صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 131

صدام برای سر پسرم جایزه تعیین کرده بود

پدر شهید حسن آقاسی‌زاده‌شعرباف‌ گفت: صدام برای سر پسرم جایزه تعیین کرده بود و هنگامی که خبر شهادت فرزندم را می‌شنود، به ملتش تبریک می‌گوید.
کد خبر : 360483

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید حسن‌ آقاسی‌زاده‌شعرباف‌ در سال 1338 هجری شمسی در مشهد مقدس، نزدیک حرم حضرت امام رضا(ع) به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مذهبی و عاشق به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) پرورش یافت و از همان کودکی و نوجوانی اهمیت زیادی برای انجام واجبات دینی و مذهبی قائل بود و سرانجام 13366/7/28 در ماووت عراق به درجۀ رفیع شهادت نائل شد.


پدر شهید آقاسی‌زاده‌ خاطرات فرزندش این‌گونه بیان کرد: پنجم دبیرستان تحصیل می‌کرد که یک روز به خانه آمده بود و به مادرش گفته بود که معلمم مرا کتک زده. شب که آمدم از موضوع مطلع شدم و خواستم که علت کتک‌خوردنش را برایم توضیح دهد، او گفت: «پدر می‌دانی که بچه شر و تنبلی نیستم که معلم بخواهد کتکم بزند.» فردا به مدرسه رفتم و با مدیر مدرسه صحبت کردم، او گفت: پسرتان انقلابی است و نوار کاست‌ اعلامیه امام خمینی(ره) را سر کلاس با خود داشته و معلم هم این موضوع را فهمیده و این‌گونه واکنش نشان داده‌ است.


وی اظهار کرد: مهر ۵۷ که امام خمینی(ره) به فرانسه تبعید شد، پسرم به محض شنیدن این خبر به همراه ۱۵نفر دیگر از دانشجویان راهی فرانسه شده بود. صبح‌ها پسرم به خاطر تسلطش به زبان انگلیسی و عربی کار مترجمی امام(ره) را به عهده داشته و شب‌ها نگهبانی می‌دادند. یک روز امام(ره) آن‌ها را می‌خواهد و از کارشان می‌پرسد، هنگامی که متوجه می‌شود آن‌ها دانشجو هستند، می‌گوید: بروید تحصیلاتتان را تمام کنید که به همین زودی‌ها مملکت به شما متخصصان نیاز خواهد داشت. آن‌ها هم بعد از ۱۴روز اقامت در نوفل‌لوشاتو به تورنتو برمی‌گردند.


پدر شهید ادامه داد: با شروع جنگ تماس گرفت که می‌خواهم برگردم، گفتم مگر امام(ره) به تو نگفته‌اند درست را تمام کن و این وظیفه‌ است، گفت چرا و طبق فرمان امام(ره) با شتاب درس‌ها را خواند و با ترم‌های تابستانی و واحدهای اضافی مدارک لیسانس و فوق‌لیسانس در رشته «سازه‌ها و پل‌سازی» با تز «سایت‌های موشکی» را در مدت ۵سال با معدل بالا در دانشگاه (تورنتو) کانادا به پایان رساند و به کشور برگشت. به او پیشنهاد درآمد خوب، خانه و ماشین داده بودند، اما او در جواب همه گفته بود: من با پول وطنم اینجا درس خوانده‌ام و حالا باید برگردم و به آب و خاکم ادای دین کنم.


پدر شهید آقاسی‌زاده‌ یادآور شد: در حالی که او با هزینه شخصی خودم تحصیل کرده بود، اما دوست نداشت برای غربی‌ها کار کند. وارد جهاد سازندگی شد و شش ماه در اطراف تربت‌حیدریه در مناطق محروم مشغول به ساخت خانه، مدرسه و... شد. سال ۶۱ هم در سپاه ثبت‌نام کرد و به جبهه اهواز رفت. در جنگ از فرماندهان قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) شد و در زمینه مهندسی رزمی با عنوان معاونت فنی‌ مهندسی قرارگاه مشغول به خدمت شد. در طول مدت خدمتش بیش از ۲۴۰۰‌ پروژه مهندسی جنگ از جمله خاکریز، پل، جاده، سکوی پرتاب موشک با مدیریت او ساخته شد.


وی نحوه شهادت پسرش را این‌گونه عنوان کرد: پسرم برای بررسی یکی از مناطق عملیاتی در ماووت عراق، عملیات نصر۸ عازم منطقه می‌شود. با چند دستگاه ماشین به طرف منطقه حرکت می‌کنند، جاده زیر آتش توپخانه دشمن بوده، با اصابت گلوله توپ به دامنه ارتفاعات مشرف به جاده، سنگ‌های بزرگ در جاده ریزش می‌کند و خودرو منحرف و به پائین پرتگاه سرازیر می‌شود و در ساعت‌های آخر1366/7/28 به درجه رفیع شهادت که آرزویش بوده نائل می‌شود. صدام برای سر پسرم جایزه تعیین کرده بود و هنگامی که خبر شهادت فرزندم را می‌شنود، شهادتش را به ملتش تبریک می‌گوید.


انتهای پیام/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر