مشکیِ تمام نشدنی برای تمام نسلها
خبرگزاری آنا ـ زهره سعیدی: بیش از سی سال است که خاک صحنههای اجرا را در سالنهای مختلف تهران، شهرستانها و دیگر کشورها را خورده است و هیچگاه گلهمند نبودن ها و نشدن ها نبوده و به عکس همیشه شاکر خداست که چنین طرفدارانی دارد و به قول خودش خدا او را بغل کرده که مردم دوستش دارند. همین مرداد گذشته ۴۶ سالش شد و معتقد است که چند سالی دیگر شاید بیشتر نخواند هر چند که مردم از هر رنج سنی از دهه پنجاه و شصت گرفته تا دهههای بعد و حتی دختر و پسربچههای دهه نودی هم به کنسرت هایش میآیند و پشت دربهای بک استیج انتظار میکشند تا اورا ببیند و با او عکس بگیرند. در صف عکس گیرندهها و طرفدارانش مرد و زنانی هستند که ساعتها از شهرهای مختلف آمده اند تا با او یک عکس یا یک امضا بگیرند، حتی از کشورهای مختلف تا لحظاتی او را از نزدیک ببیند. خلاصه که این مشکی پوش واقعی بدجوری در دلها جا دارد و صدایش یک طنین جادویی است که وقتی در سالن کنسرت هر جایی که باشد، نشان از صلابت و قوت و یک اجرای قوی و واقعی دارد بدون اینکه لحظهای تصور کنی این هم شاید پلی باک خوان باشد! اینقدر ساده و صاف و بی ادعا در دلها نفوذ دارد.
رضای صادقی یا همان عمو رضای دهه پنجاه و شصتیها این روزها با قدرت مشغول هم تولید قطعه و آلبوم است و هم کنسرت گذاری، هم خدا را شاکر است و هم خودش تمام تلاشش را برای خوشحالی مردم برای دقایقی میکند در عین اینکه طبق معمول به کارهای خیرش نیز میرسد و در حاشیه کنسرت هایش تی شرتهای مشکی پوشان فروخته میشود تا پولی برای بنیاد خیریه لبخند جمع آوری شود و چه اسم زیبایی برای این خیریه انتخاب کرده این هنرمند خیر، «خیریه لبخند». این هنرمند خیر همان است که میگوید حتی اگر یک نفر به صدای من گوش بدهد برایم کافیست که لبخند بر لبانش بیاورد چرا که هیچگاه گذشته اش را فراموش نکرده که از کجا و چطور شروع و به دلها نفوذ کرده است.
چه اسم زیبایی برای خیریه انتخاب کرده این هنرمند ، «خیریه لبخند». این هنرمند خیر همان است که میگوید حتی اگر یک نفر به صدای من گوش بدهد برایم کافیست که لبخند بر لبانش بیاورد چرا که هیچگاه گذشته اش را فراموش نکرده که از کجا و چطور شروع و به دلها نفوذ کرده است.
در دنیایی که اجراهای مختلف موسیقی به خصوص در عرصه پاپ با اتوتیونها و پلی بکها مزین شده و مردم حال گاه متوجه میشوند و گاه هم نمیشوند و در هر حال خواننده را تشویق میکنند، عمو رضای مشکی پوش هنوز به همان سبک گذشته و ساده و صمیمی خودش با همراهی مردم قطعاتش را اجرا میکند، چند باره تکرار میکند و از مردم هم میخواهد که او را همراهی کنند، آنقدر این آهنگها از نوستالژیهای قدیمی گرفته تا جدید به دل مینشیند که مردم را با هر حالی که به سالن آمده باشند، جذب و حیرت زده میکند.
آخرین کنسرت رضا صادقی دهم آبان ماه در سالن وزارت کشور و حضور بیش از سه هزار نفر با قطعه «با عشق» شروع شد و او سپس بعد از اجرا به مردم گفت که قریب سی سال است روی صحنه هست و مردم هستند که به او عزت داده اند. صادقی عنوان کرد: «مادر بزرگ من خیلی زن ماهی بود، همیشه موقع دعا کردن به من میگفت الهی خدا بغلتان کند، من این را وقتی که بزرگ شدم و محاسنم سفید شد فهمیدم که چه مفهومی دارد اینکه خدا مرا بغل کند، یعنی خدا به من عزت بدهد و من با عزت از سوی شما فهمیدم که خدا مرا بغل کرده و باور دارم و خوشحالم که این اتفاق افتاده است».
