پنجمین روز تبلیغات تلویزیونی داوطلبان ریاست جمهوری؛
پورمحمدی: اولویتهای دولت من بر اساس نیازهای کشور تنظیم شده است
نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: شعارها و اولویتهایم را با توجه به تجربیات خودم و نیازهای جدی کشور تنظیم کردهام.
کد خبر : 917041
به گزارش خبرنگار گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری امروز مهمان برنامه صف اول بود.
نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در این برنامه با بیان اینکه شعار دولت من «خرد، شادی و شادمانی» است، اظهار کرد: جامعه با خرد و شادمانی پیش خواهد رفت تا در فرهنگ اقتصاد و سیاست شکوفا میشود.
در ادامه مشروح این برنامه را میخوانید.
سوال: بنا بر این داریم که سوابق حضرتعالی و دیگر نامزدها را طبق اصولی که برنامه داشت، مرور کنیم. به طور مختصر بفرمایید که چه مراتبی را طی کردید؟ از کدام جایگاه شروع به پذیرش مسئولیت کردید تا به امروز؟
پور محمدی: خدا را شکر میکنم در این موقعیت حساس در این عرصه سخت قرار گرفتم، امیدوارم با لطف و عنایت خدا و با توکل و دعای خیر مردم شریفمان و انشاالله با نیت خوب و اخلاص بتوانیم وظیفهمان را در این مرحله انجام بدهیم. من از ۵ سال قبل از انقلاب ۱۴ -۱۵ سالم بود درگیر مسائل انقلاب بودم، در قم طلبه فعال ، در مدرسه حقانی، تحت تربیت شهید قدوسی و شهید بهشتی و بزرگان حوزه که هم از جهت نظم و مسائل تربیتی، اخلاقی و علمی و هم مسائل سیاسی، اجتماعی تلاش داشتند ما را به نحو مناسبی تربیت کنند.
خدا را شاکریم از این همه نعمت و برخورداری از این اساتید شایسته و موقعیت ممتازی که نصیب ما شد. انقلاب را از نزدیک درک کردیم و در صحنههای سخت انقلاب حضور داشتیم، از روزهای اول انقلاب در تحصن روحانیون در دانشگاه تهران که قبل از دهه فجر بختیار که نخست وزیر بود مانع ورود حضرت امام شد، روحانیون در دانشگاه تهران تحصن کردند، حضور داشتم، در ستاد استقبال حضرت امام بودم وقتی انقلاب پیروز شد، من روز در ستاد بودم ماموریتها را از طرف دفتر امام انجام میدادم و تا اواخر اسفند ماه که بحث انتخابات جمهوری اسلامی رای به جمهوری اسلامی بود، تعداد زیادی از ما طلبهها به نقاط مختلف کشور اعزام شدیم برای توجیه مردم، من به بندرعباس اعزام شدم و در بخشها، روستاها، خود شهر صحبت میکردیم ۷ -۸ روزی تا ۱۱ -۱۲ فروردین شد، من ناظر برگزاری انتخابات در جزیره قشم بودم؛ مردم شریف اهل سنت قشم.
خاطره خیلی خوبی است هم اولین تجربه اداری و هم اولین تجربه انتخاباتی برای من و مردم که ما تا حالا انتخاب ندیده بودیم لحظات شیرین و بسیار به یاد ماندنی است، این میشود گفت، اولین تجربه اداری روزهای اول انقلاب، حالا مسائلی است که میگذرم، بعد خرداد ماه آموزش حزبی و توجیه کار تشکیلاتی را در تهران داشتیم، تحت تربیت آیت الله بهشتی و مرحوم شهید باهنر سه هفته آموزش بود، یک هفته آموزش نظامی بود، مسئول آموزش و ایجاد تشکیلات حزبی در استان زنجان شدیم، این هم به نوعی تجربه دوم البته این مدنی بود تا شرکت کردیم در کردستان برای آزادسازی برخی شهرها و پادگانها که در محاصره ضد انقلاب و عناصر تروریست و تجزیه طلب قرار گرفته بود.
گروههای مارکسیستی که باز هم توفیق بود در ماههای اول انقلاب یکی از دوستان ما شهید شد، یکی از دوستان مجروح شد و برگشتیم برای مراسم آنها، مرحوم شهید قدوسی دادستان کل انقلاب شده بودند، اواخر شهریور توسط دوستان دعوت کردند که خدمتشان برویم و به کار دادستانی و کار قضایی بپردازم ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ به عنوان کارمند دادستانی کل انقلاب فعالیتم را آغاز کردم، چند ماه در تهران کارمند اداری بودم تحقیقات و پژوهش میکردیم اما بیشتر کارهای اداری بود، برخی پروندهها را هم تکمیل میکردیم، چند بازرسی در مازندران داشتم، در شیراز مسائلی در زندان فارس و عادل آباد شیراز اتفاق افتاده بود، با متهمین بدرفتاری شده بود، من بازدید کردم و گزارش دادم و منجر به تغییر مسئولین وقت قضایی و زندانبان آن موقع شد، گذشت تا اوایل زمستان ۱۳۵۸ به عنوان دادستان انقلاب به مسجدسلیمان و چند شهر استان خوزستان منصوب شدم.
مشکلات و درگیریهایی اتفاق افتاده بود، فرمانداری آتش زده بودند و مسئله هایی پیش آمده بود که من به عنوان دادستان انتخاب شدم و شرایط خاص بود و خیلی خاطره داریم ولی قرار است به طور خلاصه توضیح بدهیم، شش هفت ماه بیشتر نگذشته بود که جنگ شروع شد آخر شهریور ۵۹ چون مسجد سلیمان مرکز هوانیروز خوزستان است و هوانیروز هم در جنگ خیلی نقش داشت ما پیوسته روزانه بمباران هوایی داشتیم،
یعنی آژیر پیوسته در آن شهر زده میشد و بمباران هوایی داشتیم، هم آن جا کارخانه تعمیرات تانک بود، پایگاه هوانیروز بود و پیوسته در شهر یا مراکز نظامی بمباران میشد.
یعنی آژیر پیوسته در آن شهر زده میشد و بمباران هوایی داشتیم، هم آن جا کارخانه تعمیرات تانک بود، پایگاه هوانیروز بود و پیوسته در شهر یا مراکز نظامی بمباران میشد.
تا خرداد ۶۰ من در خوزستان بودم، ۶ تیر حادثه تروریستی علیه مقام معظم رهبری، ۷ تیر شهادت شهید بهشتی و شرایط خیلی سخت و ناگواری بود، همه اینها بزرگان ما بودند چون ما ارتباط نزدیک و صمیمی استاد شاگردی با این بزرگان داشتیم، شاید برای ما خیلی سختتر بود، ۸ شهریور شهادت شهید رجایی، شهید باهنر تا آخر سال ادامه پیدا کرد اینها، از آن جا آمدم رفتم جبهه، یک ماه در عملیات فتح المبین بودم، خرداد ۱۳۶۱ دادستان مشهد شدم و بعد دادستان انقلاب اسلامی خراسان شدم، کارهای مهمی آنجا انجام دادیم که من فکر میکنم اینجا یکی از آنها مناسب است که بگویم؛
یک پرونده مهمی بود در سطح ملی دو بازپرس و قاضی به اصطلاح مجرب و مورد اعتماد نیاز بود، من و قاضی شرعمان را از مشهد فراخواندند که بازپرس این پرونده شویم، رفتیم رسیدگی کردیم و چون قصه خیلی مهم بود حضرت امام فرموده بودند به من بیایند گزارش بدهند، خدمتشان رسیدیم، خیلی ملاقات طولانی بود، ۴۵ دقیقه بود آن موقع گفتند طولانیترین ملاقات خصوصی حضرت امام بوده چون موضوع مهمی بود
اما ایشان خیلی لطف کردند، هم گزارش پرونده را مفصل خدمتشان دادیم، توضیحاتی از وضع دادستانیها و رسیدگیها و ضابطین و اینها دادیم، من خیلی صادقانه به ایشان توضیح دادم و چیزهایی علیه خودمان اعتراف کردم، گفتم با متهمین، با زندانیان، پیگیریهایی که میشود، ایشان گفتند اینها که درست نیست، خلاف است، گفتم؛ به هر حال رویه شده است، برخی از شنودها بود، برخی برخورد با متهمین بود، ایشان فرمود؛ احمد به من یادآوری کن، من چیزی بنویسم که دو سه روز بعد منجر شد به فرمان هشت مادهای حضرت امام که خوب است مردم ما همین الان جوانها به خصوص به اینترنت بروند و فرمان ۸ مادهای امام را ببینند، خیلی فرمان مهم و قابل توجهی است.
امام در آن فرمان به حقوق مردم، به خصوص حقوق متهمین توجه داشتند، خیلی عجیب است که رعایت حقوق متهمین را باید بکنید، حقوق مردم باید رعایت بشود و خیلی این فرمان به نظر من برجسته است تا تابستان ۶۶ توسط مرحوم آیت الله ری شهری برای وزارت اطلاعات دعوت شدم به عنوان معاون ضد جاسوسی. پس از رحلت حضرت امام و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس بررسی استراتژیک امنیت ملی کار پژوهشی بود، انجام دادم، سال ۶۹ به عنوان رئیس اطلاعات خارجی منصوب شدم.
۹ سال تقریباً طولانیترین روسای اطلاعات خارجی دنیا تقریباً، فقط یک نفر در فرانسه بود ۱۰ سال، جزو سرویسهای مهم برای ما جزو طولانیترینها بود که انجام شد. یک مقدار کار طلبگی و تحصیلات طلبگی ام را انجام دادم، من در سطح عالی خوانده بودم، سطوح عالی را کم کم شروع به تدریس کردم، در دانشگاه امام صادق در دانشکده علوم سیاسی آن تدریس داشتم اما از سال ۸۰ هم به دفتر رهبری دعوت شدم و به عنوان مسئول بررسی گروه سیاسی اجتماعی، دفتر رهبری فعال شدم، مشغول شدم تا سال ۸۴ که آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور دولت نهم انتخاب شد؛ اول من را به عنوان وزیر اطلاعات دعوت کرد، برنامه را نوشتیم کارهایمان را کردیم، دو سه شب به معرفی کابینه، به من گفت خودت را برای وزارت کشور آماده کن که من وارد وزارت کشور شدم، ۳۳ ماه مدیریت من در وزارت کشور خیلی فراز و فرود و کارهای بسیار فوق العادهای انجام شد.
۵ سال رئیس سازمان بازرسی بودم و پس از آن توسط آیت الله لاریجانی که رئیس وقت قوه قضاییه بودند به عنوان وزیر دادگستری معرفی شدم که در دولت یازدهم به عنوان وزیر دادگستری انتخاب شدم، پس از آن آمدم قوه قضاییه به عنوان مشاور رئیس قوه قضاییه، برادر عزیزم آیت الله شهید رئیسی که آمدند به عنوان رئیس گروه مشاورین ایشان گفت فعالیت کن، قول دادم ولی گفتم من تا آخر که شما هستید، این جا کمک میکنم با هم رفیق بودیم از قبل از انقلاب و در انقلاب، چون قبلاً از سال ۷۴ هیئت امنای مرکز اسناد، مرکز پژوهشی تاریخی بود خیلی هم به کارهای تحقیقاتی علاقه داشتم به عنوان رئیس مرکز هم آمدم و فعالیتم را هم تا به امروز در خدمت مردم عزیز هستم.
سوال: اگر شما یک موضوع شاخص، یک پروژه موفق بخواهید در دوران مسئولیت خودتان یاد کنید، بفرمایید که شامل چه موضوعی میشود؟
پورمحمدی: من با مسائل حقوقی، حقوق شهروندی، رعایت حقوق متهمین مشکلات قضایی جامعه، نیازمندیهای زیادی که دارند و چگونه جلوگیری و پیشگیری کنیم، از جرایم و ناهنجاریها که الان یک ماموریت مهم در ریاست جمهوری است آشنایی دارم و چون ۸ سال قاضی بودم، چهار سال وزیر دادگستری بودم، ۴ سال مشاور عالی قوه قضاییه بودم، با این مسائل آشنا هستم، این نکته مهمی است که میتواند به من خیلی کمک کند و در همکاری و هم گامی با قوا خیلی مهم است، اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود یک دوره مهم و موفقی را در قوه قضاییه سپری کرده باشد، خیلی میتواند برای همکاری قوا موثر باشد، بعد آمدم وزارت اطلاعات کارهای مهمی در وزارت اطلاعات داشتم در زمانی که معاون ضد جاسوسی بودم، پروندههای خیلی زیادی داشتیم.
بزرگترین شبکه جاسوسی عراق را که خیلی به جبهه ما لطمه وارد میکرد، شناسایی کردیم، عمده وقت من در استانهای غربی، مناطق جنگی برای شناسایی جاسوسان عراقی بود که فوق العاده وحشتناک بود، سالهای آخر جنگ ما خیلی از بابت آنها آسیب دیدیم. یکی از مهمترین مسائل ما با فعالیتهای جنایتکارانه منافقین با عمق و وسعتش من در این دوره آشنا شدم، من قبلاً آشنایی داشتم در دادگاههای انقلاب خیلی با اینها سر و کار داشتیم اما عمق خباثت و جنایات اینها که یکی از واقعاً خبیثانهترین کارهایی که میشود گفت یک گروه جنایتکار علیه ملتش میتواند انجام بدهد و تمام نقاط ضعف و نقاط پنهان ما و حتی عملیات شهرها، موشک اینجا بزنید مهم است، بعد نتیجه موشک باران، حمله هوایی اینجا، لو دادن عملیاتهای ما در این دوره خیلی منافقین جنایت کردند وحشتناک است واقعاً هنوز تاریخ منافقین برای مردم آشکار نشده است ما جنایات منافقین را جمع بندی کردیم، مرکز اسناد که بودم با اعتراف خودشان به اسناد معتبر، ۷۸ هزار نفر خودشان اعتراف کردند کشتیم یا زخمی کردیم که فقط ۱۷ هزار نفر ترور شهری که اکثراً توسط منافقین انجام شده سال آخر جنگ ۲۳۰۰ اسیر گرفتند و اینها دیگر اعترافات خودشان است که چقدر جنایت کردند و عملیات فروغ جاویدان آنها، عملیات مرصاد ما که میخواستند به تهران برسند و یک میلیون به قول خودشان قتل عام کنند، زندانیان و دیگران و طرفدارانشان بیایند و به قول خودشان حکومت آن چنانی که میخواهند تشکیل بدهند. یک کیس مهم جاسوسی آمریکا را زدیم بیش از ۳۰ جاسوس آمریکا در دستگاههای مهم وزارت خارجه بود، وزارت نفت، ظاهراً اینطور یادم است، اقتصاد بود، بانک مرکزی بود، نیروهای مسلح بود جاسوسهای عملیاتی داشتند که در آمریکا آموزش دیده بودند که چگونه بیایند مناطقی را برای فرود هواپیماهای نظامی فراهم کنند، کارهای پشتیبانی که بعد از ۲۰ سال آمریکاییها اعتراف کردند که بزرگترین لطمه اطلاعاتی که به ما زده شد عملیات دستگیری جاسوسها بود که اواخر عمر حضرت امام بود که ما گزارش را خدمت مقام معظم رهبری، ماههای اول رهبری ایشان ارائه دادیم که مورد تفقد و عنایت ایشان قرار گرفتیم و به خصوص دفاع از عملیات پنهان دشمنان که از چشم مردم هم پنهان است و کسی اینها را نمیبیند.
سوال: یک بحث، بحث تامین امنیت است، یک وقت امنیت سخت را ما با آن مواجه هستیم، بعضی موضوعات دیگر امنیت نرم است، اعم از موضوعات فرهنگی و غیره اما با توجه به اولویتهای اقتصادی که کشور درگیر آن است، بحث امنیت اقتصادی هم است، برنامه شما برای ایجاد امنیت اقتصادی در کشور چیست یا بگذارید از یک پله بالاتر این پرسش را مطرح کنم، شعار محوری که شما در رقابتهای انتخاباتی در نظر گرفتید و این ارتباط و انطباق دارد با سوابق شما و به نوعی معرف دولت احتمالی شما است، چیست؟
پورمحمدی: شعارم را خرد، شادی و شادمانی قرار دادم، جامعه با خردمندی به پیش خواهد رفت، جامعه با نشاط و شاد باید باشد، باید دلش خوش باشد، باید حالش خوش باشد و باید شکوفا شود در فرهنگ، در اقتصاد، در صنعت، در علم بستر شکوفایی فراهم شود من اسم دولتم را دولت قرار گذاشتم یعنی اولاً مدیر خادم باید با مردمش متعهد باشد و قرار بگذارد و سر قرارهایش هم بماند نگوید نشد، از حالا بدانیم میشود یا نمیشود نگوییم ما گفتیم ولی بعداً نشد، خوب ما که کشور را میشناسیم، پیشینیان این کارها را کردند نگذاشتند حالا به تعبیر کسی میگوید چند سال خیلی خراب بود و ما آمدیم خرابیها را را جبران کردیم، آواربرداری کردیم و از این حرفها، این که نمیشود شما کشور را باید بشناسید وضعیت فعلی را باید درک کنید و بگویید من با این وضعیت توانم این است، حالا چند درصد بالا پایین میشود کرد که نشد، ولی نمیشود یک باره کل برنامه یا نصف برنامه متوقف شود و انجام نشود ما میخواهیم به همه این قرارها پایبند باشیم و اولویتایم با پیشینهام و نیاز امروز جامعه خیلی مربوط است، یک، عدالت، عدالت همیشه خواسته اصلی همه جوامع و همه انسانها است و همیشه هم گمشده همه جوامع و همه انسانها است همیشه انسانها از بیعدالتی رنج میبرند از تبعیض رنجیدهاند و ما باید این شعار والای انقلاب اسلامی و آرمان انقلاب اسلامی را با جدیت تعقیب کنیم. نکته دوم کشور اگر میخواهد توسعه پیدا کند باید ثروتمند باشد اما این ثروت توسط مردم باید شکل بگیرد مردم باید ثروتمند بشوند تا دولتش ثروتمند باشد یعنی چه؟ یعنی درآمد سرانه رشد پیدا کند وقتی درآمد سرانه رشد پیدا کرد در کنارش تولید ناخالص ملی هم رشد پیدا میکند کشور وقتی که ثروتمند شد به هدفهایش راحت میتواند برسد و مشکلاتش را حل کند. هدف سوم قدرت، امروز قدرت تعیین کننده است در داخل و خارج قدرت نرم، قدرت سخت و قدرت جامع، قدرت فرهنگی، قدرت روانی یعنی به معنی امنیت، ایجاد امنیت چه امنیت داخلی و چه امنیت ملی اگر میخواهید قدرت را ایجاد کنید حواستان باید به رعایت حقوق عامه باشد نه اینکه قدرت علیه مردم، قدرت برای مردم، برای دفاع از حقوق مردم اگر ثروت هم میخواهید ایجاد کنید نه برای یک عده که ثروتمند بشوند، ثروت برای همه توام با عدالت، پس عدالت هم قدرت را تنظیم میکند هم ثروت را، انشاالله جامعه شکوفا میشود در این صورت مردم شاد میشوند حالشان خوب میشود و همه اینها با خردمندی صورت خواهد گرفت. از این جهت من شعارهای خودم را و اولویتهای خودم را هم متناسب با مشاغل گذشته و تجربیات گذشته که البته متنوع و در همه حوزهها بوده تنظیم کردم و امروز هم فکر میکنم نیاز جدی کشور است.
سوال: شما فرمودید در حوزههای مختلف مشغول به خدمت بودید حداقل دو قوه را که کامل درک کردید هم قوه مجریه و هم قوه قضاییه.
پورمحمدی: در مجموع من ۲۲ سال در قوه مجریه بودم البته سازمان بازرسی هم ناظر قوه مجریه است و حدود ۱۶ سال در قوه قضاییه بودم ۴ -۵ سال هم کارهای علمی، آموزشی، تحقیقاتی در جاهای مختلف داشتم.
سوال: من میخواهم همین جا بگویم با توجه به این تجربیات انبوهی که شما در خدمت در این دو قوه داشتید واقعاً برای پیشبرد امور کشور همه ما میدانیم که نیازمند انسجام و هماهنگی بین قوا هستیم، درست است که در حوزه حفظ استقلال باید این رقم بخورد در این بحثی نیست ولی این هماهنگی که بتواند کارها را پیش ببرد و اتفاقاً جلوگیری کند از آن نظام دیوان سالار مخربی که در مدیریت امور کشور اختلال ایجاد میکند بفرمایید با توجه به تجربهای که داشتید چه برنامهای برای حل این مشکلات و برای ایجاد انسجام بیشتر دارید؟
پورمحمدی: ما کشوری هستیم که تفکیک قوا داریم اما مرزهای متداخل هم زیاد داریم هم ریاستی هستیم ریاست جمهوری داریم، هم پارلمانی هستیم ولی واقعیت این است که نه ریاستی ما کامل است و نه پارلمانی ما ، یک سامان سیاسی نیاز داریم برای این که پارلمانی خوب شکل بگیرد و مردم سالاری آن ترتیب دادن فعالیتهای سیاسی و کار تحزب است، تحزب در کشور ما خیلی ناقص است، شناسنامهها خیلی ضعیف است اصلاً تعریف خوبی از تحزب نداریم من چون تجربه تحزب، کارهای حزبی حتی نظارت، درگیری، پیگیری و آموزش دارم معتقد هستم که بخشی از این کاستیها را با پیگیری جدی امر سامان سیاسی تحزب باید انجام بدهیم.
انتهای پیام/