زوال سالانه ۱۳ هزار هکتار باغات پسته/ پرمصرفها هزینه مصرف خود را بر دوش کممصرفها میاندازند!
خبرگزاری آنا ـ حسین بوذری؛ تنش کنونی آبی در نقاط مختلف کشور بهخصوص کلانشهرها نمایانگر یک نقطه عطف در ارزیابی بحران منابع آبی کشور است؛ بحرانی که دیگر تنها به نوسانات اقلیمی و کمبودهای ذاتی در ذخایر تجدیدپذیر محدود نمیشود، بلکه ریشه در ساختار معماری مدیریتی، اقتصادی و زیرساختی حوزه آب دارد.
با توجه به افول شدید شاخصهای حیاتی منابع آب، نظیر کاهش سطح ذخایر استراتژیک سدها که در پایتخت به سطوح بحرانی نزدیک شده باید از تمرکز صرف بر راهکارهای فنی و تکنولوژیک (مانند پروژههای پرهزینه انتقال آب بین حوضهای یا تعدیلات جوی) فاصله گرفته و توجه را به سمت مداخله در چرخه تقاضا معطوف ساخت.
تحلیلهای ارائه شده بهطور قاطع نشان میدهد که در بلندمدت، مدیریت بهینه و هوشمندانه تقاضا در تمامی بخشهای مصرف (شهری، کشاورزی و صنعتی) محور اصلی استراتژی برونرفت خواهد بود.
این امر در گرو رفع دو چالش اساسی ساختاری است: اولاً. نقص بنیادین در زیرساختهای اندازهگیری حجمی (Metering Infrastructure) در سطح مصرفکنندگان عمده؛ فقدان کنتورهای دقیق و قابل اتکا، عملاً کارایی هرگونه مکانیسم قیمتگذاری متناسب با مصرف واقعی را از بین برده و منجر به ابطال خاصیت بازدارندگی (Deterrent Effect) تعرفهها میشود.
ازسویی ناکارآمدی ساختارهای تعرفهای که فاقد همبستگی خطی میان حجم مصرف و بار مالی هستند، عدالت در تخصیص منابع را مخدوش کرده و انگیزهای برای صرفهجویی ایجاد نمیکند.
افزون بر مدیریت تقاضا، بخش حیاتی دیگر به معضل آلودگی و عدم بازچرخانی بهینه پساب اختصاص دارد.
با توجه به درصد بسیار بالای آلودگی آبهای مصرفی که مجدداً به محیط زیست بازمیگردد و تهدید مستقیم سلامت عمومی را در پی دارد، لزوم حرکت سریع از مدلهای تصفیه و جمعآوری فاضلاب متمرکز (Centralized Wastewater Treatment) به سمت راهحلهای غیرمتمرکز، منطقهای و سریعالاجرا مطرح میشود.
این رویکرد جایگزین بهخصوص در کلانشهرها، تنها میتواند به کاهش آلودگی و جلوگیری از تخریب جبرانناپذیر منابع آب زیرزمینی که در اثر تخلیه آبخوانها و پدیده فرونشست زمین تشدید شده، کمک کند.
در نهایت، تأکید بر این نکته است که شرایط کنونی فرصتی حیاتی برای نهادینهسازی اصلاحات عمیق در حوزههای نظارتی، سرمایهگذاری هدفمند در نوسازی شبکههای توزیع برای کاهش تلفات و تدوین سیاستهای فرهنگی - اجتماعی مؤثر برای تغییر الگوهای مصرف فراهم آورده است.
خبرنگار آنا در ادامه سلسله گفتوگوهای راهکارمحور با محققان و پژوهشگران حوزه آب در این شماره گفتوگویی را با انوش نوری اسفندیاری عضو اندیشکده تدبیر آب ایران و پژوهشگر حوزه آب با محور استانها ترتیب داده است.
گپ و گفت آنا با نوری اسفندیاری در پی میآید:
تأثیرپذیری ۶۰ درصدی پایتخت از مصرف شهری ۸ درصدی
آنا: با توجه به بحران فعلی کمبود منابع آبی بهخصوص وضعیت ۱۴ درصدی ذخایر سد تهران و مواجهه سایر استانها با تنش آبی و تمرکز اخیر بر راهکارهایی مانند باروری ابرها، چه راهکار علمی و فنی مشخصی را برای برونرفت از این شرایط پیشنهاد میکنید؟
اسفندیاری: این موضوع، موضوع جدیدی نیست، اما به دلیل بروز آن در پایتخت، ابعاد آن برای افکار عمومی آشکارتر شده است.
مسئله اصلی کمبود آب، در واقع بیشتر متوجه مدیریت تقاضای آب است؛ یعنی نحوه بهکارگیری منابع آبی در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی.
این موضوع از منظر عمومی، شاید یک جنبه مثبت داشته که مسئله آب را در سطح پایتخت به شدت مطرح ساخته است؛ فرصتی که باید از آن بهره برد تا افکار عمومی با مشکلات آبی کشور که در سایر حوزهها کمتر مورد توجه بوده، آشنا شوند.
راهکارهای تکنولوژیک و فنی مختلفی را بهکار بردهاند و آنقدر ابعاد مسئله گسترده است که تأثیرگذار نبودهاندُ نظیر شیرینسازی آب، انتقال آب بین حوضهای و عملیات باروری ابرها در قیاس با نیازهای کلان کشور تأثیر محدود و ناچیزی دارند.
متأسفانه ما سالانه متحمل خسارات میشویم؛ نیازهای مناطق شهری تأمین نمیشود که منجر به تغییر فعالیتها و افزایش تعطیلات میشود.
در بخش کشاورزی بخش قابل توجهی از باغات تحت تأثیر خشکسالی و کمبود آب قرار گرفته و دچار زوال میشوند؛ بهعنوان نمونه در مورد محصول پسته، هرساله آمارها حاکی از خشک شدن بین ۱۰ تا ۱۳ هزار هکتار از باغات است.
بنابراین ضرورت دارد از این فرصت برای اجرای اقدامات لازم استفاده شود و این اقدامات باید مجزا برای آب شهری، کشاورزی و صنعتی تعریف شوند.
اگرچه مصرف آب شهری تنها حدود ۸ درصد از کل مصارف را تشکیل میدهد، اما در مناطقی مانند تهران، تأثیرگذاری آن بسیار عمده است و نقش مهمی داردُ بهعنوان مثال حدود ۶۰ درصد مصرف آب در استان تهران یا شهرهای همجوار تهران که مربوط به مصارف شهری و خانگی است، بنابراین بهدلیل سهم کمتری که دارند نباید مورد غفلت واقع شوند، گرچه آبذ شهری ۸ یا 7 درصد از سهم مصرف را دارد، اما تٔثیر بسیاری در منطقه دارد.
اقدامات ضروری آن است که این مسائل به تعویق نیفتد و از توجه دولت چهاردهم بهره گرفته شود تا آب در اولویت اصلی مسائل قرار گیرد.
بخش عمدهای از چالشها ماهیت فنی ندارد، بلکه ماهیت فرهنگی، اجتماعی و نحوه مدیریت قضیه است.
در استان تهران چندین اقدام ناص است که باید برطرف شده و به کمال برسد تا به ثمر بنشیند: نخست. اندازهگیری دقیق آب مصرفی: ضرورت استفاده از کنتورهای فرعی یا کنتورهای هوشمند بهمنظور کنترل مصرف در سطح شهر.
دوم. بهکارگیری سنسورها (الکترونیکی): استفاده از پسابها در سیستمهای آبیاری فضای سبز شهری (بوستانها و پارکها) که هنوز فرآیند بهینهسازی آن نهایی نشده است.
سوم. کاهش تلفات در شبکه توزیع: نیاز مبرم به سرمایهگذاری برای نوسازی خطوط لوله و زیرساختهای توزیع و نیازمند سرمایهگذاری در خطوط لوله توزیع آب است بنابراین باید نوسازی صورت بگیرد تا کاهش تلفات انجام شود تا بخش عمدهای از آب تلف نشود.
