3گانه نامطلوب در آثار نویسنده ترکتبار
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، نفوذ در ادبیات داستانی مباحث پردامنهای داشته و با عبور از خط قرمزها و درنوردیدن مرزهای هنر و ادبیات اسلامی در سکوت متولیان فرهنگی از کتابفروشیها گرفته تا کف خیابان در حال عرضه شدن به مشتری است. نویسنده یکی از این آثار با عناوینی چون زن محبوب این روزهای بازار کتاب، نویسنده عرفانی و اندیشهای، پدیده فروش رمان خارجی در ایران و ... و با نقش عوامل نفوذی در عرصه فرهنگ، مشهور گردیده و کتاب «ملت عشق» وی به چاپ نود و ششم رسید.
الیف شافاک (شفق) نویسنده فمنیست ترکیهای و فعال حقوق زنان که در سال 1971 در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمده، در دانشگاه آکسفورد تدریس میکند و به دو زبان ترکی و انگلیسی مسلط است، از 10 رمانش با نام های ملت عشق، حرامزاده استانبول، سه دختر حوا و...همگی در کشور ترجمه و با کسب مجوز وزارت ارشاد، به حوزه نشر وارد شده است.
«ملت عشق» قصهای است با تمام مشخصههای ابتذال و پس زمینههایی صوفیمآبانه که تلاش میکند در عین ترویج فحشا بین زنان متأهل، پلورالیسم را جا بیاندازد، پرده از قبایحی بر میدارد که با فرهنگ اسلامی ایرانی کاملاً در تضاد است و همان مؤلفههای آشنای همیشگی فمنیسم را خیلی ماهرانه به رخ میکشد.گویا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این روزها در تکاپوست تا بر آثار فرهنگی که بنمایه ابتذال در آنها نهادینه شده است مهر تأیید بزند. هر روز آثار تازهتری در قالب نمایش، فیلم وکتاب روانه بازار فرهنگ می شوند تا در این اوضاع به هم ریختگی، نقبی عمیق احداث کنند و تأثیر بسزایی در تغییر سبک زندگی ایرانیان ایجاد نمایند.
لیبرالیسم و فمنیسم در «ملت عشق»
«اللا» قهرمان داستان، زنی حدوداً 40 ساله و یهودی است که صاحب سه فرزند و خانهدار است از همان ابتدای قصه ویراستاری داستانی را شروع میکند که نویسندهاش را نمیشناسد و کمکم با ارسال ایمیلهایی به وی خواننده را آرام آرام و خزنده به سمت سبک زندگی که دنیای غرب با وجود ترویجش آن را به رسمیت نمیشناسد، میبرد. همان سبک نامطلوب که اعضای خانواده اللا و خودش در اثنای داستان مبتلا به آن میشوند. ژانت دختر بزرگ وی که خانه را ترک کرده و به نوعی ازدواج سفید برای خودش رقم زده، همه اعضای خانواده حتی پدر این کار او را به رسمیت شناخته و مخالفت نسبی مادر، دخالت بیجا محسوب میشود به گونهای که از دخترش به دلیل مخالفت با این کار معذرتخواهی کرده و معنی جدیدی از توکل را ارائه میدهد که از آن به «کاری به کار کسی نداشتن» تعبیر میشود به طوری که جای مادر و دختر عوض میشود. خود «اللا» هم با نویسنده کتاب ارتباط عاطفی منجر به خیانت برقرار کرده و نویسنده این عمل شنیع را «گناهی معصومانه و خطایی معصومانه» تلقی میکند به گونهای که خواننده کتاب قدم به قدم با «اللا» همذاتپنداری کرده و به او حق میدهد در سن 40 سالگی با وجود داشتن همسر و فرزند بخواهد عشقی تازه را تجربه کند.
ترویج پلورالیسم در «ملت عشق»
الیف شافاک با تحریف شخصیت شمس که در این داستان نماد عرفان بوده و صاحب موجودیتی زمخت است که در اولین دیدارش با مولوی پیامبر اکرم (ص) را در حد مقایسه با بایزید بسطامی پایین آورده و پس از آن در توجیهی خود را از این مقایسه میرهاند، در این قصه و قواعد چهل گانهای که به او منتسب میکند، پلورالیسم دینی را نیز تبلیغ مینماید. در صفحه 86 کتاب چاپ ققنوس با ترجمه ارسلان فصیحی یکی از این موارد در جمله «ملت عاشقان دلسوخته از همه دینها جداست. ما مذهب و دین و زبان را عامل جدایی نمیدانیم» به خوبی نمایان است.
در این قواعد چهلگانه، نکته مهمی که به نظر میرسد همان بحث همیشگی «عشق» است، اما عشقی که انسان را به اباحهگری میکشاند، به گونهای که شمس هم در معرض این ولنگاری عاشقی قرار داشته و نسبت به دختر نوجوانی که تحت آموزش مولوی قرار دارد، تا لحظه ایجاد زنای ذهنی خواننده پیش میرود و اعتقادش این است که « تنها چیزی که عشق میگوید این است خودت را رها کن بگذار برود» (ص 108)
عرفان و آن چه نویسنده نام آن را شهود میگذارد، تناقضاتی عجیب داراست؛ از بیاحترامی کسی که به مقام شهود رسیده نسبت به پدرش و مرغدانی خواندن خانه پدری، آن جایی که پدر کشف و شهود او را قبول ندارد «پدر عزیزم، بدان که این پسرت از تخمی متفاوت با خواهر و برادرانش بیرون آمده. اگر دلت میخواهد من را جوجه اردکی فرض کن که مرغها بزرگش میکنند. مطمئن باش که عمرم را در مرغدانی نخواهم گذراند. در آبی که از وارد شدن به آن میترسید، من جان میگیرم چون بر خلاف شما میتوانم شنا کنم. مسکن من دریاهاست. اگر با منید، شما هم به دریا آیید وگرنه دخالت نکنید و در لانهتان بمانید!!!» و با این حرف تعجب پدرش را از اوج بیاحترامی برمیانگیزاند تا جایی که آدمهای گناهکار (زن روسپی، مرد شرابخوار و...) را معصوم جلوهداده و بقیه را گناهکار معرفی میکند و آن جا که جوانی مرید وی میشود، تنها راه همراهی، نوشیدن شراب است «یک کوزه شراب بخر بعد بیا وسط این میدان بایست و کوزه را لاجرعه سربکش!» (ص 138) تا میرسد به آن جا که میگوید «بدون شک نمیتوان صاحب ایمان شد»
نکات دیگری در این زمینه قابل توجه است:
- ابتذال و اشاعه صوفیگری برای افرادی که در این زمینه اطلاعی ندارند و شکستن حرمت عرفان الهی بوسیله عرفان کاذب.
- «اللا» زندگی خوبی دارد با این وجود به دلیل تنوعطلبی به عرصه خیانت به همسر کشیده میشود.
- تأثیر ارتباطات الکترونیکی جدید در خیانت و عادی دانستن روابط نامشروع و حرام برای مخاطبی که امروز درگیر اختلاط در فضای مجازی است.
- نوع ارتباط یک زن همسردار در غرب هم با یک مرد دیگر تقبیح شده و جرم بزرگی محسوب میشود.
- این کتاب بنا به شنیدهها مدتها در ممیزی ارشاد مانده بود و با چرخشی عجیب مجوزش صادر شده است.
* کارشناس مسائل فرهنگی
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/