صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۲۷ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۲
در یک پژوهش بررسی شد؛

 تولید علم نیابتی در دانشگاه

از نظر یک پژوهش به طور کلی می‌توان زمینه‌های مفروض بر فساد و گسترش امر غیراخلاقی در دانشگاه را در سه سطح فرد، ساختار‌ها و فرایند‌ها تحلیل کرد.
کد خبر : 899909

به گزارش خبرنگار گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، یکی از ابعاد مسئله اخلاق در جامعه‌ ایرانی که به ویژه در سال‌های اخیر مورد پرسش و بررسی علمی جامعه‌شناسان بوده است، مسئله اخلاقِ علم است. به طور کلی می‌توان زمینه‌های مفروض بر فساد و گسترش امر غیراخلاقی در دانشگاه را در سه سطح فرد، ساختارها و فرایندها تحلیل کرد.

محمدرضا پویافر (دکتری جامعه شناسی فرهنگی) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی تولید علم نیابتی در دانشگاه» بر دو سطح ساختارها و فرایندها، متمرکز می‌شود.

پیش از ورود به بحث پویافر لازم است اشاره‌ای داشته باشیم بر نقد برخی از پژوهشگران بر مفهوم «تولید علم»، از نظر منتقدان «تولید علم واژه و مفهومی است که ما ایرانیان و فارسی زبان ابداع کرده‌ایم و برای آن واژه‌ی معادل انگلیسی science production را ساخته‌ایم.»

از نظر این منتقدان، «ترکیب تولید علم با ماهیت علم مدرن سازگار نیست. آن‌ها علم مدرن را فرایندی می‌دانند که در جریان آن دانش و معرفت تولید می‌شود. به همین دلیل «تولید علم» را ترکیبی بی‌معنی می‌دانند؛ در واقع آن‌ها معتقدند استفاده از این ترکیب مثل این است که ما در ایران از «تولید صنعت» صحبت کنیم. بله ما محصولات صنعتی تولید می‌کنیم، اما ترکیبی به اسم تولید «صنعت» نداریم!»

به واسطه اینکه در عنوان مقاله پویافر از این ترکیب استفاده شده است لازم دیدم نظرات منتقدان درباره آن را نیز در مقدمه بحث اضافه کنم. در ادامه خوانشی اجمالی خواهیم داشت از مقاله بررسی تولید علم نیابتی در دانشگاه.

* کالایی شدن علم و دانش

از نظر پویافر با توسعه کمِّی آموزش عالی و افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها که طی دو دهه اخیر روندی غیر منطقی و بدون توجه به نیاز جامعه و بازاربه خود گرفته، تعداد اعضای هیات علمی در دانشگاه‌ها نیز به طور افزایش زیادی یافته‌است. با افزایش پذیرش دانشجو، اول اینکه به طور طبیعی تعداد زیادی از داوطلبانی که فاقد صلاحیت‌های لازم برای تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی- از جمله مقاطع تحصیلات تکمیلی- بودند، وارد دانشگاه شدند.

در نتیجه‌ ایجادِ چنین تقاضای دوگانه‌ای از دو گروه اساتید و دانشجویان، به طور طبیعی عرضه محصول مورد نیاز در بازار – صرف نظر از مکانیزم تولید آن- نیز رخ خواهد داد؛ عرضه‌ای که می‌توان آن را «علم نیابتی» نامید

پویافر ادامه می‌دهد که با این روند، از یک سو دانشجویانی که انگیزه، توانایی و دانش، فرصت یا به طور کلی تمایل به فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی را در چارچوب‌های تعیین شده و بر اساس اصول و موازین اخلاقی ندارند، عملاً به تقلب و خرید پروژه‌ها، پایان‌نامه‌ها و مقالات آماده روی ‌آوردند که به نوبه خود بازار موجود در این حوزه را تقویت و بازتولید کرده است.

وی اضافه می‌کند که این در حالی است که تعداد بسیار زیادی از مدیران در دستگاه‌های حاکمیتی و دولتی کشور آنهایی هستند که در حین اشتغال به کار تمام وقت و پر فشار خود، موفق به کسب مدارج دانشگاهی حتی تا سطوح کارشناسی ارشد و دکتری شده‌اند؛ واقعیتی که خود، گواه تجربی برای مفروض اصلی این پژوهش مبنی بر این است که این بخش از دانش‌آموختگان عملاً فاقد توانایی‌های لازم برای تولید دانش علمی- حتی در سطح پایان نامه خود هستند.

از نظر این پژوهشگر در نتیجه این موضوع، این نفرات عملاً امکان به عهده گرفتن نقش و وظیفه علمی خود به عنوان دانشجو را در دانشگاه ندارند و به واسپاری آن به دیگران- حتی کارمندان زیر مجموعه خود- روی می‌آورند.

