صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۴۲ - ۱۷ آذر ۱۳۹۸
یادداشت/

سیاسی بودن ورزش خوب است یا بد؟

روزبه‌روز ردپای سیاست در ورزش افزایش پیدا می‌کند و امیدواریم مدیریت راهبردی و اجرایی ورزش کشور به اهالی فن و تحصیل‌کرده و متخصص ورزشی سپرده شود تا تغییرات بنیادی در ورزش کشور صورت پذیرد.
کد خبر : 448587

گروه ورزشی خبرگزاری آنا- محمد بیدگلی*؛ یونانیان قدیم از ورزش برای بهبود وضعیت جسمانی شهروندان خود برای جنگ‌ها و برتری بر دیگر کشورها استفاده می‌کردند. سیاست نیز مکانیسمی است که در آن روابط بین گروه‌های افراد و جوامع برای کنترل قدرت تنظیم می‌شود. تعامل ورزش و سیاست در عصر جدید به یکی از موضوعات مهم تبدیل‌شده است و حکومت‌ها می‌کوشند تا از ظرفیت‌های آن به بهانه‌هایی مختلف بهره گیرند. دخالت حکومت در تشکیلات ورزش را نیز حتی در رژیم گذشته می‌بینیم مانند منحل شدن سازمان تربیت‌بدنی وقت در زمان رژیم ستمشاهی پهلوی و یا حضور برادر ناتنی محمدرضا پهلوی به‌عنوان رئیس کمیته ملی المپیک از بدو تأسیس، یکی دیگر از دخالت‌های سیاسی این رژیم منحوس در ورزش به شمار می‌رود.


ورزش می‌تواند بر روی فرهنگ سیاسی یک کشور تأثیر بگذارد و در کشورهایی که بیشتر به دلایل فرهنگی، مشارکت سیاسی وجود ندارد، گامی هرچند ضعیف به‌سوی فرهنگ مشارکت سیاسی بردارد.


ورزش به‌واسطه اثربخشی پنهان و آشکار خود، همواره به‌عنوان منبعی از قدرت، موردتوجه سیاستمداران بوده و دستاویز سهم خواهی‌های سیاسی بسیاری در طول تاریخ بوده است. این در حالی است که ورود اعضای یک تیم ورزشی به عرصه سیاست، به‌طور طبیعی راه ورود هواداران آن تیم به این عرصه را باز می‌کند.


دخالت چهره‌های سیاسی و دولتی در ورزش کشورمان در حال حاضر نیز در کمیته ملی المپیک و متولی فدراسیون‌ها و ادارات تربیت‌بدنی طی چندین سال گذشته مشاهده می‌شود. همچنین حضور قهرمان‌های مختلف ورزشی و المپیک را در پست‌های سیاسی نمایندگی مجلس شورای اسلامی و شورای شهر نیز بسیار مشهود است، این در حالی است که خوشبختانه با گسترش مراکز آموزش عالی و تحصیل‌کرده‌های ورزش در مقاطع مختلف کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی که در حال افزایش است روبرو هستیم که متأسفانه کمتر از آنان در پست‌های مدیریتی استفاده می‌شود. کشورهای مختلف در دنیای امروز از ورزش به‌عنوان یک وزنه سیاسی جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند و این مسئله بر کسی پوشیده نیست.


کشورهای اروپایی از حداقل نفوذ سیاسیون در تصمیمات ورزشی و چگونگی اداره فدراسیون‌های ورزشی برخوردار هستند، اما از سوی دیگر از پتانسیل ورزش در جهت اهداف سیاسی خود حداکثر استفاده را می‌برند. در سالیان اخیر ورزش، تریبونی بسیار گسترده و کم‌خرج برای سیاستمداران شده و آن‌ها حداکثر بهره‌برداری را از آن برای پیشبرد اهداف خود می‌نمایند. دوره سیاسی سیاستمداران، معمولاً بعد از دوره‌هایی چهار یا هشت‌ساله به اتمام می‌رسد. ولی به کمک ورزش می‌توان همچنان بر روی موج رسانه‌ای باقی ماند و از آن، برای بازگشت سریع‌تر به قدرت سیاسی کمک گرفت.


تبدیل ورزشکار به الگوی کامل هواداران، باعث می‌شود هواداران به قضاوت و اندیشه سیاسی ورزشکار محبوب خود احترام بگذارند و بدون هیچ‌گونه تحلیلی از شخص یا حزب سیاسی مدنظر ورزشکار خود، حمایت کنند. یکی از جاهایی که باید در آن شایسته‌سالاری اوج بگیرد تا درک فرهنگی و اخلاقی همه را با خود بالا ببرد ورزش است. به نظر می‌رسد حضور چهره‌های سیاسی در اداره ارگان‌های ورزشی در بسیاری از کشورهای جهان انجام می‌گیرد اما وظایف آنها در جهت پیشبرد توسعه ورزش تعریف‌شده است.


این روزها زیاد می‌شنویم و می‌خوانیم که ورزش را از سیاست جدا بدانیم، اما مگر می‌شود یک پدیده اجتماعی را به‌طور منفرد از تمام زمینه‌هایی که در آن قرارگرفته است تفسیر کرد. وقتی قرائت‌های سیاسی، دینی و ملی به ورزش وارد می‌شود و آن را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد مگر می‌توان آن‌ها را از ورزش حذف کرد. مگر خوشحالی مردم از برد رقبای دیرینه عربستان سعودی و بحرین در ورزش فوتبال و نفرت و انزجار از رقبای سیاسی، دینی و ملی نمونه‌ای از نفوذ سیاست در ورزش نیستند؟ پس چگونه می‌توانیم ورزش را از سیاست جدا کنیم و آن را پدیده‌ای منفرد بدانیم. ورزش در دنیای جدید به‌تبع تجاری شدن و نیز تبدیل‌شدنش به کالا از این قاعده مستثنی نیست.


نهادهای ورزشی روزبه‌روز بیشتر دست به رفتارهای سیاسی می‌زنند، پول‌های کلانی که در این فرایند جابه‌جا می‌شوند و تکثر فرهنگی و برخورد فرهنگ‌ها با یکدیگر هم روزبه‌روز به این مسئله دامن می‌زنند.ما روزبه‌روز ردپای سیاست را بیشتر در ورزش کشور می‌بینیم. امیدواریم مدیریت راهبردی و اجرایی ورزش کشور به اهالی فن و تحصیل‌کرده و متخصص ورزشی سپرده شود تا تغییرات بنیادی در ورزش کشور صورت پذیرد.


*مدرس دانشگاه


انتهای پیام/4051/4057/


انتهای پیام/

ارسال نظر