آنا: فکر میکنید فرآینده انتقال آب به استان تهران میتواند نتیجه داشته باشد و انتقال آب به تهران میتواند چارهساز باشد؟
اسفندیاری: عرض کردم خیر، چارهساز نخواهد بود و روشهایی با محدودیتهای بسیار بالاست.
آنا: در حقیقت صرفاً مسکّنهای موقتی هستند که تأثیر اندکی بر حجم کل مصرف کشور دارند.
اسفندیاری: بله، دقیقاً، با اینکه روش انتقال آب برای دولت هزینهبر است، اما این یکی از موضوعاتی است که یعنی بهتر کردن اندازهگیری آب از طریق نصب کنتورهای فرعی و کنتورهای هوشمند.
روی دو موضوع تأکید داشتم؛ نخست مسئله اندازهگیری و کنتورها بود و دیگری فضای سبز. موضوع سوم هم موضوع تلفات کاهش تلفات آب در سیستم توزیع که اشاره کردم و این مسئله نیاز به سرمایهگذاری دارد و واقعاً حیف است آب با این هزینهها تأمین میشود.
آنا: با توجه به اجماع نسبی کارشناسان بر لزوم بازنگری در مدل قیمتگذاری منابع آب بهعنوان یک اهرم سیاستی در مدیریت عرضه و تقاضا؛ از منظر یک پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاستگذاری بگویید ساختار تعرفهگذاری کنونی آب در کشور، با توجه به متغیرهای مقیاس مصرفی و ماهیت اقتصادی بخشهای پرمصرف (بهخصوص کشاورزی و صنعت) تا چه حد قابلیت اثربخشی لازم را برای دستیابی به دو هدف زیر دارد؟
اسفندیاری: ببینید، نقطه کانونی مباحث، مستلزم آن است که نرخگذاری تعرفهها بهگونهای تنظیم گردد که همبستگی مستقیم بین حجم مصرف آب و بار مالی تحمیلشده بر مصرفکننده، بهخصوص درراستای کاهش یا افزایش مصرف (الاستیسیته مصرف)، برقرار باشد.
در وضعیت فعلی، چالش اساسی بر سر زیرساختهای اندازهگیری (Metering Infrastructure) است؛ کنتورهای موجود، چه در مقیاس شهری و چه در بخش کشاورزی، فاقد قابلیت لازم برای سنجش دقیق حجمی (Volumetric Measurement) مصرف هستند.
زمانی که فرآیند اندازهگیری دارای نقص یا عدم کفایت باشد، اعمال ساختار قیمتگذاری به هدف مطلوب خود نائل نخواهد آمد؛ چراکه سیستم فعلی قیمتگذاری با پارادایم اندازهگیری حجمی همخوانی ساختاری ندارد.
در این شرایط، اعمال هزینههای بالاتر بر مصرفکنندگانی که اندازهگیری حجم مصرف آنها ناکارآمد است، نه تنها ناعادلانه (Inequitable) تلقی میشود، بلکه هیچگونه بازدارندگی مؤثری بر کاهش واقعی مصرف اعمال نخواهد کرد.
متأسفانه کنتورهای اندازهگیری پاسخگوی قضیه نیست، در بخشهای شهری و کشاورزی و قادر نیستیم مصرفکننده نهایی اندازهگیری حجمی باشد.
اگر نرخگذاری را انجام دهیم و اندازهگیری ناقص باشد تأثیر لازم را روی مصرفکننده نخواهد گذاشت و باید اندازهگیری هم متناسب با قیمتگذاری باشد و در بخشهای کشاورزی و شهری اندازهگیریها متناسب با افزایش نیست.
وقتی پول اخذ شده از پرمصرفها و کممصرفها متناسب باشد و پول بیشتری اخذ شود بهلحاظ انصاف و عدالت اجتماعی نامناسب است و تأثیری هم روی کاهش مصرف نخواهد داشت.
دراینصورت پرمصرفها خودشان را بین کممصرفها پنهان میکنند و در نتیجه تأثیر لازم برای کاهش مصرف نخواهد داشت.
علاوه بر این، تلاش برای استفاده از اهرم فشار محدودیتهای کوتاهمدت منابع (مانند کاهش فشار)، دارای پیامدهای جانبی نامطلوب (Adverse Consequences) است.
این رویکرد میتواند منجر به توزیع ناعادلانه منابع در سطح شبکه شده و برخی مناطق و مصرفکنندگان را بیش از حد تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که الگوی مصرف کلان را اصلاح نمیکند.
هشدار ۸۵ درصدی؛ آب مصرفی شهرها به جای بازگشت، تبدیل به سمی آلوده شده است
آنا: با توجه به آلودگی فزاینده منابع آب زیرزمینی بهخصوص در مناطق پرجمعیت، برای تصفیه باچرخانی و استفاده مجدد از پسابها چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟ بحث تصفیهخانههای سنتی به کنار. چه درصدی از نیاز آبی کلانشهرها بهخصوص تهران، اصفهان، استان فارس و ... باید از طریق بازچرخانی پساب استاندارد تأمین شود تا فشار بر منابع آب شیرین کاسته شود؟ چون یکی از دلایل اصلی بحران آب آلودگی منابع آب زیرزمینی است، راهکاری برای مقابله با این مسئله دارید؟
اسفندیاری: به موضوع بسیار مهمی اشاره کردید. این موضوع از اهمیت حیاتی برخوردار است؛ چراکه در فرآیند توسعه شهری و تأمین منابع آب، تقریباً ۸۵ درصد از حجم آب مصرفی پس از استفاده مجدداً به اکوسیستم طبیعی بازمیگردد، اما این خروجی معمولاً با سطوح بالای آلایندگی همراه است.
این آلایندگی بهخصوص در نواحی پیرامونی شهرها، منجر به استفاده از پساب آلوده در بخش کشاورزی میشود که این امر به شکل یک حلقه بازخورد منفی، آلایندهها را مجدداً به پیکره جمعیت شهری بازمیگرداند.
این معضل صرفاً به کلانشهری مانند تهران و استفاده از پساب در کشت سبزیجات در جنوب شهر محدود نمیشود، بلکه در شهرهایی نظیر مشهد و یزد نیز مشاهده میشود.
نتیجه این روند، شکلگیری دریاچههایی از پساب است که نیازمند راهکارهای مدیریتی فوری و قاطع جهت حل و فصل هستند. در حالی که اجرای طرحهای جمعآوری و دفع فاضلاب شهری، ذاتاً فرآیندهایی زمانبَر محسوب میشوند و اجرای سریع آنها امری ضروری است، طرحهای متمرکز (Centralized Systems) کنونی دارای ایرادات ساختاری هستند.
این تمرکز منجر به افزایش طولانیشدن فاز اجرا و ایجاد وابستگی متقابل (Interdependency) بین زیربخشهای مختلف شبکه میشود؛ به نحوی که تکمیل یک بخش برای پیشبرد بخش دیگر ضروری است.
در مقابل، اتخاذ رویکرد طرحهای غیرمتمرکز (Decentralized Systems) با هدف تقسیمبندی مناطق شهری و تعریف برنامههای مجزا برای هر واحد (مانند اکباتان، شریفآباد، قیطریه یا شهرک غرب)، میتواند به تسریع در تحقق اهداف کمک کند
یکی از مزایای کلیدی این رویکرد، اولویتبخشی به تزریق مستقیم آب بازچرخانی به منابع آب زیرزمینی است.
نادیده گرفتن و عدم تغذیه مناسب منابع آب زیرزمینی به طور مستقیم منجر به پدیده فرونشست زمین (Land Subsidence) میشود.
از آنجایی که غالب شهرها وابستگی بالایی به آبخوانهای زیرزمینی دارند، بهطوری که دوام تهران کنونی نیز عمدتاً مرهون استفاده شدید از این منابع است و اجرای طرحهای متمرکز فاضلاب به واسطه کاهش تغذیه آب زیرزمینی این بحران را تشدید میکند که این موضوع بسیار خطرناکی است.
آنا: از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید از شما سپاسگزارم
اسفندیاری: من هم از شما ممنونم.
انتهای پیام/