روایت فراز و فرود نخستین رئیسجمهور/ ابوالحسن بنیصدر چگونه فرار کرد؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهور ایران بعد از انقلاب اسلامی است. او قبل از انقلاب عضو جبهه ملی و از دانشجویان پیرو این جبهه بود.
بنیصدر در سال 1341 به عضویت رسمی جبهه ملی درآمد. او همزمان با اینکه در رشته اقتصاد دانشگاه تهران تحصیل میکرد، مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران نیز بود.
بنیصدر از سوربون تا تهران
او از دانشجویانی است که به کمک احسان نراقی، رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی وابسته به فرح پهلوی، برای ادامه تحصیل به اروپا رفت. بنی صدر در دانشگاه سوربن در رشته اقتصاد مشغول به تحصیل شد و همین هنگام از فعالان دانشجوی در مبارزات علیه رژیم پهلوی به شمار میرفت و با جبهه ملی ارتباط تشکیلاتی داشت.
نخستین رئیسجمهور بعد از انقلاب همواره با اعضای نهضت آزادی و مدیریت مهندس بازرگان در دولت موقت درگیر تفکری و سیاسی داشت. نمونه بارز این موضوع در رقابتهای پیدا و پنهان او با صادق قطبزاده قبل از انقلاب اسلامی در فرانسه است.
بنیصدر در زمان تبعید امام خمینی(ره) به پاریس در زمزه همراهان ایشان بود و در هواپیما ایرفرانس در 12 بهمن سال 1357 حضور داشت.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزء افراد رده دوم ورودی به شورای انقلاب بهشمار میرود. همچنین او از برعهده گرفتن کارهای اجرایی خودداری میکرد و بیشتر به تئوریسازی مشغول بود. او عضو کمیته منصوب امام خمینی(ره) برای موضوع حل مشکلات کردستان ایران بود و همراه با مرحوم آیتالله طالقانی و شهید بهشتی و مرحوم حبیبی به کردستان سفر کرد.
اما تمام زندگی سیاسی او به اینجا ختم نشد. بنیصدر در همان ابتدای ورود به ایران شروع به ایجاد کلاسهای درس در حوزه توحیدشناسی، اقتصادی و سیاست در دانشگاه صنعتی شریف کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع را ادامه داد.
کیش شخصیت بنیصدر؛ مخالف مالکیت خصوصی
برخ از تحلیلگران سیاسی تفکرات اقتصادی و سیاسی بنیصدر آشفته میدانند. در همین زمینه او ابتدا جذب ناسیونالیسم نهضت آزادی میشود و بعد از آن داعیهدار اسلامگرایی و اقتصاد اسلامی شهید صدر شده؛ اما در ادامه بنیصدر از پروتستانتیسم اسلامی شریعتی خوشش میآید. البته او بهدلیل حضور در پاریس و داشتن انگیزههای چپ اروپایی به شوماخر نیز نزدیک میشود و در کتاب توحیدی و اقتصادی خود به آن اشاره میکند.
در همین رابطه بنیصدر در پاریس و بعد از فرار گفته بود که وی به مالکیت خصوصی اعتقادی نداشته است و امام خمینی(ره) در همین زمینه اقتصادی با او مشکل داشته است. بنیصدر در کتاب «اقتصاد توحیدی» خودش به صراحت این موضوع را اشاره میکند.
نخستین مسئولیت رسمی بنیصدر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معاونت وزارت اقتصاد و دارایی در تیر سال ۵۸ و بعد از آن پذیرش سمت وزیر اقتصاد و دارایی در آبان همین سال است. او در سخنرانی اوایل انقلاب بهشدت دولت بازرگان را مورد همجه قرار دارد. رویهای که سال بعد از انتخاب او در سمت ریاستجمهوری کاملاً تغییر کرد. همچنین بازرگان نیز در روز عدم کفایت سیاسی توسط مجلس از صحن به نشان اعتراض خارج شده است.
نخستین اصطکاک وی با جریان انقلاب به ماجرای «تسخیر سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی» بازمیگردد. بنیصدر در سخنرانیهای متعدد این موضوع را نامناسب خوانده بود و دانشجویان را افرادی نزدیک به حکومت شوروی معرفی میکرد. التبه دانشجویان به مدارکی دست مییابند که نشان میدهد بنیصدر با عوامل سیا در ایران همکاری داشته است.
در این اسناد به صراحت نام بنیصدر برده نشده، اما او با اسم رمز با فردی که خودش را بازرگان معرفی کرده بود ارتباط داشت و حتی پول دریافت میکرد. حتی در این اسناد آمده که بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران خواهد شد!
