صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

وقتی تئاتر ابزار دست خوانندگان می‌شود/ «اُپرای شیدا» کنسرتی فاقد عناصر نمایشی

کنسرت نمایش اُپرای شیدا گرچه به لحاظ قوت خوانندگی توانست مخاطب را جذب خود کند، اما به لحاظ عناصر نمایشی برای مخاطب دلزدگی ایجاد کرد.
کد خبر : 917363

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی؛ اُپرای شیدا که از ابتدا قرار بود با عنوان «اُپرای یهودا و شیدا» تهیه و تولید پرواز همای خواننده ایرانی روی صحنه فضای باز کاخ نیاوران برود، از همان شب نخست افتتاحیه بیست و ششم خرداد ماه نتوانست به لحاظ عناصر نمایشی مخاطب را جذب خود کند.

فضای نمایش لطیف و روح نواز  با صدای آب و حضور درختان سبز است، پرواز همای پس از اجرا‌های اُپرای «حلاج»، «موسی و شبان» به گفته خودش پس از سال‌ها تحقیق به این اُپرا رسیده است، اما کار بلند مدت ۱۲۰ دقیقه‌ای تا نیمه‌هایش تکلیف خود را به لحاظ نمایشی، سوژه و موقعیت نمی‌داند به طوری که مخاطب شاید پس از گذشت یک ساعت دستش بیاید که داستان چیست و روی صندلی‌اش گیج بخورد.

یکی از نقاط قوت کار حضور چند بازیگر کار کشته در این کار است که اگر قوتی در کار نمایشی باشد به واسطه حضور امیر کربلایی زاده، نادر فلاح، آرزو نبوت و آیدا اشجعی است و خود پرواز همای هم در واقع تنها قصد دارد که به نوعی کنسرت خود را در این کار اجرا کند وگرنه توجه به بُعد نمایشی شاید آخرین مقصد او باشد.

گروه رامشگران، قزلباش‌ها و جلوه‌های ویژه تصویری نیز از دیگر نقاط قوت کار هستند، هر چند به لحاظ طراحی لباس شاید برای قزلباش‌ها بهتر از این می‌توانستند لباس‌ها را طراحی کنند.

داستان از این قرار است که مسیحا یا همان یهودا خواننده دوره صفویه عاشق دختر شاه طهماسب، (شیدا) می‌شود و در نهایت دراین هاگیر و واگیر عشق و عاشقی، این موسیقی است که در دوره صفوی به فنا می‌رود و طعمه خشم قزلباش‌ها و حسادت دربار و دیگر خاندان شاه با توطئه‌هایشان می‌شود. همانطور که مطرح شد داستان از نیمه شروع می‌شود، چرا که تا نیمه نمایش هیچ چیز جز پایکوبی و حرکات پرفورمنس در کار دیده نمی‌شود و این مخاطب است که در حین کار سرگیجه گرفته و نمی‌داند در واقع چه می‌شود!

نکته دیگر از عناصر نمایشنامه توجه به شخصیت است، شخصیت پردازی در این کار کاملا نادیده گرفته شده و به شخصیت‌ها در واقع بهایی داده نمی‌شود جز اندک سطحی از هر شخصیتی به طور مثال خود شاه طهماسب کاملاً شخصیتی رها شده دراین کار دارد و جز یک ملعبه‌ای دست دربار نیست، حتی این اتفاق برای وحشی بافقی و چو‌ها سلطان نیز افتاده است.

مسئله دیگر هم همان داستان است که در این کار مخاطب را حتی در موقعیت گره‌های کورش نیز نمی‌تواند با خود بکشد، به طوری که خیلی‌ها از نیمه‌های کار، اجرا را رها کرده و بیرون می‌روند و یا اینکه دیگر برایشان مهم نیست در نهایت کار داستان به کجا می‌رسد.

