آمریکا با خروج از افغانستان به دنبال فرار از تجربه شوروی است
گروه بینالملل خبرگزاری آنا- محسن احدی؛ 30 سال پیش در چنین روزی سربازان ارتش اتحاد جماهیر شوروی خسته و خاکآلود از مرز افغانستان گذر کرده و به خاک خود بازگشتند. تجاوز شوروی هرچند در 26 بهمن 1367 با گذر آخرین سرباز ارتش سرخ از روی پل مرزی افغانستان و ازبکستان پایان یافت ولی پایان ماجرای ادامه خشونتها در این کشور نبود.
اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بهسرعت با دخالت آمریکا و با دلارهای نفتی عربستان سعودی به تربیت مجاهدان عربی انجامید و به یک جنگ نیابتی تبدیل شد؛ اما با پایان اشغالگری کمونیستها، مجاهدان عرب که روزی عامل آمریکا برای جنگ با شوروی بودند لبه تیز حملات خود را بهسوی واشنگتن گرفتند.
آمریکاییها که از مجاهدان عرب (شالوده اصلی گروهی که در آینده القاعده و داعش را بنا نهادند) برای زمینگیر کردن اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرده، از تهیه هرگونه سلاح مدرنی برای آنان مضایقه نکرده بودند و از طریق کشورهای عربی و پاکستان، حقوق سربازان اجیرشده را پرداخت میکردند، بهسرعت هدف حملههای این گروهها قرار گرفتند که نمونه بارز آن را میتوان حمله به برجهای تجارت جهانی و پنتاگون در 11 سپتامبر دانست؛ حادثهای که بهانهای شد این بار آمریکا بخواهد قدرت خود را بهعنوان یکهتاز قدرت جهانی در مواجهه با شیران بیشه پنجشیر، بیازماید. گذر زمان به آمریکا نشان داد که این کشور نیز بهمانند اتحاد جماهیر شوروی هیچ شانسی در مواجهه با گروههای مبارز از طالبان گرفته تا شبکه حقانی نداشته و عملاً در مبارزه با آنان شکست مفتضحانه شوروی را تجربه کرد. اگر اشغال افغانستان از سوی شوروی 9 سال به طول انجامید ولی قبول شکست برای مقامهای سیاسی در واشنگتن 18 سال طول کشید تا درنهایت دونالد ترامپ دستور خروج سربازان آمریکایی از افغانستان را صادر کند.
هرچند بعد از اعلام تصمیم رئیس جمهور آمریکا در مورد برنامهریزی برای خروج سربازان این کشور از افغانستان، برخی از مقامهای سیاسی کابل ازجمله اشرف غنی، رئیس جمهور این کشور ابراز ناراحتی کرده و این خروج را به نفع آینده افغانستان ندانسته بودند ولی مایک پمپئو بهصراحت از تصمیم قطعی آمریکا برای خروج از افغانستان سخن به میان آورد.
نگاهی به اظهارنظرهای مقامات نظامی آمریکایی در چند سال گذشته مبین این موضوع است که ژنرالهای این کشور بهدرستی دریافته بودند که توان نظامی یانکیها در مواجهه با گروههای شبهنظامی چون طالبان بههیچوجه مناسب نبوده و از همین رو بهرغم ابراز مخالفت سیاستمداران در واشنگتن به دنبال نوعی مصالحه برای فرار از تکرار تجربه تلخ اتحاد جماهیر شوروی بودند.
ژنرال جان نیکلسون، فرمانده وقت نیروهای ناتو در افغانستان در 24 سپتامبر 2016 (3 مهر 1395) گفته بود: نبرد با طالبان به بنبست رسیده است. همزمان با سخنان ژنرال نیکلسون، فرمانده کل ارتش آمریکا یعنی ژنرال جو دانفورد نیز چنین سخنانی را مطرح کرد و مدعی شد: نبرد با طالبان فایدهای نداشته و هیچ دستاوردی برای آمریکا نخواهد داشت.
از این رو بود که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، تلاشهای دیپلماتیک بهطور فزایندهای گسترش یافت و با انتخاب زلمای خلیلزاد بهعنوان نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان، مذاکرات صلح وارد فاز جدی خود شد.
خلیلزاد بارها بهطور علنی با نمایندگان گروه طالبان بهعنوان دشمن درجه یک آمریکا پشت میز مذاکره نشست و با آنها درباره پایان دادن به جنگ در افغانستان گفتگو کرد.
بر اساس اخبار منتشرشده آمریکا و طالبان توافق کردهاند که نیروهای ائتلاف بینالمللی طی 18 ماه آینده افغانستان را ترک کنند که این موضوع میتواند یادآور تصمیم میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی برای خروج از افغانستان باشد.
اتحاد جماهیر شوروی در آخرین سالهای حیات خود برای فرار از زوالی که بهشدت این کشور (کشور شوراها) را تهدید میکرد در یک توافق خروج، افغانستان را ترک کرد ولی این خروج هم نتوانست سرنوشت محتوم شوروی را تغییر دهد و این کشور بر اساس پیشبینی حضرت امام خمینی(ره) فروپاشید و به تاریخ پیوست.
امروز نیز آمریکا چه در سطح مقامات عالیرتبه سیاسی خود در واشنگتن و چه در دورهگردیهای زلمای خلیلزاد در منطقه تلاش میکند با فرار از تجربه تلخ شکست خفتبار شوروی در افغانستان، بر شکستهای پی در پی خود سرپوش گذاشته و مدعی شود که با یک توافق صلح به جنگی که در حال نزدیک شدن ورود به مقطع 20 سالگی است، از افغانستان خارج شده است.
مقام معظم رهبری در سه نوامبر 2018 (12 آبان 1397) در سخنرانی خود افول آمریکا را یادآور شدند که موردقبول تمامی اندیشمندان سیاسی جهان نیز بود. بیانات آیتالله خامنهای را میتوان یادآور پیشبینی حضرت امام راحل(ره) دانست و اگر اوضاع سیاسی امروز آمریکا را با دهه 1990 میلادی و شرایط شوروی مقایسه کنیم، شاید بتوان تصمیم به خروج آمریکا از افغانستان را یکی از علائم پایان امپراتوری یانکیها دانست.
هرچند سقوط شوروی به موارد بیشتری مرتبط بود ولی باید شکست در افغانستان را یکی از عوامل تسریعبخش آن دانست و در ارتباط با همین موضوع نیز میتوان به پایان رؤیای آمریکایی اشاره کرد. آمریکا سالهاست که در سراشیبی سقوط بوده و افزایش لجامگسیخته بدهی این کشور و کسری تجاری آن با سایر کشورهای جهان یکی از شاخصههای آن است؛ ولی شکست یانکیها در افغانستان را به طور حتم میتوان نقطه شکستن ابهت آمریکاییها دانست که آغاز پایان دوران این کشور را کلید زده است.
انتهای پیام/4106/4093/پ
انتهای پیام/