صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۳۵ - ۲۷ شهريور ۱۴۰۳

علت جذابیت شبه‌علم‌ چیست؟

در دنیای آکنده از پیشرفت‌های فناوری و اطلاعات علمی برخی همچنان به انواع شبه‌علم‌ و تئوری‌ توطئه مانند «زمین تخت است» یا «کرونا یک ویروس آزمایشگاهی است» باور دارند.
کد خبر : 931862

خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدامین پورحسینقلی؛ آیدا هر روز صبح قبل از بیرون رفتن از خانه، چند قطره روغن اسطوخودوس را در دستگاه پخش بوی خود می‌ریزد. او معتقد است این کار به او کمک می‌کند تا در طول روز احساس آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشد. بهروز با آنکه در پاندمی به کرونا مبتلا شد حاضر نشد باز هم واکسن بزند چون معتقد است کرونا یک توطئه است تا مردم واکسن بزنند و تبدیل به بردگان انجمهای مخفی شوند. نیلا برای درمان سردردهای مزمن دنبال باز کردن چاکراهایش است و حاضر نیست به متخصص میگرن مراجعه کند.

چرا افراد به چنین باورهایی روی می‌آورند؟ در دورانی که دسترسی به اطلاعات علمی به سادگی امکان‌پذیر است، انتظار می‌رود که افراد بیشتر به حقایق علمی و واقعیت‌های ثابت شده اعتماد کنند. پس چرا تئوری‌های توطئه و شبه علمها مانند "کرونا یک ویروس ساخته شده در آزمایشگاه است" یا "ما روی زمین تنها نیستیم و دولت‌ها اطلاعات مربوط به موجودات فضایی را پنهان می‌کنند"، با وجود نبود هیچ مدرک علمی، اینقدر مورد استقبال قرار می‌گیرند؟ پاسخ این سوالات در عمق روانشناسی انسان نهفته است.

روانشناسی داستان‌سرایی: یکی از عوامل اصلی جذابیت شبه‌علم‌ها، نیاز ذاتی انسان به داستان‌سرایی است. ذهن انسان به طور طبیعی به دنبال الگوها و معانی در دنیای اطرافش می‌گردد. داستان‌ها به ما اجازه می‌دهند تا رویدادهای پراکنده و غیرمرتبط را به یکدیگر پیوند دهیم و از آن‌ها معنا بسازیم. شبه‌علم‌ها نیز با ارائه داستان‌هایی ساده و جذاب، این نیاز روانی را برآورده می‌کنند. این داستان‌ها معمولاً شامل عناصر دراماتیک و هیجان‌انگیز مانند دسیسه‌ها و توطئه‌های بزرگ هستند که به نوعی ما را به جهان خیالی و هیجان‌انگیز خود جذب می‌کنند.

{$sepehr_key_2031}

ساده‌سازی مسائل پیچیده: مغز انسان برای پردازش اطلاعات پیچیده و تصمیم‌گیری‌های سریع، از میانبرهایی استفاده می‌کند که به ما کمک می‌کنند به سرعت به نتایج برسیم. یکی از این میانبرها، تمایل به ساده‌سازی مسائل پیچیده است. شبه‌علم‌ها با ارائه توضیح‌های ساده و جذاب برای پدیده‌های پیچیده، این نیاز روانی را برآورده می‌کنند. برای مثال، تئوری‌های توطئه در مورد منشأ ویروس کرونا، با ارائه یک توضیح ساده و سرراست برای یک بحران جهانی پیچیده، به بسیاری از افراد احساس کنترل و آرامش بیشتری می‌دهد. این رویکرد به مغز کمک می‌کند تا در مواجهه با اطلاعات انبوه و پیچیده، مسیرهای ساده‌تری را انتخاب کند و احساس اطمینان و کنترل بیشتری را تجربه کند.

نیاز به کنترل و پیش‌بینی‌پذیری: ذهن انسان به دنبال کنترل و پیش‌بینی‌پذیری است. در مواجهه با رویدادهای غیرمنتظره و ناآشنا، ما به دنبال توضیحاتی می‌گردیم که بتواند احساس کنترل ما را بازگرداند. شبه‌علم‌ها با ارائه توضیحات ساده و سرراست برای پدیده‌های پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی، به افراد کمک می‌کنند تا احساس امنیت و کنترل بیشتری داشته باشند. برای مثال، در اوج همه‌گیری کرونا بسیاری از افراد به تئوری‌های توطئه درباره منشأ ویروس روی آوردند، زیرا این توضیحات به آن‌ها احساس آرامش بیشتری می‌داد و باعث می‌شد فکر کنند که توانسته‌اند منبع مشکلات را شناسایی کنند.

سوگیری تأییدی: یکی دیگر از دلایل جذابیت شبه‌علم‌ها، سوگیری تأییدی است. انسان‌ها به طور طبیعی تمایل دارند اطلاعاتی را بپذیرند که با باورهای قبلی‌شان همخوانی دارد. شبه‌علم‌ها و تئوری‌های توطئه اغلب به گونه‌ای طراحی شده‌اند که این سوگیری را تقویت می‌کنند. با ارائه اطلاعاتی که با باورهای نادرست افراد همخوانی دارد، این تئوری‌ها باعث می‌شوند که افراد به طور مداوم در دام یک حلقه بسته اطلاعاتی بیفتند و باورهای نادرست خود را تقویت کنند.

{$sepehr_key_2032}

احساس تعلق و هویت: باور به شبه‌علم‌ها می‌تواند به افراد احساس تعلق و هویت بدهد. در دنیای پیچیده و گاه بی‌ثبات، پیوستن به یک گروه که دارای باورهای مشترک است، می‌تواند به فرد احساس امنیت و تعلق بدهد. این گروه‌ها اغلب از طریق جلسات حضوری یا جوامع آنلاین تشکیل می‌شوند و به افراد این امکان را می‌دهند که بخشی از یک جامعه بزرگ‌تر و معنادار باشند. برای مثال، گروه‌هایی که به نظریه زمین تخت باور دارند، از طریق کنفرانس‌ها و شبکه‌های اجتماعی اعضای خود را به یکدیگر متصل کرده و احساس تعلق را در آن‌ها تقویت می‌کنند.

شبه‌علم‌ها و تئوری‌های توطئه به دلیل جذابیت روانشناسی‌شان، همچنان به عنوان یک پدیده جهانی باقی خواهند ماند. درک عمیق‌تر از انگیزه‌های روانی که ما را به سمت این باورها می‌کشاند، می‌تواند به ما کمک کند تا با اطلاعات نادرست و شبه‌علم‌ها بهتر مقابله کنیم. همچنین، با تقویت سواد علمی و رسانه‌ای و ترویج تفکر انتقادی در جامعه، می‌توانیم افراد را در برابر این باورها مقاوم‌تر کنیم.

انتهای پیام/

محمدامین پورحسینقلی
ارسال نظر