صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۸:۰۰ | ۲۴ / ۰۹ /۱۴۰۴
| |
۵ مرحله خلاقیت نشان می‌دهد ژنِ ما حامل میلِ به خلق کردن است

خلاقیت در DNA انسان جریان دارد

تقریباً همه ما لحظه‌ای را تجربه کرده‌ایم که احساس می‌کنیم خلاقیت از ما فاصله گرفته است؛ انگار ذهن خاموش شده و هیچ ایده‌ای حاضر نیست سر برسد. روزی پر از کار، خستگی، ظرف‌های نشسته و پیام‌های ناتمام، و ناگهان این سؤال بی‌صدا در ذهن شکل می‌گیرد: «پس آن نیروی خلاق کجاست؟» علم روان‌شناسی امروز می‌گوید خلاقیت گم نشده؛ فقط در مرحله‌ای از مسیر طبیعی خود قرار دارد. مسیری که برخلاف تصور رایج، ناگهانی و جادویی نیست، بلکه روندی تدریجی، قابل‌پیش‌بینی و عمیقاً انسانی است.
کد خبر : 1019193

خلاقیت از نظر علمی صرفاً تولید یک ایده نو نیست؛ بلکه فرایندی ذهنی است که معنا، احساس، تجربه و تخیل را به هم پیوند می‌زند. روان‌شناسان خلاقیت را حاصل همکاری شبکه‌های مختلف مغزی می‌دانند؛ از بخش‌های مرتبط با توجه و تمرکز گرفته تا شبکه‌هایی که در خیال‌پردازی و رؤیاپردازی فعال‌اند. به همین دلیل، خلاقیت نه همیشه پرهیجان است و نه همیشه آگاهانه. گاهی آرام، خاموش و حتی شبیه بی‌حرکتی به نظر می‌رسد.

مطالعات نشان می‌دهند ذهن انسان هنگام خلق، از الگویی نسبتاً ثابت پیروی می‌کند. الگویی که اگرچه نام‌های مختلفی به خود گرفته، اما در اغلب پژوهش‌ها می‌توان آن را در قالب پنج مرحله پیوسته توصیف کرد. این مراحل نه خطیِ خشک هستند و نه مرزهای سخت دارند، بلکه همچون جریان آب، در هم می‌لغزند و یکدیگر را تغذیه می‌کنند.

آغاز خلاقیت از جایی که کار شبیه تمرین است

برخلاف تصور عمومی، خلاقیت از لحظه الهام شروع نمی‌شود. نخستین مرحله، مرحله‌ای است که اغلب کم‌هیجان و حتی خسته‌کننده به نظر می‌رسد. ذهن در این بخش، در حال جمع‌آوری مواد خام است؛ خواندن، دیدن، شنیدن، تمرین کردن و تقلید. نویسنده‌ها می‌خوانند، موسیقی‌دان‌ها گوش می‌دهند، نقاش‌ها نگاه می‌کنند و ذهن آرام‌آرام الگوها را جذب می‌کند.

در علوم شناختی، این مرحله با فعال شدن شبکه‌های یادگیری و حافظه در مغز همراه است. فرد ممکن است احساس کند هنوز هیچ چیز خلاقانه‌ای اتفاق نیفتاده، اما در واقع مغز در حال ساختن زیرساخت‌هاست. بدون این مرحله، ایده‌ای برای ظهور وجود نخواهد داشت.

وقتی ذهن ساکت می‌شود اما کار متوقف نیست

پس از دوره تمرین و غرق‌شدن در موضوع، مرحله‌ای فرا می‌رسد که به‌ظاهر هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این همان زمانی است که فرد احساس می‌کند خلاقیتش خشک شده است. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند در این مقطع، مغز وارد حالتی می‌شود که به آن «دوره نهفتگی» (Incubation) گفته می‌شود.

در این حالت، شبکه‌ای از مغز به نام «شبکه پیش‌فرض» (Default Mode Network) فعال‌تر می‌شود؛ شبکه‌ای که هنگام خیال‌پردازی، رؤیا دیدن و فکرهای پراکنده روشن است. مغز بدون تلاش آگاهانه، اطلاعات قبلی را بازترکیب می‌کند. به همین دلیل، بسیاری از ایده‌ها نه پشت میز کار، بلکه هنگام پیاده‌روی، دوش گرفتن یا نگاه‌کردن به طبیعت شکل می‌گیرند.

لحظه‌ای که ایده ناگهان خودش را نشان می‌دهد

معروف‌ترین بخش خلاقیت، همان لحظه گفتن: «آهان؛ فهمیدم» است؛ لحظه‌ای که همه چیز ناگهان سر جای خود می‌نشیند. این مرحله که در روان‌شناسی به «بینش» (Insight) معروف است، حاصل کار پنهانی مراحل قبلی است. پژوهش‌های تصویربرداری مغزی نشان می‌دهند درست پیش از این لحظه، فعالیت مغز تغییر می‌کند و الگوهای جدیدی از ارتباط عصبی شکل می‌گیرد.

نکته مهم اینجاست که این لحظه قابل‌اجبار نیست. هرچه فرد بیشتر سعی کند آن را به‌زور ایجاد کند، احتمال وقوعش کمتر می‌شود. این همان دلیلی است که چرا بسیاری از ایده‌های بزرگ، در لحظات رهاشدگی ذهنی متولد می‌شوند.

ذهنِ خلاق وارد فاز تردید می‌شود

پس از ظهور ایده، ذهن وارد مرحله‌ای می‌شود که کمتر درباره‌اش صحبت می‌شود: ارزیابی. در این بخش، فرد از خود می‌پرسد آیا این ایده ارزش دنبال‌کردن دارد؟ آیا تازه است؟ آیا قبلاً گفته نشده؟ این مرحله اغلب با تردید، اضطراب و مقایسه همراه است.

از دید روان‌شناسان، این تردید بخشی طبیعی از فرآیند خلاقیت است. مغز تلاش می‌کند ایده را با واقعیت اجتماعی و فرهنگی تطبیق دهد. اگر این مرحله بیش‌ازحد طولانی شود، خلاقیت متوقف می‌شود؛ اما اگر به‌درستی طی شود، ایده شکل پخته‌تری به خود می‌گیرد.

جایی که خلاقیت به کار واقعی تبدیل می‌شود

آخرین مرحله، مرحله‌ای است که خلاقیت از ذهن به جهان واقعی می‌آید. اینجا دیگر خبری از الهام ناگهانی نیست؛ بلکه تلاش، تکرار و پشتکار نقش اصلی را بازی می‌کنند. در علوم خلاقیت به این مرحله «شرح و بسط» (Elaboration) گفته می‌شود؛ یعنی بسط دادن ایده.

در این بخش، مغز وارد حالت تمرکز عمیق می‌شود و شبکه‌های کنترلی فعال‌تر می‌شوند. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان گزارش می‌کنند که این مرحله هم‌زمان دشوار و شفابخش است. جایی که فرد با تردیدهایش روبه‌رو می‌شود، اما در نهایت اثری خلق می‌شود که قابلیت ارتباط با دیگران را دارد.

چرا خلاقیت برای سلامت روان حیاتی است

مطالعات متعدد نشان داده‌اند که درگیر بودن با فرآیند خلاقیت، احساس معنا، هدفمندی و رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد. خلق‌کردن، حتی بدون نتیجه بیرونی، می‌تواند به کاهش اضطراب و افزایش انعطاف‌پذیری روانی کمک کند. از نگاه علوم اعصاب، خلاقیت نوعی گفت‌وگوی درونی است که ذهن را از حالت ایستایی خارج می‌کند.

خلاقیت یک جرقه جادویی نیست؛ سفری است که ذهن انسان بارها و بارها آن را طی می‌کند. از یادگیری و تمرین، تا سکوت و خیال‌پردازی، از لحظه بینش تا تردید و تلاش. وقتی این مسیر را بشناسیم، دیگر از دوره‌های بی‌انگیزگی نمی‌ترسیم؛ چون می‌دانیم ذهن هنوز مشغول کار است، حتی اگر ساکت به نظر برسد.

شاید مهم‌ترین پیام علم خلاقیت این باشد: ما برای خلق‌کردن ساخته شده‌ایم. نه برای تولید بی‌وقفه، بلکه برای تجربه این جریان زنده‌ای که ذهن را به جهان و انسان‌های دیگر پیوند می‌زند.

انتهای پیام/

ارسال نظر