بنیصدر مخالف اصل ولایت فقیه بود
بنیصدر در نخستین انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت میکند. او از ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۸ در این مجلس حضور فعال داشت. بهگفتهای یکی از روحانیون حاضر در این مجلس بنیصدر از مخالفان گنجانده اصل ولایتفقیه در قانون اساسی بود. همچنین او مخالف قرار گرفتن مالکیت خصوصی در قانون هم بهشمار میرفت.
در یکی از جلسات کمیسیونهای مجلس خبرگان قانون اساسی بین آیتالله شهید بهشتی و بنیصدر جدالی درخصوص ولایتفقیه پیش میآید و در این مناظره بنیصدر متوجه درک و عمق بالای سیاسی شهید بهشتی شده و جلسه را ترک میکند. آخرین مسئولیت بنیصدر تا قبل از رسیدن به منصب ریاستجمهوری سرپرست وزارت امور خارجه بود. بنیصدر تا رسیدن به منصب ریاستجمهوری در پنجم بهمن سال 1358 پای ثابت مناظرههای اقتصادی بود.
یکی از ترفندهای بنیصدر برای نزدیک نشان دادن خودش به امام خمینی(ره) بسیار جالب است. او چند هفته قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری به دیدار امام خمینی(ره) میرود. بهگفته برخی از اعضای دفتر امام وی از رهبر انقلاب اسلامی تقاضای حضور در انتخابات ریاستجمهوری را میکند. در برخی از روایتهای دیگر گفته شده امام خمینی(ره) در اینباره سکوت و بعضی دیگر میگویند که رهبر انقلاب اسلامی وی را نهی کرد.
بنیصدر بعد از پایان جلسه با امام خمینی(ره) به بیرون بیت ایشان آمده و در جمع خبرنگاران میگوید که میخواهد برای انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند. او در ذهن بیشتر جامعه این فکر را متبادر میکند که جلسه او با امام خمینی(ره) برای انتخابات ریاستجمهوری است. مطلبی که سالهای بعد امام در صحیفه نور آن را تکذیب میکنند و فرمودند من هیچ وقت به بنیصدر رأی ندادم.
بنیصدر با تبلیغات فراوان اقتصادی و تأسیس روزنامه انقلاب اسلامی با کسب ۱۰٫۷۰۹٫۳۳۰ رأی در انتخابات پیروز میشود. نخستین چالشهای او با مجلس رخ میدهد. انتخاب بر سر نخستوزیری! او افرادی مانند؛ سلامتیان، نوبری و میرسلیم را به مجلس معرفی میکند که هیچکدام مورد موافقت نمایندگان قرار نمیگیرد. او در آخر مرحوم احمد خمینی را برای نخستوزیری پیشنهاد میدهد که با مخالفت امام روبرو میشود.
4 عملیات ناموفق بنیصدر در جنگ تحمیلی
از سویی دیگر در زمان ریاستجمهوری بنیصدر عراق به ایران حمله میکند. او بعد از حمله صدام به ایران چهار عملیات را در جبهههای جنوب پیگیری میکند که هیچکدام از آنها موفقیتآمیز نبود. دلیل اصلی آن به گفتهای بسیاری از تحلیلگران نظامی کلاسیک بودن آرایش جنگی بنیصدر در جبهه نبرد است. بنیصدر بعد از شکست در جبهههای نبرد سراغ مسائل داخلی میرود.
نخستین رئیسجمهور ایران بعد از انقلاب اسلامی حملات تندی را نسبت به نیروهای انقلاب بهویژه شهید بهشتی، آیتالله خامنهای و مرحوم هاشمی رفسنجانی و نهادهای مانند دستگاه قضائی و سپاه پاسداران انجام میدهد.
او در نهم ماه آبان سال 1359 نامهای رسمی به امامخمینی(ره) نوشته و دولت شهید رجایی و کابیه او را فاقد کفایت اعلام میکند و تهدید آنها را بدتر از صدام میخواند! امام خمینی(ره) چندین بار جلساتی با حضور وی و برخی از سران قوا برگزار میکند و از همه آنها میخواهد از بروز اختلافات و مصاحبههای جنجالی پرهیز کند. احتمال میرود مخاطب اصلی امام خود بنیصدر است که روزانه در روزنامه انقلاب اسلامی مطالبی ضد جمهوری اسلامی و برخی سران قوا مینوشت.
غائله 14 اسفند و آغازی بر پایان بنیصدر
اوج حملات بنیصدر به انقلاب مربوط به غائله 14 اسفند سال 1359 است. بنیصدر که روزی سازمان مجاهدین خلق را جوجه مسلحین جوان اعلام میکرد بهیکبار با آنها متحد میشود. او در دفتر ریاستجمهوری نهادی به نام «دفتر هماهنگیهای و ارتباط رئیسجمهور» تشکیل میدهد. مسئولیت این دفتر با احمد سلامتیان بود و شاکله اصلی آن را نیروهای سازمان مجاهدین خلق تشکیل میدادند.
بنیصدر در 14 اسفند سال 1359 و در سخنرانی روز بزرگداشت مصدق در زمین فوتبال دانشگاه تهران با حمله به برخی از نهادهای انقلابی از بروز خشونت در جامعه سخن میگوید. او با حمله به سپاه پاسداران و کمیتههای انقلاب اسلامی آنها را «چماقدار» معرفی میکند. همچنین سمپاتها و نیروهای سازمان مجاهدین خلق در این سخنرانی بهشدت علیه شهید بهشتی شعار میدهند. سازمان مجاهدین در این مراسم نیروی ویژه تشکیل میدهند تا افراد را بازداشت کنند.
بعد از این اقدام امام خمینی(ره) هیئتی سه نفره به درخواست بنیصدر برای بررسی موضوع تشکیل میدهد. از سوی بنیصدر اشراقی و از سوی امام و نخستوزیر، آیتالله محمد یزدی و مرحوم آیتالله مهدویکنی انتخاب میشوند که بعد از بررسی عوامل مختلف بنیصدر را مقصر حادثه 14 اسفند تشخیص میدهند؛ البته رئیسجمهور وقت این تصمیم آنها را نمیپذیرد.
آخرین دیدار بنیصدر با امام خمینی(ره) در 16 خرداد سال 1360 برگزار میشود. امام خمینی(ره) در این دیدار به او تذکر میدهند که قانون را رعایت کند؛ اما او باز شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی را منبع این اختلافات معرفی میکند. بنیصدر در اواخر خرداد ماه توسط امام خمینی(ره) از فرماندهی کل قوا عزل میشود و در 31 خرداد سال 1360 نیز مجلس رأی به عدم کفایت وی میدهد.
حسن آیت، آیتالله خامنهای، موسوی خوئینیها، شهید عبدالحمید دیالمه، محمد رشیدیان، فؤاد کریمی و محمد یزدی از افرادی هستند که در روز برکناری بنیصدر توسط مجلس در صحن علنی آن سخنرانی کرده و از این طرح دفاع کردند.
او در این زمان عزلش در کرمانشاه حضور داشت و توسط برخی از نیروهای نفوذی سازمان منافقین و بعضی دیگر از افراد نظامی به خانههای امن و تیمی سازمان مجاهدین خلق پناه میآورد تا اینکه در هفتم مرداد سال 1360 همراه با رجوی رئیس سازمان منافقین به پاریس میگریزد.
بعد از این رئیسجمهور معزول در خانههای تیمی منافقین بهسر میبرد. بنی صدر و مسعود رجوی در ساعت ۲۲:۴۵ سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که «بهزاد معزی» هدایت آن را بر عهده داشت از ایران گریخته و با عبور از کشورهای ترکیه، قبرس، یونان و شمال ایتالیا، در یک فرودگاه نظامی واقع در حومه پاریس به زمین نشستند . درخواست پناهندگی از این کشور را کرده و در آنجا ساکن شد.
چه کسی بنیصدر را فراری داد؟
بهزاد معزی خلبان شخصی محمدرضا پهلوی بود. او بعدها در حرکتی نفوذی هواپیما شاه را از مراکش به ایران منتقل میکند و خود را در ذهن مردم قهرمان جلو میدهند. او در اصل عضو تیم اطلاعاتی و نفوذی سازمان منافقین در داخل ایران برای روزهای سخت بود. بههمین دلیل معزی همراه با عباس زریباف مسئول اطلاعاتی منافقین، بنیصدر و رجوی را از ایران فرار میدهند. او بعدها دخترش را به عقد رجوی درآورد و شورای به اصطلاح ملی مقاومت را بهراه انداخت که در سالهای بعد منحل شد. بنیصدر هماکنون در پاریس ساکن است.
یک اظهارنظر جالب درباره رفتار بنیصدر وجود دارد. حضرت آیتالله خامنهای در سال 1396 و یکماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری آن سال که به پیروزی حسن روحانی مقابل ابراهیم رئیسی منجر شد، بیانات قابل تأمل دارند.
رهبر معظم انقلاب در این باره گفتند: «تأثیر تعیینکننده انسجام و وحدت ملی» در موفقیتهای چهار دهه اخیر از تجربههای جمهوری اسلامی است؛ باید از این تجربه موفق در اداره کشور استفاده کرد».
ایشان افزودند: «البته «وحدت» منافاتی با اعلام مخالفت با سیاستهای دستگاهها ندارد؛ اما نباید در زمینه مسائل کلان در کشور کشمکش و بگومگو باشد. نباید کشور را دوقطبی کرد. نباید مردم را به دو دسته تقسیم کرد؛ مثل آن حالتی که در سال ۵۹، متأسفانه رئیسجمهور وقت، مردم را به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کرد».
انتهای پیام/4082/
انتهای پیام/