صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 137

حبيب‌اللهی: شهید حمید باکری در وادی تظاهر یک قدم هم بر نداشت

جانباز دفاع مقدس و همرزم شهید حمید باکری گفت: شهید حمید باکری با این حال که در طول جنگ زحمات بسیاری کشید اما در وادی تظاهر یک قدم هم بر نداشت.
کد خبر : 362150

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از نوید شاهد، شهید حمید باکری در سال 1334 در شهرستان ارومیه در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. حمید دو برادر دیگر به نام‌های علی و مهدی داشت. شهید مهدی باکری از فرماندهان ارشد دفاع مقدس بود. شهید مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب چشم به جهان گشود، او پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مدرک مهندسی مکانیک وارد سپاه ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به‌سمت شهردار ارومیه نیز منصوب شد. شهید مهدی باکری از زمان عملیات فتح‌المبین با مسئولیت فرمانده گردان در خط مقدم حضور داشت. با توجه به رشادت‌های شهید مهدی باکری در طول دفاع مقدس او به فرماندهی لشکر 31 عاشورا که دومین لشکر خط شکن بود ارتقا پیدا کرد.


شهیدان مهدی و حمید باکری دو برادر شهیدی هستند که وصف رشادت‌هایشان در طول دفاع مقدس بار‌ها بیان شده‌است. این‌بار برای شناخت بیشتر شهید حمید باکری، پای صحبت جانباز سرافراز محمد حبيب‌اللهی نشستیم. او متولد 1332 و از رزمندگان سربلند لشكر 31عاشورا است، كه در جنگ تحميلی فرمانده گردان بوده و به درجه جانبازی نائل شده‌است.


جانباز محمد حبيب‌‌اللهی درباره شهید حمید باکری گفت: فرماندهان محور باید چند خصيصه داشته باشند تا به‌عنوان فرمانده محور انتخاب شوند از جمله؛ تبحرشان در جنگ و فرماندهی جنگ و همچنين شناخت كامل نسبت به منطقه است، شهید حميد باکری همه اين خصوصيات را داشت. 


 


وی بیان کرد: اگر تمام برگ‌های زندگی حمید آقا را مرور کنید در مبارزات ايشان عليه رژيم پهلوی، رفتنشان به محضر حضرت اما م خمينی(ره)، عمليات مسلم ابن‌عقيل و... را ورق بزنید، به یک نکته‌ای مهم از حميد آقا پی می‌برید و آن گمنام بودن حمید باکری است. حمید باکری ذره‌ای تظاهر نداشت. خودش می‌خواست گمنام شود. شهادتش هم گمنام بود، همان‌طور که خواسته بود. خصوصیات حمید باکری حکایت از علاقه‌اش به گمنامی داشت. امكان آوردن پیکر حميد باكری در عمليات خيبر وجود داشت اما به‌نظر من، این هم حکمت داشت و خواستِ حمید آقا این‌ بود که گمنام زندگی کند و گمنام بماند. اهدافی که حمید دنبال می‌كرد بین خودش و خداوند بود. حميد باكری در وادی تظاهر یک قدم هم بر نداشت با آنكه زحمات فراوانی در جنگ کشید. شهيد حميد باكری به‌عنوان فرمانده در عمليات‌های متعدد وجب به وجب در كنار رزمندگان حضور داشت و نفر اول در عمليات‌ها بود، شهید حمید باکری اهل مصاحبه با تلویزیون و رسانه‌ها نبود و دوست نداشت خودش را مطرح کند.


دوست و همرزم شهید حمید باکری ادامه داد: حمید باکری در راه هدفش شهید شد و در راه هدفش گمنام ماند. از حمید باکری یادداشت زیادی در دسترس نيست، او خيلی اهل يادداشت كردن نبود. شهید حمید باکری با حركات و رفتارش به ما درس داده است، هدفش این بود که کارها برای خداوند باشد، شهید حمید باکری در گمنامی گوی‌ سبقت را از دیگران ربوده بود. مونس بچه‌ها بود. هر کجا که به ایشان احساس نیاز می‌کردیم در عملیات‌ها حضور داشت.



حبيب‌‌اللهی یادآور شد: حمید باکری آرام، پرکار و تلاشگر بود. ويژگی مهمی كه من در وجود ایشان لمس کردم نترس بودن و شجاعت ایشان بود. مصداق جمله «در قاموس شهادت ترس نیست»، را من در وجود شهید حمید باکری دیدم. در ذات شهید حمید باکری ترس وجود نداشت. او شجاع بود و تدابیرش را با شجاعت به اجرا می‌گذاشت. ما با دیدن شجاعت حميد روحیه می‌گرفتیم. تدبیر و كارهای حمید‌آقا بسیار دلچسب بود، او در مقابل رزمندگان ديگر بسیار رئوف و خوش برخورد بود. هيچ فردی را از بين رزمندگان نمی‌توان پیدا کرد، که از حمید باکری ناراحتی در دل داشته باشد.


وی اظهار کرد: یکی از دوست داشتنی‌ترین فرماندهان جنگ بود، ما از وجود حمید باکری و صلابت او روحیه می‌گرفتم و به رزمندگان دیگر منتقل می‌کردم. از نظر معنوی حمید باکری با خدا بود، غیبت نمی‌کرد، پشت سرکسی حرف نمی‌زد و به کسانی که غیبت می‌کردند، تذکرمی‌داد. حمید باکری كمتر عصبانی می‌شد ولی نسبت به کارهای غلط موضع می‌گرفت و تذکر می‌داد. تمام لحظه‌های با حمید بودن برای من پندآموز بود.



حبيب‌‌اللهی بیان کرد: شهید حمید باکری در اردوگاه و هم‌زمان با عملیات خیبر، رزمندگان را جمع كرد و گفت؛ دعا کنید که شهید شویم اگر شهيد نشويم، رزمندگان بعد از جنگ به سه دسته می‌شوند؛ یک دسته از آن‌ها می‌گويند؛ اشتباه کرديم به جنگ رفتيم و پشیمان می‌شوند، خدا می‌داند عاقبت این افراد چگونه می‌شود. عده‌ای دیگر راه بی تفاوتی در‌پیش می‌گیرند و مشغول مال دنیا شده و در زندگی مادی غرق می‌شوند. دسته سوم وضعيت زمان جنگ و بعد از جنگ را می‌بينند، غصه و افسوس می‌خورند كه چرا شهيد نشدند. حميد باكری برای رزمندگان حجت آورد و با پيش‌بينی خود آینده را ترسيم کرد. خداوند متعال، دعای آن‌روز حمید باکری را اجابت کرد و حمید باکری در سال 1362 در عملیات خیبر در اثر اصابت آرپی‌جی، به آرزویش یعنی شهادت و گمنامی در راه خدا رسید.


انتهای پیام/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر