یک دهه تورم اقتصادی و رکود فکری در گیشه
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، جدول فیلمهای سینمایی نشان میدهد در یک دهه اخیر همزمان با نرخ رو به رشد فروش، سلیقه انتخاب فیلمها از سبک آسیب شناسی به طنز نازل تغییر یافته است. موضوعی که شکل گیری فضای فکری جدیدی از انتخاب مردم در گیشه را حکایت میکند.
سینما مهمترین سرگرمی ایرانیها است. بیشتر از کتاب، بیشتر از گردش در طبیعت و بیشتر از دورهمیهای خانوادگی. حتی ابزارهای جدید رسانهای هم برای دیدن فیلمها و اطلاع از آخرین اخبار آن مورد استفاده قرار میگیرد. هنوز هم فیلمهایی که دههها قبل برای اولین بار در سینماها اکران شده در ذهن و خیال کهنسالان یکی از جذابترین خاطرهها است. اما سینما امروز به چه شکلی درآمده و چه خوراکی به خورد مخاطب میدهد؟
طبق اعلام متولیان سالانه ۱۰۰ فیلم میتواند در کشور ساخته شود. در کنار تولیدات خارجی که رقمی به مراتب بالاتر دارد و قد علم کردن شبکه نمایش خانگی، تعداد تولیداتی که به دست مخاطب میرسد با افزایش همراه است و در واقع میتوان گفت بازیگردانهای صنعت سینما با افزایش همراه هستند تا جایی که اگر یک دهه قبل باید منتظر فیلمها میماندیم که در سینما ببینیم امروز مدت زمان انتظار کمتر شده و حتی در فاصلههای انتظار ما فیلمهای آن ور آبی هم میتوانند نیاز ما را تامین کنند.
افزایش کمیت، تنزل کیفیت
در کنار افزایش رقم تولید، بسیاری از منتقدان میگویند فیلمها کیفیت قبلی را ندارد. منظور از این ادعای کلی، کیفیت در انتخاب فیلمنامه، تکنیکهای ساخت، حوصله و صبوری در ساخت و مهمتر از همه انتقال پیام مهمی به جامعه است.
به ویژه با آخرین فیلمهایی که در یکی دو سال اخیر وارد بازار شده، فریاد منتقدان از تلاش صرف برای گیشه و اینکه کارگردانها ابتذال، لودگی و مسخره بازی را ملعبه دست کرده و از آن برای فروش بیشتر فیلمهایشان استفاده میکنند، بالا رفته است.
اما به هر حال این ادعا جایی باید اثبات شود. وضعیت فروش فیلمهای سینمایی نشان میدهد در کمال تاسف ناراحتی منتقدان به جاست و این موضوع در میزان فروش به وضوح دیده میشود.
انتخاب در ۱۴۰۲ بهتر بود یا ۱۴۰۱
در سینما تیکت میزان فروش ۱۰ فیلم اول سال ۱۴۰۲ به صورت تقریبی از این قرار است. «فسیل» با حدود ۳۲۴ میلیارد، «هتل» با ۲۷۳ میلیارد، «هاوایی» با ۸۱ میلیارد، «شهر هرت» با ۷۷ میلیارد، «ویلای ساحلی» با ۶۳ میلیارد، «بچه زرنگ» با ۶۲ میلیارد، «ورود و خروج ممنوع» با ۳۱ میلیارد، «نارگیل ۱» با ۲۷ میلیارد، «سه کام حبس» و «آهنگ دو نفره» با حدود ۱۹ میلیارد تومان.
اما در حالی که طنز و به اعتقاد منتقدان بیشتر لودگی و ترویج بیاخلاقی انتخابهای اصلی گیشه بوده است، سایر فیلمهای تولیدی و اکران شده در این سال به ویژه گروهی از فیلمهایی که به طرح آسیبهای اجتماعی پرداخته است، در رتبههای بعدی قرار گرفته است.
این فروشهای میلیاردی که با سال قبل از خود فاصله قابل توجهی دارد، در نوع انتخاب مردم نیز متفاوت از سال ۱۴۰۱ است. بطوریکه در ۱۴۰۱، ۱۰ فیلم اول به لحاظ میزان فروش شامل «انفرادی» با ۷۷ میلیارد، «بخارست» با ۵۴ میلیارد، «سگ بند» با ۴۲ میلیارد، «ملاقات خصوصی» با ۳۲ میلیارد، «پسر دلفینی» با ۲۳ میلیارد، «علفزار» با ۲۲ میلیارد، «تیتی» و «لوپتو» با حدود ۲۲ میلیارد، «ابلق» با ۲۰ میلیارد و «دوزیست» با ۱۹ میلیارد تومان نشان میدهد که کارگردانها به جای تزریق فیلمهایی که بتواند جامعه در حوزههای مختلف توانمند و آگاه سازد مسیر خود را به سمت طنزهای تنزل یافته حرکت دادهاند و به این ترتیب گیشه را بیتوجه به تربیت جامعه در اختیار فروش بیشتر خود گرفتهاند.
این میزان بیتوجهی به مسئولیت اجتماعی که بیشک از سوی بسیاری از کارگردانها پذیرفته نیست در حالی است که گروهی از بازیگران به عنوان چهرههای پولساز برای فیلمها، از فیلم نامهای به فیلم نامه دیگر فراخوانده شده و در بازی برد برد خود با کارگردانها، نسخههای مختلف طنز تنزل یافته و یا فیلمهای مملو از لودگی را به خورد مخاطب میدهند.
دهه ۹۰ مردم عمیقتر میاندیشدند؟
اما انتخاب مردم در یک دهه قبل چه بود و آیا این ادعا که فیلم سازی به سرگرم کردن سطحی مردم تنزل یافته درست است؟ نگاهی به تولیدات دهههای ۷۰ تا ۹۰ اثبات این موضوع است. به دلیل اینکه محتوای درست به دست مردم میرسید انتخاب مردم نیز محتوای عمیقی بود که موجب میشد از آن درس انسانیت و اخلاق کسب کند.
فروش ۱۰ فیلم نخست در سال ۹۲ بر این اساس است. «رسوایی» با ۴ میلیارد، «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» با ۳ میلیارد، «حوض نقاشی» با ۱.۶ میلیارد، «جابه جا»، «پل چوبی»، «دربند» و «دهلیز» به ترتیب و با اختلاف اندک هر کدام در حدود ۱.۲ میلیارد، «چه خوبه که برگشتی» با یک میلیارد، «بوی گندم» با ۸۰۰ میلیون و «برف روی کاجها» با ۷۰۰ میلیون تومان.
کسانی که مشتری دائمی سینمای ایران هستند، میتوانند با مقایسه سرانگشتی به این موضوع پی ببرند که با وجود تورم در فروش به دلیل تورم در اقتصاد، ما شاهد تنزل در انتخابها و افزایش تمایل به فیلمهای زرد هستیم. برخی سازندگان معتقدند بر اساس سلیقه مردم فیلم میسازند و این در حالی است که سلیقه مردم با تولیداتی که وارد بازار شده است، تغییر مییابد و این چرخه بسته و برابر با قانون عرضه و تقاضا است. این نگرانی وجود دارد که سینما خود را ابزار منافع خود سازد و مخاطب را قربانی.
انتهای پیام/