صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۱۵ - ۰۷ مهر ۱۴۰۳
در یک پژوهش بررسی شد؛

مفاهیم و الگو‌های ترویج و عمومی‌سازی علم

شکاف ادراکی میان علم و عامه مردم، باعث عدم پذیرش علم، عدم حمایت از علم و از همه مهمتر عدم مشارکت در علم است که مانع و چالش بسیار جدی در برابر رشد روزافزون علم تلقی می‌شود.
کد خبر : 933365

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، گسترش سریع علم به عنوان نتیجه قهری تلاش بشر برای شناخت پدیده‌های پیرامونی خود، وضعیتی را پیش کشیده است که به شکاف ادراکی عموم نسبت به علم مشهور است.

این شکاف ادراکی میان علم و عامه مردم، باعث عدم پذیرش علم، عدم حمایت از علم و از همه مهمتر عدم مشارکت در علم است که مانع و چالش بسیار جدی در برابر رشد روزافزون علم تلقی می‌شود.

ترویج علم، شامل مجموع‌های از برنامه‌ها و فعالیت‌هایی است که در راستای فهم‌پذیرکردن مفاهیم علمی برای عموم مردم و ارتقای توان درک عموم برای فهم مفاهیم علمی انجام می‌شود.

در پژوهشی با عنوان «مفاهیم و الگو‌های ترویج و عمومی‌سازی علم» به این موضوع پرداخته است که این فرایند به‌عنوان مقوله‌ای فرارشته‌ای در همه حوزه‌های علمی به‌منظور ارتقای آگاهی و دانش و بینش عموم، تقویت باور و اعتماد عمومی به علم، جلب مشارکت عامه در علم، آموزش علوم به مردم عادی انجام می‌شود، اما حوزه ترویج یا علم نیز مانند هر اندیشه و تفکر دیگری، شاهد تحولات و دیدگاه‌های متفاوتی بوده است.

* درک عامه از علم

در این پژوهش آمده است اینکه تلاش کنیم تا دیگران را در دانسته‌ها و یافته‌های خویش شریک کنیم، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و پدیدآورندگان فکر و اندیشه بوده است و طی دهه گذشته ایده ترویج علم مبانی گسترده‌ای یافته است و کم کم در کشور ما هم مورد توجه قرار گرفته است.

{$sepehr_key_2209}

زارعی در این پژوهش به این نکته اشاره می‌کند که ابن‌خلدون، این بخش از مسئولیت اهل علم را یکی از بخش‌های تألیف به شمار آورده و می‌نویسد: «شیوه دوم تألیف آن است که کسی به مطالعه و پژوهش سخنان پیشینیان و تألیفات ایشان بپردازد و فهم آنها را دشوار سازد، اما خداوند باب درک آنها را بر وی بگشاید و آن وقت بکوشد این مشکلات را برای دیگر کسانی که ممکن است از درک آنها عاجز باشند، آشکار کند.»

این پژوهش توضیح می‌دهد آنچه که ضرورت ارتقای درک عامه از علم را به صورت نوین و نظام‌مند مطرح کرد، شکاف فزاینده میان متخصصان و پژوهشگران با غیرمتخصصان و مردم عادی جامعه بود و از نظر تاریخی این شکاف در قرن نوزدهم و بیستم به عنوان یک مسأله مطرح شد.
لونشتاین «Lewenstein» علم را دانش قابل اعتماد در مورد جهان طبیعی می‌داند و معتقد است دسترسی بهینه به این دانش، عامل بهبود در رفتار‌ها و نگرش‌های فردی و اجتماعی است.

* تعریف علم

این پژوهش توضیح می‌دهد که علم را می‌توان به دانش منظم درباره پدیده‌های طبیعی و بررسی منطقی روابط میان مفاهیمی مرتبط دانست که این پدیده‌ها به کمک آنها بیان می‌شوند.

به گفته این پژوهش در تعریفی کامل‌تر، علم را شکلی از آگاهی دانسته‌اند که برمبنای بررسی نظام‌مند قابل تعمیم و سنجش عینی مشاهده جهان خارج آنگونه که هست و تجربی از راه مشاهده و آزمایش  حاصل می‌شود. به عبارت دیگر علم، گونه‌ای از آگاهی است که قابل مشاهده، بررسی تجربی، رده‌بندی و دارای نظام و تعمیم‌پذیر باشد.

در صورتی که بخواهیم علم مایه برکت و راحتی باشد باید همه مردم دستی در آن داشته باشند

علم برای مردم یک سرمایه است، ایجاد و اشاعه دانش و یافته‌های علمی می‌تواند تأثیرات عمیقی بر سعادت و رفاه بشر داشته باشد و علم در آینده ما سرمایه هنگفتی به شمار می‌آید.

در این پژوهش آمده است که بزرگترین نتیجه‌ای که از بررسی موقعیت و رشد علم در جامعه امروز به دست می‌آید این است که علم مهم‌تر از آن شده است که تنها در دست دانشمندان یا سیاستمداران باشد و در صورتی که بخواهیم علم مایه برکت و راحتی باشد باید همه مردم دستی در آن داشته باشند.

در این پژوهش به این مهم اشاره شده است که چنین نگاهی اهمیت عمومی‌سازی علم و ترویج آن در بین آحاد جامعه را نشان می‌دهد. بدین لحاظ، این نوشتار بر آن است تا به روش مرور نظام‌یافته و سامان‌مند، رویکرد‌ها و الگو‌های مختلف ترویج علم را مورد مداقه قرار داده و چالش‌ها و موانع آنها را واکاوی کند.

* پیاده‌سازی فرایندهای ترویجی علم

به زعم این پژوهش تفاوت دیدگاه‌ها و پراكندگی الگوهای مختلف و نیز فراز و نشیب‌های تاریخی كه در حوزه ترویج علم بدان اشاره شد، بدون تردید هر یک در جای خود می‌توانند نقش بازدارندگی در همگانی كردن علم داشته باشند و در روند پیاده‌سازی فرایندهای ترویجی، مانع ایجاد كنند. 

{$sepehr_key_2210}

بر اساس یافته‌های این پژوهش و با مروری كلی به برخی الگوها و رویكردهای پیش‌گفته، این تعارض‌ها و موانع آشكارتر می‌شوند و الگوی كمبودِ شناختی، بر ناآگاهی مردم از مفاهیم علمی انگشت تأكید می‌گذارد و رویكردهای مبتنی بر این الگو، ارزیابی و برطرف ساختن این ناآگاهی را هدف قرار می‌دهند. 

این پژوهش مطرح می‌کند که بنابراین فرایند ترویج علم باید به گونه‌ای علم را ساده و قابل فهم برای عامه نماید، در عین حال ماهیت و کیفیت پایین نیاید و در واقع تفکر علمی را در جامعه ساری و جاری کند و مردم را به استفاده از رویکرد‌های علمی در حل مسائل خویش تشویق کند.

در ادامه این پژوهش آمده است که الگوی گفت‌وگو، سهم بیشتری برای مردم قایل است و بر آن است تا مردم را در فعالیت‌های علمی با دانشمندان همراه كند. الگوی مشاركت عمومی در علم، بر دخالت مردم در تصمیم‌گیری‌های سیاسی مرتبط با علم و فناوری تأكید دارد و سازوكارهایی برای آن پیشنهاد می‌كند.

{$sepehr_key_2211}

* ارتباط ترویج علم در رسانه

در پایان این پژوهش به این مهم اشاره شده است که ترویج علم در رسانه‌های تصویری همچون تلویزیون نیز مشکلات خاص خود را دارد و در میزگرد بررسی وضعیت برنامه‌سازی علمی در تلویزیون مشکلات و موانع  این‌گونه برنامه‌ها مواردی به شرح ذیل دسته‌بندی شده است:

  • درک نادرست مدیران و دستاندرکاران رسانه؛
  • عدم حمایت کافی از برنامه‌های علمی؛
  • عدم گستردگی مخاطبان و استقبال اندک بینندگان از برنامه‌های علمی؛
  • گرایش تهیه‌کنندگان به تهیه برنامه‌های سطح بالاتر؛
  • عدم آشنایی دانشگاهیان و متخصصان علمی با زبان و فضای رسانه؛ 
  • عدم تربیت برنامه‌سازان علمی در رسانه؛ 
  • تعداد اندک کارشناسان، تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازانی که در زمینه ساخت و ارائه برنامه‌های علمی دانش و تجربه کافی داشته باشند.

این پژوهش به کوشش عیسی زارعی (دکترای علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان) انجام شده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر