صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۰۰ - ۲۲ فروردين ۱۴۰۳
در یک پژوهش بررسی شد؛

عقلانیت خودمدار در جامعه ایرانی

یکی از علل اصلی بحرانی‌شدن وضعیت اخلاق در جامعه ایرانی را باید در شکل‌گیری نوعی از عقلانیت دانست که کاملاً در تعارض و تخالف با هرگونه نظام اخلاقی به‌خصوص اخلاق وظیفه‌گراست و نظام اخلاقی جامعه ایرانی نیز بر آن مبتنی است.
کد خبر : 902116

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، طی دو سه دهه اخیر موضوع «اخلاق» یکی از پرتکرار ترین مفاهیم در فرهنگ عمومی کشور بوده است. اینکه آیا جامعه ایرانی دچار اختلال و آشفتگی در امر اخلاقی شده است یا خیر؟ فرهاد نصرتی‌نژاد (استاد دانشکده علوم تربیتی و رفاه اجتماعی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی) در مقاله‌ای با عنوان «عقلانیت خودمدار و بحران اخلاق در جامعه ایرانی» با این فرض که جامعه ایرانی به لحاظ اخلاقی در شرایط آنومیکی به سر می‌برد، بر آن است تا تبیینی جامعه‌شناختی از چرایی بروز چنین پدیده‌ای ارایه دهد.

آسیب‌های اجتماعی همان انحراف اجتماعی‌اند و انحراف‌های اجتماعی نیز تخطئی از قواعد هنجارین جامعه هستند که بسیاری از آنها نیز هنجار‌های اخلاقی‌اند، نشان از کم رنگ شدن قواعد اخلاقی و حتی آنومیک شدن آن دارد

نویسنده در این مقاله می‌نویسد هرچند که با تجربه کردن روزمره انواع بی‌اخلاقی‌های اجتماعی نیازی به بحث و استدلال‌آوری در خصوص مفروض یاد شده نیست، اما رشد انواع آسیب‌های اجتماعی در کشور که بسیاری از آنها همچون دزدی، تجاوز به عنف، کلاهبرداری و... انحراف اجتماعی‌اند و انحراف‌های اجتماعی نیز تخطئه‌ای از قواعد هنجارین جامعه هستند که بسیاری از آنها نیز هنجار‌های اخلاقی‌اند، نشان از کم رنگ شدن قواعد اخلاقی و حتی آنومیک شدن آن دارد.

*  شرایط آنومیک جامعه ایرانی در حوزه اخلاق

از نظر پژوهشگر، مدعای این نوشتار آن است که شرایط آنومیک جامعه ایرانی در حوزه اخلاق را باید در بروز و شکل‌گیری نوعی عقلانیت دانست که مختص جامعه ایرانی است.

او می‌نویسد هرچند باید اذعان داشت که عقلانیت یاد شده تنها علت وضعیت مورد بحث نیست و عوامل دیگری از جمله عوامل سیاسی و اقتصادی نیز در این زمینه دخالت دارند.

* عقلانیت خودمدار علت شکل‌گیری مدرنیته ایرانی

نصرتی‌نژاد در این پژوهش توضیح می‌دهد که این شکل از عقلانیت که آن را «عقلانیت خودمدار» نامیده‌ایم خود معلول شکل‌گیری شکلی خاص از مدرنیته است که آن را نیز می‌توان «مدرنیته ایرانی" نام نهاد که با اشکال مرسوم و معمول مدرنیته متفاوت است.

جامعه ایرانی تحت تأثیر جهانی شدن و رشد رسانه‌های جدید، در حال تجربه دو مولفه مهم مدرنیته در حوزه نرم افزای یعنی عقلانیت ابزاری و فردگرایی است

او در ادامه می‌نویسد، به بیان دیگر بر این باوریم که برخلاف گذشته که جامعه ایرانی ابعاد نهادی و غیرنرم‌افزاری مدرنیته را تجربه کرده بود، تحت تأثیر جهانی شدن و رشد و گسترش فزاینده رسانه‌های جدید (ماهواره، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی مجازی و...) در حال تجربه کردن ابعاد نرم‌افزاری مدرنیته یا مدرنیسم است. از این رو دو مولفه مهم مدرنیته در حوزه نرم افزای یعنی عقلانیت ابزاری و فردگرایی به شدت در جامعه ایرانی در حال رشد و گسترش است.

 

* دلایل رشد مولفه‌های عقلانیت ابزاری و فردگرایی در جامعه ایران

از منظر این پژوهش نمود‌های مهمی از رشد عقلانیت ابزاری و فردگرایی را می‌توان در کمرنگ شدن مناسبات خویشاوندی، کاهش فرزندآوری، تک‌فرزندی، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق اعم از رسمی و عاطفی، اهمیت یافتن بدن و مدیریت آن در بین افراد خصوصاً زنان، مصرف کالا‌های خاص فرهنگی، گرایش به مد، اهمیت یافتن مقوله‌ای به نام سفر خصوصاً سفر خارجی و ... به عینه دید.

