اشعاری که شعر جوان امروز را تهدید میکند/ «مشاعره» بهترین و آموزندهترین بازی
خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ این روزها که فضای مجازی و گوشیهای همراه همه زمان فراغت و حتی غیر فراغت افراد را پر کرده و حافظه این گوشیها به جای مغز انسان، اطلاعات افراد را در خود جای داده، گاهی دیدن استعدادهایی ذهنی و مغزی از برخی افراد، برای نسل جوان و حتی نسل گذشته که روزهای بدون حافظههای مجازی را درک کردند، بسیار تعجبآور شده است.
گویی که از یاد همه رفته این سرزمین از دیرباز با تاریخ باستانی و اسلامی خود، مهد بسیاری از هنرها بوده؛ بارها و در برنامههای مختلف میتوان شاهد چشمان متعجب افراد بود که در ذهن خود به دنبال پاسخ این پرسش هستند که چگونه میشود این کار را انجام داد؟ یا چگونه این فرد با سن کم یا حداقل دغدغهها و چالشهای روزمره زندگی، توانسته از پس این کار بیاید؟
مشاعره با ماهیت خود یعنی حفظ اشعار بسیار، بیان آن در کسری از ثانیه و یافتن شعر در ذهن بر اساس یک حرف یا یک موضوع یکی از آن برنامههایی بوده که علاوه بر جذابیت و علاقهمند کردن افراد، این سؤال را در ذهن تداعی میکند که چگونه افراد نزدیک به چند هزار بیت را از حفظ هستند؟ در استعداد، علاقهمندی، تلاش و ممارست این افراد شکی نیست؛ اما باید در روی دیگر این حضور افراد بر صحنه اجرا، مشوقها و راهنماها را جستجو کرد. از پدران و مادران گرفته تا مربیانی که در دنیای اقتصادی و مالی امروز که گاهی بیشتر برنامههای آموزشی جوانان و نوجوانان بر پایه منفعتهای شخصی و کسب درآمد انجام میشود فقط با دلسوزی و اشتیاق به دنبال تربیت نسلی هوشمند با دانش و با ذکاوت هستند.
قبل از حضور در برنامه چندساله جشنواره مشاعره علوی بهعنوان یکی از عوامل اجرایی، حضور شرکتکنندگان را فقط بر پایه استعداد شخصی و علاقه متصور بودم؛ اما پس از تجلیل از پیشکسوت عرصه مشاعره استان، مربی که بسیاری از شرکتکنندگان در این جشنواره و دیگر برنامههای مشاعرهای، آموزش داده، متوجه شدم که این نیز مانند هر استعداد و توانایی و توانمندی، نیاز به هدایت و تعلیم برای شکوفا شدن دارد. در حقیقت پاسخ این سؤال که شعر و مشاعره، استعداد ذاتی یا تمرین و ممارست به نوعی در مقدمه و مکالمه این مصاحبه قرار دارد.
اسماعیل محمدیباغملایی از مدرسان و استادان قدیمی و نام آشنای عرصه ادبیات بوشهر محسوب میشود که بسیاری از سالهای عمر خود را در مدارس و دانشگاهها با اشاعه علم و فرهنگ و دانش سپری کرده در این مجال گپ و گفتوگویی با این استاد دانشگاه و مربی مشاعره انجام شده که بی لطف نیست بخوانید:
آنا: لطفاً خودتان را معرفی کنید.
محمدیباغملایی: با مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی نزدیک به ۴۵ سال سابقه تدریس در دبیرستانها و دانشگاههای بوشهر بهویژه دانشگاه آزاد اسلامی دارم و اکنون بازنشسته دانشگاه فرهنگیان و مشغول مطالعه و تحقیق هستم. فعالیت بزرگ قرآنی را که تا نیمهراه انجام شده، آغاز کردهام و به موقع، اطلاعرسانی خواهم کرد. همچنین یک کار دلی و بر اساس علاقه را نیز در حال فعالیت هستم و آن کلاس آموزش مشاعره است.
آنا: علاقه شما به ادبیات از چه زمانی آغاز شد؟
محمدیباغملایی: از زمان آشنایی با کتابخانه دبیرستان و خواندن کتب داستانی به ادبیات علاقهمند شدم. به یاد دارم، دبیر ادبیاتمان برای تقویت درس انشاء دانش آموزان، بچهها را ملزم کرده بود، کتاب بخوانند و خلاصه کتابی را که خواندهاند را در دفتر انشاء بنویسند.آن زمان برخلاف امروز، بچهها لعبتی به دست لعبتباز فضای مجازی نبودند؛ اما اگر به طور خاص بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، آشنایی با دنیای پهناور شعر و ادب فارسی، از سال ۱۳۵۴ در دانشگاه فردوسی مشهد، آغاز شد.
آنا: شعر برای شما چه معنا و ارزشی دارد؟
محمدیباغملایی: شعر باید احساس انسان را برانگیزد، عاطفه و اندیشه درون آن، فرد را تحت تأثیر قرار دهد و با صور خیال و زبان آهنگینش، تولید زیبایی کند.
آنا: به نظر شما، سوژه شعر را باید از کجا و چگونه پیدا کرد؟
محمدیباغملایی: بیشک سوژهها، محدودیت ندارند، شعر میتواند هر آنچه دغدغه خاطر شاعر یا سراینده است، باشد. یا بهتر میتوان گفت، هر رویدادی که شاعر را به سوی خود جذب کرده او را متأثر سازد، میتواند سوژه شعر باشد.
این بیت شاید پاسخ خوبی به این سؤال باشد: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است.
آنا: از چه سالی مشغول به تربیت علاقهمندان در غیر از برنامههای درسی شدید؟
محمدیباغملایی: در این سالها در مسجد شهدای باغ زهرا در بوشهر، مدیریت فعالیتهای آموزشی و تقویت زبان و ادب فارسی و عربی، جلسات و دورهمیهای شعرخوانی، برپایی مراسمهای ملی و مذهبی در مناسبتهای مختلف را عهدهدار هستم. علاوه بر این، هر شب بعد از نماز مغرب و عشا، یک صفحه از قرآن کریم، توسط قاریان، تلاوت شده، آنگاه یک آیه منتخب، تفسیر میشود، تهیه محتوای آن آیه در قالب یک مقاله علمی و استدلالی از دیگر تلاشهای بوده که در این حوزه انجام دادهام.
آنا: شما تکنیک یا روش خاصی برای یادگیری هنرآموزان دارید؟
محمدیباغملایی: بلی، بهعنوان نمونه در مشاعره، نخست اشعاری برمیگزینیم که ازنظر زبان، مضمون، تصویرگری، وزن و آهنگ ایرادی نداشته باشند. سپس به خوانش صحیح و روان ابیات و اشعار توجه میکنیم، مرحله بعد به یاد سپردن و نحوه حفظ کردن و سرانجام، چگونگی ارائه اشعار با حس و حال شاعرانه است را هنرآموزان آموزش میدهیم.
آنا: چگونه با نقد و ادبیات به شعر خود برخورد میکنید؟
محمدیباغملایی: فاقد طبع روانم و اگر گهگاهی چیزی برای دل خود گفتهام، چنانچه بشود آن را شعر نامید؛ اما هنوز جایی خوانده و شنیده نشده که به نقد نشیند. مانند این چند بیت به گویش و زبان بوشهری از یک مثنوی که در وصف زادگاهم، باغملا سرودهام:
باغ ملأ ، منزل و مأوای من کوچههایش مملو از آوای من یاد آن کلوندههای تِجّ و تُرد یاد بالنگی که هوش از کلّه برد
نیمه شعبان، زِلِیبی بَرات نغمه شاد بُوام بعضِ بُوات قلب من با رقص گندم میتپید در هوای دور پیدم میتپید
چون فلک بی رحمیش آغاز کرد اشکها، لبخندها پرواز کرد از نوای روحبخش چرخ چاب ۱۱ نیست باقی هیچ، جز نقشی برآب
لحظههای نازک پرشور رفت آرزوهای قشنگ در گور رفت
آنا: شعر در معرض تغییرات جامعه و فرهنگ قرار دارد، این تغییرات مثبت بوده یا مخرّب؟
محمدیباغملایی: شعر، محصول و نمود ذوق و تفکرات درونی جامعه بوده و شاعر کاملاً متأثر از فرهنگ و فضای حاکم بر جامعه خود است. فرهنگ و جامعه، اشعار متناسب خود را میپرورانند و در عین حال، این سرودهها، خود باعث رشد و تعالی فرهنگ و جامعه نیز میشوند؛ یعنی این دو کاملاً ضمن تأثیرپذیری از هم، برهم اثرگذارند؛ البته این تغییرات، غالباً اثر مثبت دارد، مثل اشعار اجتماعی دوره مشروطیت یا اشعار آسیبی بعد از انقلاب اسلامی که برگرفته از فرهنگ، جهاد، ایثار و شهادت است؛ در حالی که در حمله و حاکمیت مغول، شعران روزگار؛ متأثر از اوضاع پریشان عصر، رنگ عرفان فردی و عزلت گزینی میگیرد.
آنا: چه شعر یا شاعری برای شما الهامبخش بوده و علت این علاقه چیست؟
محمدیباغملایی: شاعرانی مانند مولوی، سعدی، حافظ و ... همواره الهامبخش شاعران بوده؛ چراکه هم خوب شعر گفتند و هم شعرِ خوب میگویند. آنان پیامآور صلح، انسانیت، عشق و امیدند.
هرکجا عشق آید و ساکن شود هرچه ناممکن بود، ممکن شود «مولوی»، بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد «حافظ»، دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد «سعدی».پ
آنا: رسالت شعر در جامعه کنونی چیست؟ شاعر و علاقهمندان کجای این رسالت هستند و چه وظیفهای دارند؟
محمدیباغملایی: شعر در معانی و بیان به التذاذ هنری و تصویرگری خلاصه نمیشود، شاعر باید تعهد انسانی و اجتماعی داشته باشد، کار شاعر، روشنگری و پیداگری است. شاعر باید زبان مردم و دیدهبان بیدار جامعه باشد و انسان را به اندیشه ورزی، دانایی و بینایی دعوت کند.
آنا: بسیاری از اشعار، غنا و سنگینی خاصی دارند، سادهسازی شعر و یا ترجمه را چگونه میبینید؟
محمدیباغملایی: سادهسازی اگر با ویژگی سهل ممتنع همراه باشد نه تنها نشانه آگاهی شاعر از قابلیتهای زبانی است که بسیار مطلوب و پسندیده است؛ بلکه با توجه به داشتن عنصر احساس، باعث جذب بیشتر مخاطب میشود؛ اما اگر سادهسازی سبب هنجارشکنی و خروج از زبان و معیار باشد، از ماهیت شعر دور میشود. سعدی با استفاده از واژههای ساده و با حداقل آرایه، بهویژه در غزلیات، شاهکار آفریده است: گفته بودم، چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود، چون تو بیایی.
در ترجمه شعر نیز اگر چه بسیاری از عواطف، زیباییها و ظرافتهای شعر از بین میرود؛ اما تا حدودی پیام شعر، قابل انتقال و ترجمه به زبان دیگر است؛ هرچند معمولاً آن بخش از معنی که بیشتر جنبه احساسی دارد، ترجمه ناپذیر است. یک شاعر آفریقایی در برابر غربیهای متجاوز استعمارگر میگوید، دژخیمان ما سفیدند/ و رنگ پوستشان به سفیدی دندانهای ماست/ و چقدر از این تنها شباهتمان رنج میبرم
آنا: شعر سرودن با حفظ ابیات چه تفاوتی دارد؟
محمدیباغملایی: شاعر نقاش زبردستی است که با سِحر بیان و صورتگری، مناظر جامعه خود را با بهترین طرزی به نمایش میگذارد و همواره، دریچههای روشن سعادت را به روی انسان میگشاید؛ اما مشاعره، یک بازی بوده؛ مسابقه شعرخوانی از بر، بهترین و آموزندهترین بازی است. این بازی با فراهم کردن نشاط، باعث تقویت حافظه، افزاش هوش، اعتمادبهنفس و چالاکی ذهن میشود.
آنا: آیا شاعران افراد موفقی در برنامههای مشاعره هستند؟
محمدیباغملایی: حافظه متنوع است و در همه افراد یکسان نیست. شاعران نیز مانند دیگر افراد جامعه، حافظههای متوسط تا عالی دارند؛ اما با فعالیتهای بدنی و ذهنی (مثل مشاعره)، میتوان حافظه را تقویت کرد. هستند دانشمندانی که در آغاز راه، کندذهن بودند؛ اما با تلاش و همت والا و بهکارگیری نیروی نامحدود و بیکران حافظه، از رکود وجود رهایی یافتند.
آنا: به نظر شما مهمترین دلیل برای شاعر شدن و علاقهمندی به شعر چیست؟
محمدیباغملایی: شاعری طبع روان میخواهد نه معانی و نه بیان میخواهد. ذوق و استعداد ذاتی باید در فرد باشد. باید دانست که ذوق چیست؟ ذوق همان احساس و تخیل قوی است که شمار کمی از آدمیان از آن برخوردارند. مهمترین دلیل شیفتگی به شعر، این است که انسان را به اندیشیدن وا میدارد و نظرات مختلف و راههای جدیدی برای تجربه کردن جهان، پیش روی او میگذارد. شاعران انسان را از دنیای عادی، نامأنوس و روزمرگی نجات میدهند.
آنا: تعریفتتان از شعر آئینی چیست؟
محمدیباغملایی: شعر آئینی، ترکیبی از شعر و آئین است. شعر آئینی، شعر بوده؛ زیرا از جان و دل شاعر متعهد ریشه میگیرد و آئینی است؛ زیرا دارای نمادهای ارزشی و فرهنگی دین بوده و سبب آگاهی و بینایی میشود؛ بنابراین شعر آئینی، آمیزهای است از تعهد ادبی و دینی، یعنی ایستادن شاعر در جبهه حق و حق مداری و برائت از ظلم، باطل، زشتی و پلشتی. آفریدند نو را، نام نهادند حسین تا که جانسوزترین واژه دنیا باشی.
آنا: آیا شعر نیز با سانسور در جامعه مواجه شده است؟
محمدیباغملایی: شعر را نمیشود سانسور کرد؛ زیرا حرف دل بوده و بیان روح و رؤیاهای یک ملت است. منکر وجود سانسور در جامعه نیستم؛ اما سانسور کتاب شعر یک شاعر بیشتر به رفتارها و سخنان غیرمنطقی او برمیگردد نه به ماهیت شعر یا سوگیریهای سیاسی او.
آنا: انسانها پرورش یافته محیط زندگی خود مانند شهر، خانواده، مدرسه و... هستند، به نظر شما کارکرد این عناصر چگونه است؟
محمدیباغملایی: محیط، همواره به وجود فرد شکل میدهد. بر شخصیت اجتماعی و آینده او اثر میگذارد. جامعه، خانواده، والدین، مدرسه و دوستان همگی در رفتارهای اجتماعی فرد مؤثرند. پایه تربیت اجتماعی هر فرد، در خانه گذاشته میشود و در مدرسه شکل میگیرد و در جامعه گسترش مییابد. بخش مهمی از تربیت هر فرد، نتیجه تجربههای بوده که از شهر و جامعه نصیبش شده است. رفتار پدر و مادر در محیط خانه هر چه باشد، سرمشقی برای کودکان خواهد بود. تأثیر تربیت پدر و مادر تا آنجا است که پیامبر (ص) میفرماید: هر نوزادی بر اساس فطرت توحیدی متولد میشود، این پدر و مادر اویند که وی را یهودی، مسیحی و مجوسی میکنند.
آنا: نظر شما درباره شعر کلاسیک و شعر نو چیست؟
محمدیباغملایی: شعر نو بیشتر بر محتوا تکیه دارد تا شکل، مهم برای شاعران امروزی، موضوعیت و رسالت آگاهیدهنده شعر است. به همین دلیل به سمت قالب نو، روی آوردهاند؛ اما شاعران کلاسیک توانستهاند، همشکل و هم ساختاری زیبا به شعر بدهند و هم محتوا و پیام را برسانند. پس در هر دو شعر، آثار موفق و برجسته وجود دارد. هم شعر مقید کلاسیک، زیبا، موسیقیایی، پر از پیام و اندیشه دوستداشتنی است، و هم شعر نو و شفافیت و پیامرسانی آن.
آنا: به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن است یا ذاتی؟ آیا شاعری، قریحهای خدادادی است؟
محمدیباغملایی: شاعری نیاز به ذوق خدادادی دارد. احساس و تخیل را نمیشود کسب کرد؛ اما این قریحه، شرط کافی نیست؛ بلکه باید استعداد درونی را کشف کرد و ارتقا داد؛ بنابراین به آموزش فنون ادبی نیز حاجت است.
آنا: تعرف شما از نخبه چیست؟
محمدیباغملایی: نخبه کسی است که صاحب خلاقیت، هوش و استعداد برتر بوده و از سطح بالای توانایی برخوردار است. او با نبوغ فکری خود میتواند در علم، هنر، فرهنگ، تولید و فناوری اثرگذار باشد و در نتیجه به علم، تکنولوژی و انسانیت خدمت کند.
آنا: وضعیت شعر جوان کشور به نظر شما چگونه است؟
محمدیباغملایی: شعر جوان، پویا، خلاق، امیدوارکننده و بار تعهد اجتماعی بر دوش دارد. دارای طراوت و نوآوری بوده؛ هرچند هنوز جای پیشرفت داشته؛ اما در مجموع، آیندهای درخشان در پیش است.
آنا: ازنظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید میکند، چیست؟
محمدیباغملایی: بزرگترین تهدید برای شعر جوان امروز، اشعاری است که یا افراد کممایه و ناآشنا به فنون ادبی سرودهاند و یا آثاری بوده که به نیازهای نسل امروز بیتوجهاند؛ بنابراین جذابیت لازم را ندارند. بیعنایتی متولیان فرهنگی و رسانهها به شعر و ادب فارسی نیز دیگر آسیب تهدیدکننده شعر جوان امروز است.
آنا: انجمنهای شعری چه تأثیری بر شعر داشتهاند؟
محمدیباغملایی: انجمنهای شعر و ادب با نقد و نظر ادیبانه به کشف و تقویت استعدادهای جوانان پرداخته، ضمن سمتوسو دادن به شعر معاصر، در دگرگونی، رشد و ترویج شعر و زبان فارسی نقش بسزایی عهدهدار میشوند.
آنا: چه نکاتی را برای شاعران جوان توصیه میکنید؟
محمدیباغملایی: شاعران جوان تا میتوانند باید مطالعه شعر نو و کلاسیک ایران و جهان را در دستور کار خود قرار دهند. به اوزان عروضی و موسیقی شعر مسلط باشند. واژههای لطیف، شاعرانه و کماستعمال را برای سرودههای خود برگزینند که گفتهاند، شعر رستاخیز کلمات است.
آنا: آیا خاطرهای زیبا از این سالهای کاری دارید؟
محمدیباغملایی: روزی از روزهای ماه شعبان به کماچ پزی رفتم. صاحبش از رکود و کم رونقی کارش ناله میکرد. روزی دیگر، این دو بیت شعر را اندر وصف کماچ سروده و دادم تا نانوا بر شیشه دکان نصب کرده و اعجاز و تأثیر شعر را ببیند:
حدیث گِرده و بَلبَل فسانه گشت و کهن سخن نوآر که آمد کماچ گرمه وتر برای سفره افطار در مّهِ رمضان ببر کماچ که آن را حلاوتی دگر است
آنا: با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، چند بیت از ابیاتی که مورد علاقه شماست، ما را مهمان بفرمائید.
محمدیباغملایی: ای بسا، ابلیس آدم روی است پس به هر دستی نباید داد دست «مولوی»
پای در زنجیر پیش دوستان به که با بیگانگان در بوستان «سعدی»
هرکه در او جوهر دانایی است بر همه چیزش توانایی است «نظامی»
حُسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لالهگون باد «حافظ»
که داند بهجز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار؟ «فردوسی»
انتهای پیام/