دانشجوی پرستاری زیر بمبارانهای صدام
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، میعاد بادپا- دانشجویان مکتب شهادت، بهعنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطورههایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند؛ جبهههای جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهههای جنگ، دانشگاه اخلاق بود؛ دانشگاهی انسانساز، دانشگاهی که در مدت کوتاهی یک سرباز صفر را به استراتژیست بزرگ جنگی تبدیل کرد؛ دانشگاهی بود که شناسنامه دانشجویانش قرآن بود؛ دانشگاهی که دانشجویانش رفتند تا خط امام بماند؛ دانشگاهی که برخی فارغالتحصیلانش پس از 28 سال به خانه برگشتند و بسیاری هم بازنگشتند؛ آری، دانشجویان مکتب شهادت تا ابد الگوی جوانان آزاداندیش در هرکجای جهان خواهند بود.
متن حاضر، نهمین شماره از مجموعه دانشجویان مکتب شهادت است و خلاصهای است از زندگینامه دانشجوی رشته پرستاری دانشگاه تهران که در حملات هوایی صدام در سال 65، در تهران به شهادت رسید.
شهیده سوگند آزرمی در 14 مرداد 1344 در همدان دیده به جهان گشود. مادرش شهیده بهیالملوک قدوسی، برادرزاده شهید آیتالله قدوسی است. پدرش شهید کیومرث آزرمی، معلمی بود که 2 بار از دانشگاه تهران لیسانس گرفت؛ البته مادرش نیز آموزگار بود. از کودکی در آغوش دو معلم و در محیطی که صحبت از علم بود، تربیت یافت؛ سوگند، سه خواهر داشت، پدر و مادر بسیار به ادامه تحصیل دخترانشان تأکید داشتند. دختر بزرگ خانواده در سال 54، برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد و با شروع انقلاب به کشور بازگشت. سوگند نیز، پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سال 62 در رشته پرستاری دانشگاه تهران پذیرفته شد.
در آن سالها، حال و هوای جنگ فضای دانشگاه را هم درگیر کرده بود. از ابتدا که صدام حملات هوایی و موشکی خود به شهرهای بزرگ کشور را شروع کرده بود، در بین عامه دانشجوها صحبت از لزوم مقابلهبهمثل توسط ایران بود، اما آن سالها، کشور ما توان موشکی نداشت.
درست در روزهایی که موشک نداشتیم، صدام وقیحانه حملات هوایی خود را به پایتخت ایران آغاز کرد و در روز 23 بهمن 65 منطقه مسکونی برق آلستوم تهران (طرشت کنونی) بمباران شد. خواهر بزرگ شهیده سوگند آزرمی از شاهدان روز بمباران میگوید: «به علت موشکباران زیادی که در تهران میشد و صدای آژیر خطر و بمباران هوایی همان روز به منزل زنگ زدم؛ جواب نمیداد؛ به منزل خواهرم زنگ زدم؛ او گفت تلفنی با منزل مادرمان صحبت میکردم که ناگهان تلفن قطع شد و شوهرم را برای پیگیری فرستادهام و تو نگران نباش و به تو اطلاع میدهم. تا ساعت 11 شب به من اطلاعی ندادند. گویا خواهرم از طریق تلفن به بیمارستان اطلاع داده بود که تمام خانوادهام یعنی پدر و مادرم و دو خواهر (سوگند و هاله) و همسرم (علی) و دخترم (مریم) و پسرم (علیرضا) به شهادت رسیدهاند».
وی در ادامه تصریح کرد: «این حادثه شوک عجیبی به من وارد کرده بود بهطوریکه تا یکهفته بعد که در بیمارستان بستری بودم، اصلاً هوش و حواس درستی نداشتم. خواهرم درحالیکه با خواهر دیگرم تلفنی صحبت میکرده، شهیده شده و همسرم درحالیکه دختر کوچکم را در بغل داشته به شهادت میرسد».
خواهر شهیده سوگند آزرمی خاطرنشان کرد: «بعد از شهادت آنها نزد آیتالله بهجت رفتم و سؤال کردم که آیا ایشان جزو شهدا محسوب میشوند. آیتالله بهجت فرمودند: شهید واقعی اینها هستند به خاطر اینکه بیگناه خانه بر سرشان خراب شده. این ملاقات خیلی به من آرامش داد».
سوگند آزرمی، در هنگام شهادتش، دانشجوی سال دوم رشته پرستاری دانشگاه تهران بود. در دانشگاه بسیار سختکوش و فعال بود اما دشمن خونخوار نگذاشت موفقیت او در زمینههای علمی به ثمر بنشیند و در بیستمین بهار از زندگی، به خیل دانشجویان مکتب شهادت پیوست.
مزار این دانشجوی شهیده، در قطعه 29 بهشتزهرا (س) تهران، ردیف 31، شماره 16 واقع شده است.
گزیدهای از وصیتنامه شهيد
«در اين دنيای فانی كه شادیاش غم است و زندگیاش مردن، در اینجا كه آتشها را خاموش میکنند و شمعها را برمیافروزند، جايی برای دل بستن نيست. دقیقهها بیرحمانه میگذرد و راهها، شتابان طی میشوند، بدون آنکه بدانی او كيست كه میگذرد. کورهراهی كه طي خواهد شد، بیآنکه بدانی ثانيه پيش را چگونه و برای چه گذراندهای؟ هرروز، روز كسی است. روز من امروز بود. شايد ساعتی ديگر، لحظهای ديگر روزی براي تو بهپا شود».
انتهایپیام/4107/خ
انتهای پیام/