وی سپس عنوان کرد که تصمیم دارد بخشهایی از آلبوم «برنده» را دراین شب اجرا کند.
به یاد علی انصاریان با قطعه «نفس»
سپس قطعات «آرزو» و «قربون خندت برم» اجرا شد و رضا صادقی به یاد علی انصاریان قطعه «نفس» را اجرا کرد. یکی از ویژگیهای حسنه این خواننده در کنسرتهای یادآوری اشخاص و شخصیتهایی هستند که هم برای خودش و هم جامعه عزیز هستند نمونه زنده یاد علی انصاریان هنرمند و بازیکن فوتبال است که از دوستان صمیمی رضا صادقی محسوب میشد و آنها با هم لحظات خوبی را تجربه کرده بودند و حال این رفیق صمیمی است که رفیقش را هیچگاه فراموش نمیکند و او را در تمامی کنسرت هایش یادآوری میکند تا فراموش نشود. حتی در موزیک ویدئو این قطعه هم خود علی انصاریان تصویر و خواندنش وجود دارد و این بیشتر مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.
پس از یک یادآوری در گذشته ها، صادقی مردم را وارد یک فضای دیگر برای شاد شدن میکند. از طرفداران استقلال و پرسپولیس میگوید و آنها را به هورا کشیدن دعوت میکند. او برای خنداندن مردم میگوید که طرفداران استقلال را نباید از دست داد، از طرفی هم پرسپولیسیها را نگه دارید، اما هر دو این تیم برای حال خوب مردم تلاش کردند، اما یک تیم سومی هم وجود دارد که قریب سی سال است با شما قهرمانانه همراهی کرده و آن هم تیم مشکی پوشها است.
«مشکی رنگ عشق» پای ثابت همه کنسرت ها
او سپس به همین مناسبت قطعه «مشکی رنگ عشقه» را برای مخاطبانش خواند که خیلی از آن استقبال شد. این قطعه پای ثابت تمام کنسرت هایش است و خیلی هم برای مردم نوستالژی دارد شاید به قدمت خود رضا صادقی برای مردم.
قطعه «خودت نیستی ولی غم تو چهرم تویی» قطعه بعدی بود که صادقی قبل از آن عنوان کرد: این آهنگ تصویری از ذهن من از دلتنگی است به نظرم دلتنگی چندین بعد دارد، یک وقت یک دلتنگی تلخ از نداشتن و ندیدن است که آن را کاری نمیتوان کرد، دوم تصویری یک لجبازی الکی که با یک پیام یا تماس حل میشود، یک وقت هم مثل روحیه خودم اینکه هم دلتنگ میشوم و هم سراغی نمیگیرم این را به افتخار همان افرادی مثل خودم میخوانم.
وی سپس گفت: زندگی دو بعد عرض و طول دارد، طول زندگی که همین گذر سن و سال است، اما عرض زندگی همان جایی است که وقتی به یک نقطه برمیگردیم و لبخند میزنیم، بغض میکنیم و میایستیم، امیدوارم این قطعه هم ایستگاه خاطره شما دراین ایستادن باشد.
پس از اجرای این قطعه صادقی از مسعود نوروزی نوازنده ویولونش نام برد و گفت که ده سال است کنار هم هستیم و حال او بنا به دلائلی قرار است از ما جدا شود و دراین کنسرت رسما از هم خداحفظی میکنیم، اما قطعا با هم دوست خواهیم ماند. وی سپس قطعه «ردپا» را خوند.
این خواننده سپس از رهبر ارکسترش سهیل شمس نام برد و قطعه «گمونم» را اجرا کرد و گفت: امیدوارم عاشقانه هایتان با این قطعه گل کند و سپس قطعه «وایسا دنیا» را با همراهی مردم خواند و عنوان کرد که خوشحال است خانواده اش یعنی همسر و دو دخترش نیز دراین کنسرت هستند و همینطور مردمی که خانواده او محسوب میشوند.
