صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 118

من چند سال است كه در جبهه هستم و شهید نشدم!

بزرگترین آرزویش شهادت و پیروزی اسلام و گسترش آن بود وقتی كسی از دوستان و همرزمانش شهید می‌شد، می‌گفت: من چند سال است كه در جبهه هستم و شهید نشدم!
کد خبر : 357024

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، روحانی شهید محمودرضا ساعتیان، سومین فرزند محمد‌حسین ساعتیان و بی‌بی‌شمایل گلشن تفتی، در بیست‌و‌سوم دی ماه 1340 در شهرستان یزد متولد شد. روحانی شهید محمودرضا ساعتیان در روز ششم خرداد ۱۳۶۷ در تک نفوذی عراق در منطقه شلمچه، در حالی‌‌که فرماندهی گردان امام علی (ع) را به عهده داشت، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.


او در آغوش گرم خانواده‌ای كه ملهم از اسلام ناب محمدی بود پرورش یافت. پدرش معلم بود و همواره بر روند تربیت صحیح و درسی محمود نظارت داشت. محمود‌‌رضا، پس از اتمام دوران دبیرستان موفق شد در رشته ریاضی فیزیک مدرک دیپلم بگیرد، سپس به عنوان پاسدار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد انتخاب و مشغول به خدمت شد. وی در طی این مدت به عنوان پاسدار و مسئول روابط عمومی سپاه فعالیت داشت.


شهید ساعتیان به‌ دلیل علاقه فراوانی كه به‌ روحانیت داشت، در صدد برآمد كه بنیه علمی خود را تقویت كند و به دروس حوزوی بپردازد. پس به شهر قم رفت و در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شد. وی در طول مدتی كه به دروس حوزوی می‌پرداخت، هر وقت كه جبهه نیاز به‌نیرو داشت، با شتاب به جبهه می‌رفت، به‌قدری در سپاه آموزش دیده بود كه فرماندهی گردان امام علی (ع) را به او محول كردند.


                                                                                      


 زهرا سالاری، همسر روحانی شهید ساعتیان خصوصیات شهید را چنین بیان می‌كند:  خود را در قبال جامعه مسئول می‌دانست و دوست داشت به هر نحوی مردم را ارشاد كند و می‌گفت: این تكلیف الهی بر گردن من است. به مسئله حجاب خیلی حساس بود. حتی در نامه‌هایش كه از جبهه می‌فرستاد ما را به حجاب سفارش می‌كرد. نسبت به پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود. با افراد فامیل و دوستان خوب بود و رفت و آمد می‌كرد. عقیده داشت باید صله رحم صورت گیرد.


وی اظهار کرد: بزرگترین آرزویش شهادت و پیروزی اسلام و گسترش آن بود. وقتی كسی از دوستان و همرزمانش شهید می‌شد، می‌گفت: من چند سال است كه در جبهه هستم و شهید نشدم. آنها هنوز دو سه باری نیست كه به جبهه رفته‌اند ولی سعادت نصیبشان گردید و شهید شدند. قبل از شهادتش برای ابوذر و سلمان (فرزندانش) نامه‌هایی نوشت و از من خواست كه بعد از شهادت یكی را در 7 سالگی و دیگری را در 17 سالگی بخوانند.


                                                                                          


گفتنی است؛ آخرین دفعه‌ای كه مرخصی گرفت و به منزل رفت، فرزند دومش (سلمان) 25 روزه بود. او در طی این 25 روز موفق نشده بود كه فرزندش را كامل ببیند. پس از سركشی از خانواده، رادیو اعلام كرد كه دشمن در شلمچه پاتک زده‌ محمودرضا با شنیدن این خبر فوری خودش را با هواپیما به منطقه رساند و یک هفته بعد خبر شهادتش را به خانواده‌اش ابلاغ ‌كردند. شهید محمودرضا ساعتیان در ششم خرداد ماه سال 1367 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت تركش در تک عراق به شهادت رسید. روحانی شهید محمودرضا ساعتیان در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «از مادر عزیز و دلسوزم تقاضا دارم مرا حلال كند و در فراق من ناله نكند و همچون زینب (س) صبور باشد. پیرو ولایت فقیه باشید.


انتهای پیام/4100/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر