صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۵۸ - ۱۷ تير ۱۴۰۳
در یک پژوهش مطرح شد؛

شهر به‌مثابه اثر هنری، شهری متفاوت و معطوف به آینده است

این پژوهش بر آن است که ایده «حق به شهر» هانری لوفور را به عنوان چشم‌اندازی هنجاری در برنامه ریزی و توسعه شهری، یا به سخن دیگر، به مثابه اثر هنری به کار گیرد.
کد خبر : 921073

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ شهر‌های معاصر با مشکلات و چالش‌های زیادی مواجه هستند. اساسا به واسطه درک شهر به مثابه یک محصول فیزیکی و اقتصادی، نسخه‌های ارائه‌شده کمتر توانسته‌اند در جهت تغییر و بهبود وضعیت شهر‌ها نقش ایفا کنند. لوفور یکی از اولین کسانی بود که به طورکلی نقش ضروری شهرسازی و به طور خاص نقش تولید فضای شهری را در بازتولید روابط سرمایهداری، به مثابه مسئله اصلی شهر‌ها آشکار کرد. به گفته او، این نقش بسیار فراتر از تولید ساده فضای شهری به عنوان کالایی قابل مبادله در بازار است.

لوفور فراتر رفت و استدلال کرد که سرمایه داری در قرن بیستم نه تنها با سازماندهی تولید در فضا بلکه با سازماندهی تولید خود فضا دوام می‌آورد؛ بنابراین شهرنشینی سرمایه داری حق ساکنان محروم به شهر را انکار میکند. در گرایش‌های اخیر، بسیاری از برنامه ریزان شهری به تبعیت از لوفور، مفهوم حق به شهر را همچون رویکردی پایه‌ای در مطالعات شهری به کار می‌برند. این مفهوم پیچیده، اغلب به مثابه ابزاری برای بررسی، سنجش و نقد موضوع به کار می‌رود. این درحالی است که لوفور در کنار نقد وضع موجود از حق به شهر به عنوان اثر هنری نیز یاد می‌کند.

بااین حال تمرکز اندیشمندان بر انگاشت تحلیلی از حق به شهر، قدرت آن را همچون چشم اندازی دگرگون کننده در بازساخت فضای شهری محدود کرده است. ازنظر لوفور نمی‌توان بدون ایجاد تغییر و برنامه ریزی، به تحولات اجتماعی-فضایی فکر کرد، بنابراین تغییر زندگی به معنای تغییر فضا نیز هست. ازنظر او شهر به مثابه اثر هنری، شهری متفاوت و معطوف به آینده است، اما همانطور که مارکوزه بیان می‌کند، مشخص نیست که شهر برآمده از حق به شهر نهایتاً چه شهری خواهد بود.

محمد ابراهیمی (دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس) در مقاله‌ای با عنوان «شهر به‌مثابه اثر هنری؛ تبیین نظری رویکرد حق به شهر لوفور در برنامه‌ریزی و توسعه شهری» از طریق کاوش در حق به شهر لوفور به دنبال بازشناسی مفاهیم و ترسیم چارچوبی برای ایجاد یک توسعه شهری جایگزین هستند، شهری که لوفور از آن همچون اثر هنری یاد می‌کند و متعلق به نتیجه حضورساکنان آن است.

حق به شهر در توسعه شهری نیازمند ایجاد کد‌ها و بازتعریف مفاهیم در راستای بهبود وضعیت شهرهاست، لذا تدوین این چارچوب هدف این مقاله را تشکیل می‌دهد. این چارچوب به پژوهشگران اجازه می‌دهد مؤلفه‌های توسعه شهری را شناسایی و در جهت ایجاد یک شهر جدید و جایگزین بکار بگیریند.  

این پژوهش بیان می‌کند که گشودگی مفهومی حق به شهر سبب شد که این ایده انگیزه انجام مطالعات زیادی در ارتباط با مسائل شهری ازجمله نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های شهری، تبعیض، مسکن، مشارکت و ... شود.

از نظر ابراهیمی و همکارانش آنچه در ادبیات حق به شهر اهمیت دارد، نگریستن به مسائل در درکی واحد است که لفور آن را در تولید فضا توضیح می‌دهد. بررسی‌ها نشان می‌دهد مطالعات مربوط به حق به شهر مسائل را به صورت قطعاتی مجزا می‌نگرد و این درک مانع از ایجاد چشم اندازی واحد و تبیین درست مسئله است. همچنین، بخش زیادی از ادبیات نظری از حق به شهر به مثابه مفهومی تحلیلی در ارتباط با مسائل شهری استفاده کرده است، لذا این پژوهش بر آن است که این ایده را به عنوان چشم‌اندازی هنجاری در برنامه ریزی و توسعه شهری، یا به سخن دیگر، به مثابه اثر هنری به کار گیرد.

این پژوهش توضیح می‌دهد که ایده حق به شهر به طور خاص در ارتباط با توسعه شهری را نمی‌توان بدون آگاهی از چگونگی تولید اجتماعی شهر درک کرد؛ بنابراین حق به شهر نمی‌تواند به خودی خود وجود داشته باشد. بلکه هر فضای شهری نتیجه پیوند دیالکتیکی بین جنبه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه است؛ چیزی که لوفور آن را فضای درک شده، فضای تصور شده و فضای زندگی می‌نامد. فضای درک شده به فضای نسبتاً عینی و ملموسی اطالق میشود که افراد در محیط روزانه خود با آن روبرو هستند. فضای تصور شده به ساختار‌های ذهنی فضا، ایده‌های خلاقانه و بازنمایی فضا اشاره دارد. فضای زیسته ترکیبی پیچیده از فضای درک شده و تصور شده است. این فضا نشان دهنده تجربه واقعی فرد از فضا در زندگی روزمره است. بنابراین، روابط اجتماعی و فضای زندگی شده در زندگی روزمره به طور اجتناب ناپذیری به هم وابسته هستند.

این پژوهش ادامه می‌دهد؛ توسعه شهری شامل تولید و بازتولید همه جنبه‌های زندگی شهری است و نمی‌توان آن را به یک مفهوم تقلیل گرایانه فیزیکی و مادی تقلیل داد. در این زمینه لوفور اشاره می‌کند که فضای تصور شده می‌تواند به گونه‌ای تخصیص یابد که اطلاعاتی که فضا را برنامه ریزی میکند نه از طبقه غالب، بلکه از تمام  کسانی باشد که در یک فضا زندگی می‌کنند و شرایطی را مهیا سازد که در آن امکان مشارکت مردم در برنامه ریزی و طراحی فضای شهری توسط همه ممکن شود؛ بنابراین ازنظر لوفور توسعه شهری همزمان امری عینی، ذهنی و حسی است و نه صرفاً مفهومی فیزیکی و تحت تسلط نخبگان.

در این پژوهش آمده است: لوفور با ایده حق به شهر، درک توسعه شهری را از حالت مجزا و به صورت اجزایی ایستا خارج می‌کند و آن را به صورت یک واقعیت کلی بیان می‌کند. بر این اساس اصول توسعه شهری مبتنی بر رویکرد به شهر را میتوان شامل سه بعد خواند: تصاحب به عنوان بعد محتوایی، مشارکت به عنوان بعد رویه‌ای و تفاوت به عنوان بعد تشخیصی. ازاین رو توسعه شهری از طریق حق به شهر را تصاحب، تولید و توزیع عادلانه فضای شهری از طریق ساختار‌ها و فرایند‌های دموکراتیک مبتنی بر احترام به اجتماعات شهری و محیط زیست تلقی می‌کند.

در تحلیل آخر این پژوهش نشان می‌دهد که، حق به شهر به مثابه رویکردی جایگزین، از طریق کیفیت‌های تولید فضا (مادی، ذهنی و حسی)، ضرورت (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) و ابعاد (محتوایی، رویه‌ای و تشخیصی)، سه قلمرو اصلی توسعه شهری یعنی عدالت فضایی، دموکراسی و سرزندگی شهری را در برمی‌گیرد.

اصل عدالت فضایی به عنوان بعد محتوایی در توسعه شهری، از طریق اولویت بخشی به ارزش مصرفی/ استفاده، امکان تصاحب و تولید همه جنبه‌های زندگی شهری را فراهم می‌سازد. اصل دموکراسی شهری به عنوان بعد رویه‌ای در توسعه شهری، در به چالش کشیدن ارزش مبادله، راه را به سوی تعاملی دموکراتیک در فضای شهر هموار می‌سازد و سرزندگی شهری به عنوان تجربه زیسته ساکنان و به مثابه بعد تشخیصی با ادغام جنبه‌های اجتماعی (ساکنان) و فضایی (محیط شهر) مسیری در جهت تحقق شکوفایی کامل انسان در فضای شهری به شمار می‌رود.

انتهای پیام/

ارسال نظر