ژنها رازهای پنهان زندگی و مرگ بتهوون را آشکار کردند
وقتی در یک دوشنبه طوفانی در ماه مارس ۱۸۲۷، لودویگ فان بتهوون، آهنگساز نابغه آلمانی، در حالی چشم از جهان فروبست که بدنش از بیماری تحلیل رفته بود و نفس کشیدن برایش به کاری طاقتفرسا تبدیل شده بود. سالها رنج، ناشنوایی کامل و دردهای مزمن جسمی، زندگی او را به نبردی خاموش بدل کرده بود.
اما امروز، بر اساس مقاله منتشر شده در مجله «سل» (Cell)؛ پژوهشگران با بررسی DNA استخراجشده از نمونههای معتبر موی بتهوون، توانستهاند پرده از بخشهایی از زندگی و مرگ این آهنگساز بردارند؛ از علت احتمالی بیماری کشنده کبدیاش گرفته تا رد یک راز خانوادگی که نسلها پنهان مانده بود. این پژوهش نهتنها افسانههای قدیمی درباره مرگ بتهوون را به چالش کشیده، بلکه نشان داده است چگونه علم مدرن میتواند صدای خاموششده گذشته را دوباره به سخن درآورد.
لودویگ فان بتهوون یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ موسیقی است؛ آهنگسازی که آثارش هنوز پس از دو قرن، شنونده را به لرزه میاندازد. اما زندگی شخصی او، بهاندازه موسیقیاش، سرشار از رنج و ابهام بود. بتهوون از اواخر دهه بیست زندگیاش دچار وزوز گوش شد؛ مشکلی که بهتدریج به کاهش تحمل صدا و سپس ناشنوایی کامل انجامید. برای یک موسیقیدان، این سرنوشت چیزی جز یک تراژدی عمیق نبود.
در کنار ناشنوایی، او از جوانی با دردهای شدید شکمی، اسهالهای مزمن و در نهایت بیماری پیشرونده کبدی دستوپنجه نرم میکرد. علت دقیق این مشکلات هرگز در زمان حیاتش مشخص نشد. پزشکان آن دوره ابزار و دانشی برای تشخیص دقیق نداشتند و خود بتهوون نیز در نامههایش بارها از ناتوانی پزشکی زمانه گلایه کرده بود. اکنون، با پیشرفتهای ژنتیک و زیستشناسی مولکولی، امکان بازخوانی بخشی از این معما فراهم شده است.
وقتی علم سراغ موها میرود
برای دههها، چندین دسته مو بهعنوان یادگاری از بتهوون دستبهدست میشدند. برخی از آنها در موزهها و مجموعههای خصوصی نگهداری میشدند و حتی مبنای پژوهشهای پزشکی قرار گرفته بودند. اما علم ژنتیک یک محدودیت بزرگ دارد و این آن بدون اطمینان از اصالت نمونه، هیچ نتیجهای قابل اتکا نیست.
در پژوهشی چاپ شده در سایت «ساینس» (Science)؛ که نتایج آن در سال 2007 منتشر شد، تیمی از دانشمندان با دقت بالا، چندین نمونه مو را از نظر تاریخی و ژنتیکی بررسی کردند. نتیجه شگفتانگیز بود. یکی از مشهورترین نمونههایی که پیشتر برای بررسی احتمال «مسمومیت با سرب» (Lead poisoning) استفاده شده بود، اصلاً متعلق به بتهوون نبود. به گزارش «ساینس آلرت» (Science Alert)؛ DNA نشان داد این موها به یک زن ناشناس تعلق دارند. به این ترتیب، یکی از فرضیههای پرطرفدار درباره علت مرگ بتهوون کنار گذاشته شد.
دستهای از موهای بتهوون
ردپای بیماری در ژنها
پس از کنار گذاشتن نمونههای نامعتبر، پژوهشگران تمرکز خود را بر دستهموهایی گذاشتند که از نظر تاریخی و ژنتیکی بیشترین تطابق را با بتهوون داشتند. تحلیل DNA این نمونهها سرنخهای مهمی در اختیار گذاشت. مهمترین یافته، شواهدی از ابتلای بتهوون به «ویروس هپاتیت ب» (Hepatitis B virus) بود؛ عفونتی که میتواند به آسیب مزمن کبدی منجر شود.
این یافته با گزارشهای تاریخی همخوانی داشت. شش سال پیش از مرگ بتهوون، نشانههای بیماری کبدی در او ظاهر شده بود؛ از زردی پوست گرفته تا تورم شکم. پژوهشگران معتقدند ترکیب این عفونت ویروسی با مصرف الکل و زمینههای ژنتیکی خاص، احتمالاً نقش مهمی در مرگ زودهنگام او در ۵۶ سالگی داشته است.
ژنها، خطر ارثی و محدودیتهای پاسخ علم
تحلیل ژنتیکی نشان داد بتهوون دارای برخی «ریسکهای ارثی» (Heritable risk factors) برای بیماریهای کبدی بوده است. این به آن معناست که حتی بدون عفونت یا مصرف الکل، بدن او از نظر ژنتیکی مستعد آسیب کبدی بوده است. با این حال، پژوهشگران تأکید میکنند که نمیتوان با قطعیت گفت چه عاملی دقیقاً باعث مرگ او شده است؛ بلکه مجموعهای از عوامل دستبهدست هم دادهاند.
در مقابل، ژنتیک نتوانست پاسخ روشنی برای دو مشکل بزرگ دیگر زندگی بتهوون ارائه دهد: ناشنوایی و مشکلات شدید گوارشی. بررسی DNA هیچ علت ژنتیکی مشخصی را برای این اختلالات آشکار نکرد. این بدان معناست که یا علت آنها غیرژنتیکی بوده، یا هنوز خارج از توان تشخیص دانش امروز قرار دارد.
میراثی فراتر از موسیقی
این کشف ژنتیکی، اگرچه از نظر پزشکی اهمیت مستقیمی ندارد، اما تصویری انسانیتر از بتهوون ارائه میدهد. او نهتنها نابغهای موسیقایی، بلکه بخشی از یک زنجیره پیچیده انسانی با رازها، بیماریها و تصادفهای زیستی بوده است. موهایی که پس از مرگش بهعنوان یادگاری بریده شدند، حامل اطلاعاتی بودند که دو قرن بعد، با پیشرفت علم، قابل خواندن شدند.
وصیتی که به شکلی غیرمنتظره اجرا شد
بتهوون در وصیتنامهاش از جهان خواسته بود بیماریاش را درک کند. او میخواست مردم بدانند ناشنواییاش نه از روی ضعف، بلکه نتیجه رنجی عمیق بوده است. هرچند پژوهش جدید نتوانست علت دقیق ناشنوایی او را روشن کند، اما توانست بخشی از حقیقت پزشکی زندگیاش را آشکار سازد و افسانههای نادرست را کنار بزند.
شاید خود بتهوون هرگز تصور نمیکرد روزی موهایش به ابزاری برای رمزگشایی ژنتیکی تبدیل شوند؛ یا اینکه علم بتواند نهتنها بیماریهایش، بلکه رازهای خانوادگیاش را نیز آشکار کند. اما همین واقعیت نشان میدهد که گذشته، هرچقدر هم دور، میتواند با ابزارهای علمی امروز دوباره خوانده شود.
علم میتواند روایتهای قدیمی را اصلاح کند
تحلیل DNA موی بتهوون نمونهای کمنظیر از پیوند تاریخ، پزشکی و ژنتیک است. این پژوهش نشان داد که چگونه علم میتواند روایتهای قدیمی را اصلاح کند، فرضیههای نادرست را کنار بزند و در عین حال پرسشهای تازهای مطرح کند. بتهوون شاید پاسخ همه رنجهایش را نگرفته باشد، اما دو قرن بعد، علم گامی بلند برای نزدیک شدن به حقیقت زندگی و مرگ او برداشته است.
در نهایت، آنچه باقی میماند نهفقط موسیقی جاودانه او، بلکه یادآوری این نکته است که حتی بزرگترین نبوغها نیز در چارچوب شکننده بدن انسان شکل میگیرند؛ بدنی که رازهایش گاهی قرنها منتظر میمانند تا خوانده شوند.
انتهای پیام/