نکته دیگر هم که اشاره شد توجه به ریتم نمایش است چرا که ریتم در ابتدا بسیار کند است و با توجه به اینکه ساعت اجرای نمایش نیز ۲۱ در نظر گرفته شده و با نیم ساعت تأخیر نیز کار اجرایش را آغاز می‌کند، در واقع نمایش ۱۲۰ دقیقه‌ای نیمه‌های شب به پایان می‌رسد و خیلی‌ها را برای رفتن زودتر از اتمام کار، متقاعد می‌کند.

اما یکی از نقاط ضعف دیگر کار نیز نحوه چیدمان صندلی‌ها در حیاط هنر کاخ نیاوران است. با وجود اینکه هر چند ردیف، پله‌ای قرار گرفته که ردیف‌ها بالادست هم قرار بگیرند، اما در میانه حیاط که نشسته باشی، هیچ چیز را نمی‌توانی ببینی و تشخیص دهی و در واقع تنها صداست که می‌شنوی و این باعث می‌شود که مخاطبان از خرید خود ناراضی باشند یا اینکه سعی کنند مدام جایشان را تغییر دهند تا بتوانند اجرا را تماشا کنند. به هرحال مخاطبی که به تماشای یک نمایش یا کنسرت می‌آید به امید دیدن آن خواننده یا اجرا می‌آید و صدا نمی‌تواند صرفا او را راضی کند، شاید اگر کار در سالن اجرا می‌شد و یا در موقعیت دیگری، مخاطبان دید بهتری نسبت به استیج داشتند، در نهایت اینکه خیلی از مخاطبان در انتهای صندلی‌ها ایستاده کار را تماشا کردند و این هم به خاطر موقعیت خاص حیات هنر کاخ نیاوران بود.

کار به لحاظ صحنه آرایی، جلوه‌های ویژه و آوازخوانی خواننده و گروه نوازنده‌ها (مستان نو) بسیار خوب است و مشخص است که دراین زمینه ماه‌ها زحمت کشیده شده، اما‌ای کاش به لحاظ محتوای نمایشنامه نیز مشاوران بهتری پرواز همای داشت یا اینکه یک کارگردان تئاتری برای کار لحاظ می‌کرد. خوانندگی «آیدا اشجعی» (در نقش شیدا) کهبه عنوان نقش رو به روی پرواز همای نیز در این کار  جالب توجه است.

به عنوان یک نویسنده و اینکه خیلی از متخصصان فن نمایشی معتقد هستند که کنسرت نمایش اصلا مفهومی به لحاظ دراماتیک ندارد و تنها یک نمایش را ملعبه دست خواننده می‌کند، می‌توانم بگویم که این سوژه و محتوا به لحاظ نمایشی خیلی خوب می‌توانست از آب در بیاید اگر تحت تأثیر خواننده‌ای معروف قرار نمی‌گرفت در واقع هسته اصلی این کار پروای همای و گروه موسیقی و خواننده است تا اینکه بار نمایشی باشد و به همین دلیل ریتم کار به لحاظ نمایشی نمی‌توانست آنطور که باید مخاطب را جذب خود کرده و روی صندلی بنشاند، اما به لحاظ قطعات آماده شده و اجرای خود خواننده کار به خوبی از آب درآمده بود و در نهایت اینکه به نظر میرسد پرواز همای کنسرت‌های خود را در قالب‌های استیج‌های کنسرت به صحنه ببرد شاید اقبال بیشتری از کنسرت نمایش داشته باشد، هر چند که سالن نمایشش نیز به خاطر اجرای خودش پرمخاطب شود.

نخستین شب افتتاحیه اُپرای «شیدا» با صدای پرواز همای، از سوی این خواننده ایرانی به دوبلور و بازیگر پیشکسوت «ناصر ممدوح» تقدیم شد که علیرغم بیماری، به درخواست خودش در محل برگزاری اجرا حضور یافته بود. اپرای «شیدا» برای تاریخ‌های ۲۷، ۲۸ و ۲۹ خرداد نیز تمدید شده و علاقمندان برای حضور و تماشای آن می‌توانند از طریق سایت «تیوال» اقدام به تهیه بلیت کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر