صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۶ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۳
نبوغ ایرانی- ۹:

همه‌چیزدانی به نام بیرونی| دانشمند ایرانی که الهام‌بخش منجمان غربی بود

ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی در عصر طلایی اسلامی بود که به فیزیک، ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی تسلط کامل داشت و همچنین به‌عنوان مورخ، زمان‌شناس و زبان‌شناس و مترجمی برجسته شناخته می‌شد.
کد خبر : 931694

خبرگزاری علم‌وفناوری آنا- هدا عربشاهی: ابوریحان محمد بن احمد بیرونی در سال 973 میلادی در شهری در نزدیکی کاث به دنیا آمد. کاث در آن‌زمان یکی از شهرهای بزرگ خوارزم بود، منطقه‌ای که زادگاه دانشمند بزرگ ایرانی ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی هم هست. ریاضی‌دانی که اصطلاح الگوریتم برگرفته از نام اوست. خوارزم که زمانی یکی از مناطق تحت حاکمیت امپراتوری ساسانی و پایتختش بخارا بود به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاصش که در دلتای رود آمودریا، کنار دریاچه آرال و در شمال خراسان و غرب ماوراءالنهر قرار داشت شاهد تحولات بسیاری بود و دولت‌های کوچک و بزرگ پیوسته در آنجا مشغول جنگ بودند. به‌طوری‌که، از یک‌سو، خاندان گیلی‌دیلمی آل‌زیار در حاشیه دریای مازندران (دریای خزر) که پایتختشان گرگان بود و از سوی دیگر، سلسله آل‌بویه که بین دریای خزر و میان‌رودان حکومت می‌کرد و سپس حکومت غزنویان که در افغانستان امروزی و در شهر غزنه شکل گرفته بود از طرف‌های درگیر با خوارزم به‌شمار می‌رفتند. هرچند وضعیت بسیار پیچیده‌ای به‌نظر می‌رسید اما احتمالاً پیچیده‌تر از اروپای سده دهم میلادی نبود.  

{$sepehr_key_1988}

سال‌های نخست زندگی 

ابوریحان بیرونی در چنین فضای سیاسی به‌دنیا آمد. به‌نظر می‌رسد که از کودکی به علم علاقه‌مند بود زیرا اولین خبر درباره او حکایت از آن دارد که بیرونی وقتی فقط ۱۷ سال داشت، توانست براساس رصد خورشید، عرض جغرافیایی کاث را با تقریبی خوب محاسبه کند که با ابزار و روش‌های آن روزگار، کار کوچکی نبود. تا ۲۲ سالگی او عملا دانشمندی تمام‌عیار بود که آثار علمی مختلفی به‌ویژه در زمینه نقشه‌کشی با ترکیب ریاضیات و جغرافیا نوشته و منتشر کرده بود. معلم اصلی او بونصر منصور، جغرافی‌دان و ریاضی‌دانی از اهالی گیلان بود. در وضعیتی که شمارش معکوس برای سال ۱۰۰۰ میلادی در غرب آغاز می‌شد، تحولات سیاسی بزرگی در قلمروهای بین ایران، هند و چین در حال وقوع بود. خوارزم در اواخر سده دهم میلادی تحت غارت و اهداف توسعه‌طلبانه همسایگانش قرار گرفت و شاید به همین دلیل بود که ابوریحان بیرونی زادگاهش را ترک کرد. او مدت‌ها سرگردان بود، بدون حامی‌ای که به او کمک کند و بدون هیچ کمک اقتصادی و سیاسی. 

او احتمالاً تا ری رسیده و تقریبا به‌طور قطع مدتی را در آنجا گذرانده است، که به‌نظر می‌رسد بین سال‌های ۹۹۵ تا ۹۹۷ بوده زیرا در نوشته‌هایش به تفصیل از اندازه‌گیری‌های به‌دست‌آمده از رصدهایی که ابومحمود حامد بن خضر خجندی، اخترشناس مشهوری که خود را وقف نجوم کرده بود، صحبت کرده است. مهمتر از همه به اندازه‌گیری انحراف دایره‌البروج، با استفاده از سدس فخری بزرگ به‌خصوصی که خجندی اختراع کرده بود و استفاده دشوار از آن به دلیل سنگینی اشاره می‌کند و دقیقا به‌لطف توصیف بیرونی از برخی رویدادهای نجومی است که تا حدی تاریخ‌شناسان علم توانسته‌اند جابه‌جایی‌های او را بازسازی کنند.

برای‌مثال، خسوف سال ۹۹۷ از کاث قابل مشاهده بود، و بنابراین منطقی است که فرض کنیم بیرونی در آن زمان به وطن خود بازگشته است، به‌خصوص که او با ابوالوفا بوزجانی منجم دیگر مکاتباتی کرده است. این مکاتبات و تبادل داده‌ها و اندازه‌گیری‌های نجومی بین آنها نشان‌ می‌دهد که بوزجانی هم همانند بیرونی از مهم‌ترین اخترشناسان آن زمان بود. سال ۹۹۷ میلادی، این دو منجم، رصد نجومی مشترکی را برای یک ماه‌گرفتگی برنامه‌ریزی کردند با این هدف که بتوانند تفاوت زمانی محلی از رویت این خسوف را بین دو مکان رصدی مربوط به خود تعیین کنند. نتیجه تفاوت حدود ۱ ساعت بین دو طول جغرافیایی را نشان داد که بسیار نزدیک به محاسبات فعلی است. علاوه‌بر‌این، بیرونی در آثار مختلفی به اندازه‌گیری‌های بوزجانی اشاره‌های فراوانی کرده است. 

بازگشت به خوارزم 

بیرونی تا سن ۳۰ سالگی مقالات و رساله‌های بسیار نوشت و نشان داد که علایقش به‌همان‌اندازه ذهنش گسترده‌اند. به‌طوری‌که تا آن‌زمان علاوه‌بر مطالعات متنوعی که روی سامانه اعشار در ریاضیات و اسطرلاب در نجوم داشت کارهای دیگری هم به‌خصوص در هیئت و تاریخ انجام داده بود. بازگشت به وطن تقریباً مصادف بود با انتقال قدرت در سلسله مامونیان از علی بن مامون به برادرش ابوالعباس مامون. این تغییر برای بیرونی قابل توجه بود. زیرا اگرچه هر دو برادر، به علم و هنر علاقه‌مند بودند اما با ابوالعباس بود که دانشمند جوان، جایگاه قطعی خودش را در کاث پیدا کرد. او تحت حمایت پادشاه برای کار نزد استاد قدیمی‌اش بونصر منصور بازگشت و آن دو با هم مطالعات نظری و تجربی را از سر گرفتند و همچنین ابزارهای دقیقی برای رصد آسمان ساختند. اما مدتی بعد، بار دیگر سیاست دخالت کرد و بار دیگر بادهای جنگ وزیدند. 

بیرونی به زبان‌های فارسی، عربی، سانسکریت، یونانی، لاتین، عبری و سوری تسلط کامل داشت و آثارش در تاریخ علم تأثیرگذار و الهام‌بخش بسیاری از دانشمندان غربی ازجمله گالیله، نیوتن و کوپرنیک بود. 

سال ۱۰۱۷ میلادی، فرمانروا به‌دست پادشاه غزنه سرنگون و کشته شد و بیرونی و بونصر درنهایت خود را در مدار فاتح جدید، سلطان محمود غزنوی یافتند. به احتمال زیاد آن دو به معنای واقعی کلمه به اسارت در آمده بودند اگرچه اسیرانی عالی‌مقام و ارجمند بودند. به‌این‌ترتیب، نوع عجیبی از رابطه میان پادشاه جدید و بیرونی شکل گرفت. به‌طوری‌که، از یک‌سو، این دانشمند به‌حتم حمایت دربار غزنویان را داشت اما به احتمال بسیار از زندگی در آسایشی برخوردار نبود.

درواقع، برپایه برخی منابع، رابطه میان دربار و بیرونی اغلب بیشتر شبیه به رابطه بین ارباب و برده بود. سلطان محمود بیرونی را فرا می‌خواند که در لشکرکشی‌های نظامی همراهش باشد. اما بیرونی از این موقعیت ناراضی نبود زیرا به‌این‌ترتیب فرصت می‌یافت مشاهداتش را ثبت کند و حتی توانست مشهورترین اثرش یعنی تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله را بنویسد. این کتاب که در فاصله انتقال قدرت از محمود به مسعود غزنوی منتشر شد خلاصه‌ای چندرشته‌ای با نگاه به بسیاری از جنبه‌های شبه‌قاره هند بود و جغرافیا، تاریخ و فرهنگ را شامل می‌شد. 

بیرونی مترجم و مفسر بزرگی هم بود و بسیاری از آثار هندی را از سانسکریت ترجمه کرد که بین آنها آثار علمی متنوعی از نجوم، ریاضیات، پزشکی، اوزان و اندازه‌ها به‌علاوه آثاری در باب فلسفه، هیئت، دین و دستور زبان به چشم می‌خورد. 

وقتی سلطان محمود در سال ۱۰۳۰ میلادی درگذشت، پسرش مسعود بر تخت نشست و بار دیگر، تغییر حکومت به نفع بیرونی تمام شد زیرا شاه جدید به او اجازه داده بود آزادانه جابه‌جا شود و این‌گونه، بیرونی ‌توانست دوران پیری نسبتاً آرامی سپری کند. او در سال 1048 میلادی در سن ۷۵ سالگی در غزنه وفات یافت. با نگاهی امروزی می‌توان بیرونی را دانشمندی خلاق و خاص در نظر گرفت.  

شهرت ابوریحان بیرونی 

بیرونی یکی از اولین دانشمندانی بود که قطر زمین را با استفاده از روشی هوشمندانه و مبتنی‌بر رصد ستارگان به‌طور دقیق محاسبه کرد. او همچنین یکی از اولین کسانی بود که پدیده خورشید‌گرفتگی را با عبارات علمی توصیف و علت فیزیکی آن را درک کرد. او به زبان‌های عربی، فارسی، سانسکریت، یونانی، لاتین، عبری و سوری تسلط کامل داشت و آثارش در تاریخ علم تأثیرگذار و الهام‌بخش بسیاری از دانشمندان غربی ازجمله گالیله، نیوتن و کوپرنیک بود. 

 بیرونی به‌خصوص به‌دلیل اندازه‌گیری شعاع زمین که دقت آن تا انجام اندازه‌گیری‌های غربی در سده شانزدهم میلادی بی‌نظیر بود و همچنین روشش که در مقایسه با روش‌های پیشینیانش اصالت قابل‌توجهی داشت، مشهور است. در زمان بیرونی، طول پذیرفته‌شده استاندارد که از اندازه‌گیری‌های دوره مامون عباسی به‌دست آمده بود برابر با ۵هزارو۶۲۳ مایل عربی برای یک درجه ‌نصف‌النهار بود. یکی دیگر از واحدهای اندازه‌گیری طول در دوره اسلامی، فرسنگ بود که از سه مایل عربی تشکیل شده بود. هر مایل برابر با ۴هزار ذرع و هر ذرع برابر با ۲۴ انگشت بود. براساس دستگاه متریک امروزی، می‌توان گفت که هر فرسنگ برابر با ۵هزارو۹۱۶ متر، هر مایل عربی برابر با هزارو۹۷۲ متر و هر ذرع برابر با ۴۹۳ میلی‌متر است. اگر طول درجه نصف‌النهار زمین را که بیرونی براساس این واحدهای اندازه‌گیری تاریخی تخمین زده براساس دستگاه متریک محاسبه کنیم ۱۱۱.۷۴۷ کیلومتر به‌دست می‌آید که مقداری بسیار نزدیک به اندازه‌گیری فعلی برای عرض‌های جغرافیایی ۳۵ و ۳۶ درجه شمالی برابر با ۱۱۰.۹۵۰ کیلومتر است.  

انتهای پیام/

ارسال نظر