این پژوهش توضیح می‌دهد که بروز این شکل از عقلانیت و فردگرایی در غیاب نهاد‌های مدرنی که از سویه‌های مخرب آن جلوگیری کند از یک سو و وجود عناصر و مولفه‌هایی فرهنگی و تاریخی از جامعه ایرانی همچون؛ خودمداری، تفرد، بی‌تعلقی به حوزه عمومی و... سبب شده است تا نوع خاصی از عقلانیت در جامعه ایرانی شکل گیرد که می‌توان آن را "عقلانیت خودمدار" نامید که کاملاً با عقلانیت ابزاری و فردگرای مدرن متفاوت است.

* تعریف عقلانیت خودمدار

نصرتی‌نژاد در ادامه می‌نویسد عقلانیتی که نه تنها در آن فرد خود را کانون و مرجع در مناسبات اجتماعی قرار می‌دهد؛ بلکه بر خلاف عقلانیت فردگرای مدرن، مقید به هیچ اخلاق اجتماعی نیست و خودمداری تاریخی ایرانی آن را چنان فربه کرده و به تفرد کشانده است که تنها به زور یک اتوریته بیرونی امکان مهار برای آن قابل تصور است.

وی ادامه می‌دهد که این در حالی است که به دلیل نسبیت‌باوریی که اندیشه‌ها و آموزه‌های پست مدرنیستی نشر داده است این شکل از عقلانیت نوعی پشتوانه علمی نیز پیداکرده و تعمیق شده است.

از نظر این پژوهشگر نتیجه این نوع از عقلانیت نوعی خودمداری مدرن است که به نیروی عقلانیت ابزاری نیز تجهیز شده است. از آن جایی که این شکل از عقلانیت در هر رابطه اجتماعی خود را کانون و مصدر رابطه قرار می‌دهد، قضاوت در باب رابطه و یا اهمیت آن را بر اساس میزان سود و زیان برای خود تعریف می‌کند، کرانه‌ای برای سود بیشتر حتی به قیمت خسران اجتماعی قائل نیست، تنها هدف را دارای اصالت دانسته و در نتیجه هر وسیله‌ای را برای رسیدن به آن مشروع تعریف می‌کند، عملاً مجالی به بروز عینی قواعد اخلاقی که به نوعی محدود کننده و مهار کننده آن است نمی‌دهد.

* رابطه اخلاق ذهنی و اخلاق عینی درجامعه

نظام‌های اخلاقی مداوم و استمرارشان وابسته به عینیت یافتن در عرصه کنش اجتماعی است

این پژوهش بیان می‌کند که نظام‌های اخلاقی تداوم و استمرارشان وابسته به عینیت یافتن در عرصه کنش اجتماعی است. از این رو قواعد اخلاقی‌ای که در مناسبات اجتماعی بازتولید نشوند در بلندمدت زوالشان قطعی خواهد بود.

نصرتی‌نژاد در ادامه می‌نویسد: بروز و رشد فزاینده این شکل از عقلانیت سبب شده است که شکاف عمیقی بین نظام اخلاق ذهنی و اخلاق عینی جامعه بروز یابد. معنای این سخن آن است که در حوزه نظر با نظامی اخلاقی فربه و حداکثری روبروهستیم که گزیده‌ای از بهترین قواعد اخلاقی را دارد، اما در عرصه عمل اجتماعی چندان نشانی از آن نظامی اخلاقی نیست.

از نظر نصرتی‌نژاد جایی که نشان و نمودی از نظام اخلاقی یاد شده می‌توان شاهد بود، فضا‌های اجتماعی شناخته شده‌ای است که کنشگران اجتماعی به دلیل شناختگی فضا به لحاظ شکلی متخلق به قواعد اخلاقی می‌شوند. از این رو در این حوزه‌ها نیز به جای نمود و بروز قواعد اخلاقی به معنای واقعی آن، با نوعی ریاکاری اجتماعی روبه‌روهستیم.

* اخلاق در جامعه ایرانی

این پژوهش نشان می‌دهد یکی از علل اصلی بحرانی شدن وضعیت اخلاق در جامعه ایرانی را باید در شکل‌گیری این شکل از عقلانیت دانست که کاملاً در تعارض و تخالف با هرگونه نظام اخلاقی خصوصاً اخلاق وظیفه‌گرا است که اتفاقاً نظام اخلاقی جامعه ایرانی بر آن مبتنی است.

در نهایت پژوهش حاضر به این جمع بندی می‌رسد که این نوع از عقلانیت که فایده‌گرا و نتیجه‌گرا است، برخلاف نظام‌های اخلاقی فایده‌گرا که اخلاقی بودن افعال انسانی را در کسب فایده یا لذت و یا کاهش درد و الم تعریف می‌کند، فایده خود فرد را فارغ از خسران و یا درد و الم دیگران جستجو می‌کند و از این رو به شدت ضداخلاقی است.

از این رو یکی از رویه‌های مهم برای بازگرداندن اخلاق به حوزه عمل اجتماعی برخلاف رویه‌های معمول و مرسوم که متکی بر پند و اندرزگویی و ترغیب و تشویق به امر اخلاقی است، نیازمند مهار نظام‌مند این شکل از عقلانیت است.

انتهای پیام/

ارسال نظر