رزمندگان در شرایط سخت اسارت با مقاومت بر آرمانهای خود اصرار کردند
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری آنا، علی اصغر صالحآبادی در سخنان پیش از خطبه امروز نماز جمعه تهران به مناسبت سالروز آزادی اسرای هشت سال دفاع مقدس ضمن تبریک عید غدیر اظهار کرد: سالروز بازگشت آزادگان سرافراز بعد از سالها اسارت به دست دژخیمان بعثی و صدامی به میهن اسلامی را تبریک میگویم.
وی افزود: ایمان به خدا و اینکه انسانهای مؤمن پس از ایمان به خدا در راه اسلام ثابتقدم و استوار باشند از اهمیت زیادی برخوردار است. بسیاری از افراد در مسیری قرار میگیرند و به مبدأی ایمان میآورند، ولی وقتی شرایط بر آنان سخت میشود، به تدریج متزلزل شده و از مسیر باز میگردند و تغییر رفتار میدهند.
آزاده هشت سال دفاع مقدس اضافه کرد: مقام معظم رهبری در مورد حضرت امام(ره) نکتهای دارند که میفرمایند تا روزهای آخر زندگی، کسی در عمل و کلام امام(ره) موضوعی از تردید، وادادگی و خستگی پیدا نکرد.
بیانیه ایشان در اواخر عمر از سال 42 گاهی قویتر بود، پیر میشدند ولی دل و روحشان جوان بود. قرآن میفرماید هر کس در مسیر ایمان قرار گرفت بداند که راههای پر پیچ و خم پیش رو دارد و آن کسی موفق است که از همه این امتحانها سربلند بیرون بیاید.
صالحآبادی گفت: ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) و پس از آن زعامت مقام معظم رهبری در 40 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی واقعاً بر ایمان خود پابرجا بودند و مقابل توطئههای دشمنان استقامت کردند. در دوران دفاع مقدس رزمندگان با ایمان خالص از کشور دفاع کردند و مقابل مستکبرانی که از صدام حمایت میکردند، ایستادند و شهدا در مظلومانهترین حالات شهید شدند ولی از ایمان خود دست بر نداشتند.
وی با بیان اینکه رزمندگانی که در دفاع مقدس به اسارت درآمدند در دوران اسارت به دست پلیدترین و دژخیمترین رژیم زمان بر ایمان خود اصرار کردند، تأکید کرد: آنان دین خودشان را حفظ کردند و مقاومت در حد اعلی داشتند.
آزاده هشت سال دفاع مقدس با اشاره به دینداری رزمندگان اسلام اظهار کرد: در عملیات رمضان که مصادف با عید فطر بود در حالی که مجروح بودیم، با تعدادی دیگر به اسارت رژیم بعث عراق درآمدیم. بعد از آن به بیمارستانی متعلق به ارتش در بصره منتقل شدیم، در این فاصله تعدادی از مجروحان در حال ذکر به شهادت رسیدند. به بیمارستان ارتش در پشت بصره که رسیدیم و آن مکان را شکنجهگاهی دیدیم که یکی از شکنجه گران ساواک به نام علی تهرانی در آنجا کار میکرد. او از رزمندگان سؤال میکرد کدام قسمت از بدنت مجروح شده و بعد محکم با پوتین و قنداق تفنگ به محل جراحت میکوبید.
وی گفت: در آن زمان حدود 22 ساله بودم و در آن شرایط دو بسیجی در کنارم بود که یکی از آنان به نام حسین مهدوی بود، بعد از اینکه وارد بیمارستان شدیم همگی نگران بودیم که چه بر سرمان میآید و تاکی باید در اسارت بمانیم. اما در این شرایط سخت اولین سؤال حسین مهدوی 16 ساله از دژخیمان بعثی این بود که چگونه میشود نماز خواند. با این روحیات عزیزان ما اسارت را آغاز کردند و به پایان رساندند.
انتهای پیام/4034/
انتهای پیام/