول به کمک دوست صمیمی خودش سیامک (شهرام حقیقتدوست) به عنوان مکانیک سیار کار میکند.بااین حال گذشته مبهم، فقدان پدر و سکوت مادرش فخری (پروانه معصومی) و حمایتهای پررنگ دوست قدیمی پدرش، رضا دردشتی (اکبر زنجانپور) او را آزار داده و باعث میشود تا سالار به دنبال کشف واقعیت زندگی خود و خانوادهاش باشد...
10- لیلاج /داریوش یاری/ 95 میلیون تومان
لیلاج فیلمی به کارگردانی داریوش یاری و تهیهکنندگی علیرضا ابوالقاسمینژاداست. این فیلم با بازی بازیگرانی همچون مهران احمدی، محیا دهقانی، حامد کمیلی، رضا اخلاقی راد و نسرین بابایی با سوژه و فضایی متفاوت از آثار فعلی سینمایی ایران آذرماه سال 98 روی پرده رفت.
رعنا (محیا دهقانی) نوازنده ساز در شرف برگزاری کنسرتی در اروپاست که باخبر می شود دختر نوجوانش «ملودی» برای دیدار و در حقیقت کمک به پدر دائم الخمرش به نام بیژن( حامد کمیلی)، به زادگاه رعنا رفته است. رعنا سه سال پیش به خاطر دائم الخمر بودن بیژن از او جداشده و بیژن هم برای فرار از دست طلبکاران به زادگاه رعنا در منطقهای تالابی در حاشیه دریای خزر پناه برده است؛ جایی که رعنا شانزده سال پیش درست در سن دخترش از آنجا فرار کرده است. رعنا کنسرت را رها میکند و برای پیدا کردن دخترش به زادگاه خود باز میگردد….
اگرچه لیلاج داستانی جذاب داشت و از آن مهم تر در فضایی متفاوت و قاب بندیهایی بدیع روایت شد،اما فیلمنامهآن قدر کشش و جذابیت نداشت که بتواند مخاطب را تا پایان باخود همراه کند. این فیلم را نیز میتوان در زمره آثاری دانست که اگر سابقه حضور در جشنواره فیلم فجر را داشت و منتقدان و رسانهها بیشتر درباره آن مینوشتند امکان داشتن فروش بیشتر در گیشه را می یافت.
انتتهای پیام/4104/
انتهای پیام/