وی سپس هدیه رضایی را معرفی کرد و گفت به زودی از قلم او زیاد خواهید شنید.
رضا صادقی در بخشی از کنسرتش از رفیق همیشگی اش «میلاد ماهان راد»، تهیه کننده و مدیر عامل موسسه هنری لیما نام برد که چند وقتی بوده در کنسرت هایش نبوده و احساس میکرده که دوستی شان کمرنگ شده اما در واقع بعد از یکی از کنسرت هایش اخیرش متوجه شده که او در حال تدارک و برنامه ریزی تور کنسرت ها بوده و سپس از مردم خواست که او را تشویق کنند.
یک نفر هم صدایم را بشنود برایم ارزشمند است!
رضا صادقی در بخش پایانی کنسرتش عنوان کرد که از سال ۷۲ میخواند، همان زمانی که شاید یک نفر یا ده نفر صدای او را میشنیدند، اما همان هم برایش ارزش داشت. او گفت: فیلمهای سال ۷۵ را دارم که تازه کار را شروع کرده بودیم، خیلی از شماها هنوز دراین دنیا نبودید حتی چند تا از همین بچههای تیم خودمان مثل سامی که متولد سال ۸۲ است. اما اینجا با صراحت میگویم که رضا صادقی را متولیدن دهه شصت روی صحنه نگه داشتند، بعد دو لشگر بزرگ دهه هفتاد و هشتاد به ما پیوستند و حال هم دهه نودیها که با افتخار با خانواده هایشان به کنسرت میآیند و این سطح فرهنگ و شعور بالای آنها را میرساند که هر جا حال خودشان خوب است، بچه هایشان را هم با خود میبرند.
وی سپس قطعه «خط و نشون» را خواند و یلدا صمدی نوازنده پیانو و امیر خسروی نوازنده گیتار، بهزاد اشعری درامز، ماهرخ شریفزاده ویولنسل، مریم غفاری گیتار را معرفی کرد.
صادقی سپس با خواندن قطعه «بازم دلم گرفته» به یاد بابک جهانبخش خواننده شناخته شده موسیقی عنوان کرد که جایش خالی است و او را دوست دارد در کنار صدا و خوانندگی اش به خاطر اصالت، اخلاق و معرفتش و از مردم خواست که او را تشویق کنند.صادقی در این کنسرت هم از «بابک جهانبخش» رفیق همیشگی و با اصالتش نام برد و هم زنده یاد علی انصاریان دوست از دنیا رفته اش و به یاد او قطعهای را با تصویر موزیک ویدئو او یاد کردب
یکی از جذابیتهای کنسرت رضا صادقی میکس قطعات نوستالژیک گذشته برای طرفدارانش بود که خیلی آنها را به وجد آورد.
قطعات «بغض ترانه»، «همه اون روزا»، «قسم»، «سرت سلامت» و در نهایت هم قطعه «چه بخوای چه نخوای زندگی میره» توسط صادقی اجرا شد.
سالن وزارت کشور و مشکلات پارکینگ
در نهایت اینکه سالن وزارت کشور با توجه به اینکه به تازگی برای اجرای کنسرتها بازگشایی شده هنوز هم همان مشکل سابق یعنی پرترافیک شدن خیابان در میدان جهاد و ابتدای شهید گمنام را دارد و اینکه هیچ پارکینگی برای مردم تعبیه نشده و همه برای حضور در کنسرتها ساعاتی سرگردان در کوچه و خیابانهای شلوغ اطراف میشوند و شاید با فکر و اعصاب پرتشنج به کنسرت میروند و حتی خیلیها در تمام طول کنسرت نگران ماشینشان هستند که الان در چه شرایطی است. برای برپایی این کنسرتها در سالن وزارت کشور هر چند که بزرگترین سالن کنسرت هم به حساب بیاید باید شرایط و تمهیدات تسهیلاتی فراهم باشد نه اینکه ما فقط یک سالن را بلیت فروشی محض کنیم و دیگر هیچ فکری برای امکانات و تسهیلاتش نداشته باشیم.
انتهای پیام/