مهر؛ آغازی برای عدالت آموزشی یا بازتولید تبعیض؟
سیدرضا جزءمومنی در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ مهر، آغاز کنش علمی جامعه است؛ فصلی که نهتنها تقویم آموزشی را رقم میزند، بلکه آینده یک ملت را در کلاسهای درس، دانشگاهها و مراکز علمی پیریزی میکند.
مهر، بهار دانشاندوزی فعال است و آنچه امروز در مدارس و دانشگاهها رقم میخورد فردای ایران را خواهد ساخت.
اما پرسش اینجاست؛ ما مهر را چگونه تعریف کردهایم؟ سالهاست مهر را صرفاً با حضور دانشآموزان در کلاسها و شور و نشاط آغاز سال تحصیلی معنا کردهایم، در حالی که حق نداریم از معلم با تمام قابلیتهای علمی و تجربیاش غافل شویم.
مهر را با دانشآموز شناختهایم و دانشگاهها را بهعنوان عرصه سیاسی تبیین کردهایم و این یک خطاست. دانشآموز و دانشجو تنها کنشگر سیاسی نیستند؛ آنان آیندهسازان و صاحبان فردای ایراناند و اگر صرفاً در قاب سیاست تعریف شوند؛ سایر ابعاد رشد و توانمندیشان به فراموشی سپرده خواهد شد.
واقعیت تلخ آن است که امروز مهر با عیار تقویت مدارس شناخته نمیشود. امسال تمامی شاگرد اولیها و رتبههای ممتاز کنکور از مدارس غیردولتی، خاص و غیرانتفاعی برخاستند و این یعنی مدارس دولتی دیگر محلی از اعراب ندارند.
این تفاوت فاحش، خود را نهتنها در خروجی کنکور، بلکه در ساختار آموزشی، منابع و حتی کیفیت نیروی انسانی نشان میدهد. عدالت آموزشی کجاست وقتی معلم مدارس غیرانتفاعی با کمترین حقوق و در حقخوری آشکار مدیران و مؤسسان، کار میکند، اما دانشآموزانش در دانشگاههای برتر پذیرفته میشوند و معلم مدارس دولتی، هرچند توانمند، در سایه کمبود امکانات شاهد عقبماندگی شاگردانش است؟
این شکاف به معنای آن است که آموزش به کالایی لوکس بدل شده و حق آموزش برابر به امتیازی طبقاتی طعنه میزند.
خانوادههایی که توان پرداخت شهریههای چند ده میلیونی دارند؛ فرزندانشان را به مدارس خاص میفرستند و دیگران ناگزیر به مدارس دولتی بسنده میکنند؛ مدارسی که گاه از ابتداییترین امکانات آموزشی محروماند.
اگر قرار است مهر بهمعنای واقعی بهار دانشاندوزی باشد باید ذائقهسنجی نوآموزان به شکل حرفهای و استعدادسنجی اصولی در اولویت باشد.
هدایت تحصیلی نباید قربانی اجبار والدین و زیادهخواهیهای غیرعلمی شود. توسعه رشتههای مهارتی متناسب با سلیقه و استعداد فردی دانشآموزان، ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ همانگونه که آشنایی آنان با فناوریهای نوین، هوش مصنوعی و نرمافزارهای روز، باید با آموزشهای اصولی و کنترلشده در مدارس دنبال شود.
امروز، جهان با شتاب به سمت دیجیتالسازی و اقتصاد دانشبنیان حرکت میکند. چگونه میتوان دانشآموز ایرانی را بدون مهارت کار با نرمافزارهای نوین، بدون درک هوش مصنوعی و بدون تجربه پروژههای عملی، برای آینده آماده کرد؟
مهر باید سکوی پرتاب دانشآموزان به سمت فناوری و نوآوری باشد، نه فقط آغاز تدریس کتابهای سنتی.
یکی از چالشهای اساسی، نحوه تجهیز مدارس است و همه مدارس شهر و روستا باید هوشمندسازی شوند، اما این امر بهخصوص در پایههای ابتدایی باید در کنار روشهای سنتی ـ تخته و گچ ـ دنبال شود تا دستورزی و مهارت پایهای دانشآموزان قربانی فناوری نشود. آموزش دیجیتال باید مکمل باشد، نه جایگزین همهچیز.
همزمان استفاده از موبایل، تبلت و رایانههای دستی در مدارس نباید به رهاشدگی ختم شود. این ابزارها میتوانند به فرصتی بزرگ بدل شوند؛ به شرط آنکه کنترل اصولی و آموزش شیوههای استفاده صحیح از آنها در دستور کار باشد.
امروز قیمت سرسامآور لوازمالتحریر، خانوادهها را به ستوه آورده است. این شرایط ایجاب میکند که تکالیف و تمرینها با دقت و ضرورت تعیین شوند تا فشار اقتصادی مضاعف نشود، خانوادهای که با حقوق کارگری روزگار میگذراند وقتی برای خرید دفتر و کتاب فرزندش مجبور به قرض و بدهی میشود؛ چگونه میتواند مهر را فصل خوشایند بداند؟
از سوی دیگر معلم چه در مدارس دولتی و چه در غیردولتی همچنان مظلوم است. حقوق ناچیز حقالتدریسیها در مدارس غیرانتفاعی بیشتر شبیه شوخی است و معلم بازنشسته برای گذران زندگی به رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی میآورد؛ در حالی که در بسیاری از کشورها معلم بالاترین شأن اجتماعی را دارد. آیا رواست معلمی که سالها آیندهسازان کشور را پرورش داده، امروز برای تأمین معیشت خود به مشاغل موقت پناه ببرد؟
شهریههای نجومی مدارس غیردولتی، مهر را از ماه مهربانی به ماه مکدر شدن پدر و مادرها بدل کرده است. عدالت آموزشی وقتی محقق میشود که هر کودک ایرانی، فارغ از طبقه و درآمد خانواده بتواند در مدرسهای استاندارد با معلمی توانمند و امکاناتی مناسب رشد کند. اگر این عدالت برقرار نشود جامعهی فردا با شکافهای طبقاتی عمیقتر، بیعدالتی گستردهتر و سرمایه انسانی تضعیفشدهتری روبهرو خواهد بود.
مدارس قدیمی نیازمند بازسازی فوری هستند و معلمان باید با دورههای بازآموزی و آموزشهای نوین، توانمندتر شوند. پژوهش باید محور اصلی آموزش باشد تا مدرسه صرفاً به محلی برای تدریس دروس سنتی تبدیل نشود.
ارتقای کیفیت نیروی انسانی، سرمایهگذاری در تجهیزات آموزشی و نگاه برابر به مدارس دولتی و غیردولتی از مهمترین ضرورتهای امروز آموزش و پرورش است.
در کنار اینها، باید به کرامت معلم بازگشت. معلم و استاد در فرآیند زندگی باید حمایت ملی و دولتی داشته باشند و در بسیاری از کشورها، معلم جایگاهی همتراز و بالاتر از پزشک و قاضی دارد؛ اما در ایران، هنوز صدای معلم برای دریافت حقالتدریسهای اندک و حقوقهای معوقه شنیده نمیشود.
بازگرداندن شأن اجتماعی معلم، نخستین گام برای بازسازی اعتماد عمومی به نظام آموزشی است.
مهر وقتی مهربان است که همگان خوشحال باشند؛ دانشآموز با نشاط علمی، معلم با جایگاه اجتماعی شایسته، خانواده با آرامش خاطر و جامعه با اطمینان از آیندهای روشن، اما امروز، فاصلهها، تبعیضها و مشکلات معیشتی معلمان، این مهر را مکدر کرده است.
اگر آموزش و پرورش بهعنوان سرمایهگذاری ملی دیده شود؛ اگر عدالت آموزشی محقق شود؛ اگر معلم حمایت همهجانبه داشته باشد و اگر مدارس دولتی بازتعریف شوند؛ آنگاه میتوان امیدوار بود که مهر دوباره به معنای واقعی خود بازگردد؛ ماهی برای شکوفایی دانش، پرورش استعدادها و ساختن آیندهای بهتر برای ایران.
انتهای پیام/