استارتآپ چیست؟/ چگونه یک استارتآپ به تجارتی موفق بدل میشود؟
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا-هانا حیدری؛ استارتآپ تعریفهای زیادی دارد اما شاید جالب باشد که مفهوم این اصطلاح را از زبان مؤسسان یا اعضای تیمهای استارتآپی شنید که با گوشت و استخوان در چرخه کسبوکارهای نوپا تجربه کسب کردهاند. «استارتآپ ناب» یک متدولوژی مدرن، حرفهای، محبوب و موفق کارآفرینی است که توسط اریک ریس پایهگذاری شد.
در این سیستم مؤثرترین راه برای ساخت یک کسبوکار و کاهش خطر شکست معرفی میشود. به گفته ریس، استارتآپ یک مؤسسه انسانی است که یک محصول یا خدمت جدید را در شرایط ابهام و تردید توسعه میدهد. ویل شراتر یکی از مؤسسان استارتآپز داتکو نیز تعریف منحصربهفرد خود را استارتآپ دارد.
به گفته وی، استارتآپ تجسم زندهای از رویای مؤسس آن است. استارتآپ راوی سفری از مفهوم تا واقعیت است. استارتآپ به شما فرصت میدهد تا بخشی از رویاهایتان را نه فقط به خاطر خودتان بلکه به خاطر تمام ساکنان زمین به واقعیت تبدیل کنید.
تعریف اریک و ویل از استارتآپ نمونههایی از رویکرد تصویر کلی است. با این حال وجوه دیگری برای تعریف استارتآپ وجود دارد؛ جزئیاتی که یک استارتآپ را به یک کمپانی، تجارت کوچک یا یک شرکت سهامی تبدیل میکند.
استارتآپ یا کسبوکار نوپا یک کمپانی یا شرکت جوان است که توسط یک یا چند کارآفرین تأسیس شده تا محصول یا خدمت منحصربهفردی را توسعه و به بازار ارائه دهد. ماهیت یک استارتآپ ایجاب میکند که بخش عظیمی از کارها و عملیاتهای آن در ابتدای امر با بودجهای محدود انجام شود.
استارتآپ تجسم زندهای از رویای مؤسس یا مؤسسان آن است. استارتآپ راوی سفری از مفهوم تا واقعیت است.
درواقع سرمایه اولیه استارتآپ توسط یک سرمایهگذار یا خانواده و آشنایان تیم استارتآپی تأمین میشود به همین دلیل نیز معمولاً تیم مجبور است با منابع مالی محدودی کار را پیش ببرد.
یکی از ویژگیهایی که در بسیاری از تعاریف استارتآپها ذکر میشود تمرکز تیم استارتآپی روی رشد است. درواقع هدف اصلی یک استارتآپ باید رشد و پیشروی باشد. رشد استارتآپها باید سریع و با استفاده از تکنولوژیهای روز صورت بگیرد.
همه استارتآپها در ابتدای کار یک تجارت کوچک هستند اما هر تجارت کوچکی یک استارتآپ نیست. تفاوت اصلی در این است که تیم استارتآپی نمیخواهند در آینده یک استارتآپ باقی بمانند؛ در حالی که یک تجارت کوچک اگر در آینده نیز یک تجارت کوچک بماند موجب ناراحتی صاحبانش نخواهد شد.
استارتآپ حلال مشکلات جامعه است
استارتآپ نسخه امروزی از یک مخترع است؛ اگر مشکلی پیدا کند سعی میکند به کمک قوه ابتکار و هوش آن را حل کند. فلسفه ایجاد اکثر استارتآپها تلاش برای حل یک مشکل است تا جهان تبدیل به مکان بهتری برای زندگی شود.
یک استارتآپ کمپانی است که سعی در حل مشکلی دارد. کار در یک استارتآپ یعنی کاری که نمیتوان از آن استعفا کرد، کاری که حقوقی ندارد و کاری که زندگی بدون آن ممکن نیست. معمولاً یک استارتآپ کاری را انجام میدهد که تاکنون مشابه آن انجام نشده و پتانسیل تغییر جهان را دارد.
چگونه در استارتآپ سرمایهگذاری کنیم؟
استارتآپ یک مشارکت یا فعالیت اقتصادی است که هسته مرکزی آن را کارآفرینی تشکیل میدهد و در جستجوی حمایت مالی مورد نیاز برای شروع کار است. نخستین چالش یک استارتآپ اثبات معتبر بودن و تفهیم فعالیت خود به سرمایهگذاران بالقوه است تا اعتماد و سرمایه آنها را جلب کند.
همه استارتآپها در ابتدای کار یک تجارت کوچک هستند اما هر تجارت کوچکی یک استارتآپ نیست.
استارتآپها همواره طرحی پرخطر محسوب میشوند اما سرمایهگذاران میتوانند از رویکردهای متنوعی برای تعیین ارزش یک استارتآپ استفاده کنند. یکی از وظایف ابتدایی یک استارتآپ جمعآوری بودجه اولیه برای توسعه محصول یا خدمت مورد نظر است.
برای این کار نیاز به نمونه اولیه محصول یا یک استدلال قوی است تا ادعای مؤسسان در خصوص ایده منحصربهفرد را ثابت کند. در واقع یک استارتآپ برای جذب سرمایه باید ثابت کند که محصول یا خدماتی که قصد ارائه آن را دارد نوینتر یا بهتر از نمونههای مشابه در بازار است.
استارتآپ را بهتر درک کنیم
در مراحل اولیه استارتآپ درآمد و سودآوری ندارد یا میزان آن بسیار ناچیز است. یک تیم استارتآپی دارای یک ایده است و باید تلاش کند تا این ایده را تبدیل به محصولی برای ارائه در بازار کند. این فرایند نیاز به میزان قابلتوجهی پول دارد. استارتآپها میتوانند از منابع متفاوتی برای تأمین هزینهها بهره ببرند.
منابع سرمایهگذاری سنتی از جمله وام مخصوص کسبوکارهای کوچک یا گرانت سازمانهای غیردولتی یکی از راههای تأمین هزینههای اولیه برای استارتآپهاست.
شتابدهندهها نیز امکاناتی مانند مانیتورینگ، فضای کار و سرمایه اولیهای را به استارتآپها ارائه میدهند. جذب سرمایه از طریق سرمایهگذاری مخاطرهآمیز و فرشتههای سرمایهگذار نیز یکی دیگر از روشهای تأمین هزینههای اولیه استارتآپهاست.
سرمایهگذاری مخاطرهآمیز و فرشتههای سرمایهگذار معمولاً به دنبال استارتآپهایی با ایده یا محصول نویدبخش هستند تا در ازای دریافت بخشی از سهام در آنها سرمایهگذاری کنند.
در واقع یک استارتآپ برای جذب سرمایه باید ثابت کند که محصول یا خدماتی که قصد ارائه آن را دارد نوینتر یا بهتر از نمونههای مشابه در بازار است.
ارزیابی استارتآپها چگونه انجام میشود؟
استارتآپها گذشته یا تاریخچهای ندارند و در ابتدای امر برتری چندانی نسبت به رقبای خود ندارند. بنابراین سرمایهگذاری در آنها مخاطرهآمیز است. اگر ایدهای شایستگی سرمایهگذاری را داشته باشد، سرمایهگذاران از روشهای مختلفی استفاده میکنند تا میزان پول مورد نیاز برای شروع کار استارتآپ را تخمین بزنند.
روش دو نسخهای یکی از روشهای ارزیابی استارتآپ است که در آن میزان هزینه صرفشده برای تأمین ابزارهای مورد نیاز و توسعه محصول یا خدمت بررسی میشود. در این رویکرد ارزیابی آینده بالقوه استارتآپ یا داراییهای ناملموس آن در نظر گرفته نمیشود.
در روش بازار سرمایهگذار هزینه مالکیت کمپانیهای مشابه به استارتآپ را در سالهای اخیر بررسی میکند. اگر ایده اصلی استارتآپ منحصربهفرد باشد استفاده از این روش میتواند مانع از پیشرفت آن شود.
در رویکرد جریان نقدی با تخفیف، سرمایهگذار جریان نقدی استارتآپ در آینده را تخمین میزند. این روش بیش از اندازه فاعلی است و وابستگی شدیدی به طرز فکر شخص درباره موضوعات خاص دارد.
برخی از کمپانیهای بسیار موفق کنونی روزگاری استارتآپهای تازه نفسی بودند که تنها به دلیل ایدههای ناب و محصول منحصربهفردشان به موفقیت رسیدهاند.
در رویکرد مرحله توسعهای، سرمایهگذار ارزش سرمایهگذاری در استارتآپی که توسعه بیشتری داشته را بالاتر میداند. اگر استارتآپی سودآوری نداشته باشد اما دارای سایتی باشد که میزان فروش و مبادله کالا را نشان بدهد در نظر سرمایهگذار بهتر از استارتآپی است که ایده بسیار منحصربهفردی دارد اما هیچ فعالیتی نداشته است.
به دلیل نرخ بالای شکست استارتآپها، سرمایهگذاران تجربه تیم مدیریتی را به اندازه ایده مرکزی استارتآپ ارزشمند میدانند. حتی فرشتگان سرمایهگذار نیز اگر توان مالی از دست دادن سرمایه اولیه را نداشته باشند، میزان زیادی پول روی استارتآپ سرمایهگذاری نمیکنند.
استارتآپهای موفق جهان کدامند؟
شاید جالب باشد بدانید که برخی از کمپانیهای بسیار موفق کنونی روزگاری استارتآپهای تازه نفسی بودند که تنها به دلیل ایدههای ناب و محصول منحصربهفردشان به موفقیت رسیدهاند. مایکروسافت، فورد موتورز و مکدونالد از جمله استارتآپهایی بودند که قبل ساخته شدن اصطلاح استارتآپ پا به دنیای کسبوکارهای نوپا گذاشتند.
در دنیای استارتآپها اصطلاحی به نام یونیکورن وجود دارد؛ بدین معنا که ارزش یک استارتآپ به یک میلیارد دلار رسیده است. یونیکورن شدن برای استارتآپها بسیار مهم است چراکه نشانهای از موفقیت است و گامی به سوی عرضه اولیه سهام محسوب میشود. در ادامه با چند مورد از موفقترین استارتآپهای سال 2018 آشنا میشوید.
انت فایننشال
ارزش این استارتآپ 150 میلیارد است یکی از زیرمجموعههای علی باباست. انت فایننشال نخستین هکتاکورن(استارتآپی که بیش از 100 میلیارد دلار ارزش دارد) جهان محسوب میشود. دلیل موفقیت این استارتآپ دامنه وسیع آن در بازار چین است.
بایت دنس
1
ییمینگ ژنگ کارآفرین مشهور مؤسس بایت دنس است که در حال حاضر 75 میلیارد دلار ارزش دارد. این استارتآپ شامل چند پلتفرم تولید محتوا و چند اپلیکیشن ویدئویی میشود. در بیشتر محصولات بایت دنس از یادگیری ماشینی استفاده شده و گام بعدی این استارتآپ بهکارگیری هوش مصنوعی است.
در دنیای استارتآپها اصطلاحی به نام یونیکورن وجود دارد؛ بدین معنا که ارزش یک استارتآپ به یک میلیارد دلار رسیده است.
اوبر
استارتآپی که سیستم حملونقل را در جهان متحول کرده 62 میلیارد دلار ارزش دارد. اوبر موفقترین استارتآپ آمریکا محسوب میشود و یکی از پیشگامان عصر جدید اقتصاد است.
دیدی چاژینگ
دیدی مدل چینی اوبر است که 56 میلیارد دلار ارزش دارد. شروع فعالیت این استارتآپ در چین به حدی عالی بود که مانع از ادامه فعالیت اوبر در کشور چین شد. درواقع با گسترش فعالیت دیدی در کشورهای همسایه چین، پای اوبر به طور کلی از منطقه برچیده شد.
علی بابا کلاود
علی بابا کلاود با ارزش 39 میلیارد دلار دومین استارتآپ از زیرمجموعه گروه علی باباست که به کسبوکارهای آنلاین خدمات راینش ابری ارائه میدهد. این استارتآپ قصد دارد خدمات را در سطح جهانی ارائه دهد.
انتهای پیام/4021/
انتهای پیام/