از سوی دیگر، برخی از اعضای هیات علمی نیز که به دلیل انبساط ناگهانی فضاهای آموزشی، بدون داشتن صلاحیت‌های علمی لازم وارد کادر علمی دانشگاه‌ها شده‌اند، علاوه بر انگیزش‌های شخصی، به لحاظ ساختاری نیز به تولید هرچه بیشتر آثار، تألیفات و مقالات علمی ترغیب می‌شوند.

* چشم انداز علمی ایران

پویافر در ادامه می‌نویسد: چشم انداز ایرانِ 1404 که در آن جایگاه کشور ویژه در عرصه علم و فناوری، «رتبه نخست منطقه جنوب غرب آسیا» تعیین‌شده، این الزام ساختاری را برای تمامی دستگاه‌های اجرایی که هنوز از ساز و کار مناسب برای تولید علمی کاربردی و موثر در توسعه مرزهای دانش برخوردار نیستند، ایجاد کرده تا حداقل با بالابردن شاخص‌های آماری تولید علم، این طور نشان دهنده که رشد و توسعه دانش علمی در ایران به سوی دستیابی به چشم‌انداز ترسیم شده در حال ارتقاست.

در چنین وضعیتی، انواع آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و رویه‌های تشویقی و تنبیهی برای تحریک اعضای هیات علمی به تولید مقالات، انجام پژوهش‌ها و تألیف و ترجمه کتاب‌های مختلف وضع و اجرایی می‌شوند.

* فرایند عرضه و تقاضا در میدان علمی کشور

از نظر پویافر آنچه به عنوان فساد و رفتارهای غیر اخلاقی در حوزه علم و فن‌آوری در دانشگاه مشاهده می‌شود، بر اساس استدلال بالا، بیش از آنکه وجهی فردی، فارغ از ساختارها تعریف شود، یک فرایند مستمر است که در جریان مداوم «انتظار بهترین‌بودن» برای ایران، به واقعیت اجتماعی انکارناپذیر خواهد شد. بر این اساس، پایان‌نامه نویسی، مقاله نویسی، کتاب و پروژه و ترجمه نیابتی همگی بیش از آنکه عملِ ناگزیرِ مجموعه‌ای از دانش آموختگان دانشگاهیِ جامانده از بازارِ کارِ مناسب برای تأمین معیشت باشد، یک روند چارچوب بازاری در فرایند عرضه و تقاضا است.

به بیان دیگر، آنچه به عنوان «تقاضای» خرید مقاله، پایان نامه، کتاب و پروژه از جامعه دانشگاهی (چه عضو هیات علمی و چه دانشجو) ارایه می‌شود، به طور طبیعی با «عرضه»‌ی محصول مواجه خواهد شد.

در نهایت بر اساس دو بخش استدلال بالا در این مقاله چنین نتیجه می‌شود که رویه‌های توسعه کمّی غیر منطقی آموزش عالی در ایران، منجر به تولید یا بازتولید ساختارهای فسادزا در نهاد علم در ایران شده است. این توسعه کمّی از یک سو منجر به دانشجوشدن تعداد زیادی از دانشجویانِ ناتوان‌مند شده که به دلایل مختلف ایفای بخش مهمی از نقش پژوهشی خود به عنوان دانشجو را به دیگران می‌سپارند.

در این مقاله چنین نتیجه می‌شود که رویه‌های توسعه کمّی غیر منطقی آموزش عالی در ایران، منجر به تولید یا بازتولید ساختارهای فسادزا در نهاد علم در ایران شده است

از سوی دیگر، چنین رویه‌‌ای موجب ورود گروه مهمی از افراد فاقد صلاحیت یا ایجاد رویه‌های غیر شایسته سالار برای ورود افراد متقاضی به کادر هیات علمی دانشگاه‌ها شده‌است. این گروه نیز بنابر دلایل گوناگون اعم از انگیزه کسب منافع مالی بیشتر تا فشار دستورالعمل‌های موجود برای افزایش آمار تولید علمی -در حالی که توانایی علمی آن را نداشتند- متقاضی خرید مقالات و تألیف و ترجمه کتاب هستند.

در نتیجه‌ ایجادِ چنین تقاضای دوگانه‌ای از دو گروه اساتید و دانشجویان، به طور طبیعی عرضه محصول مورد نیاز در بازار – صرف نظر از مکانیزم تولید آن- نیز رخ خواهد داد؛ عرضه‌ای که می‌توان آن را «علم نیابتی» نامید.

در نهایت چنین استدلال می‌شود که تحلیل ساختاری در این پژوهش علاوه بر ساختارهای عینی به سطح ساختارهای ذهنی و فرهنگی، آنجا که به تعریف مفهومِ اخلاق مربوط می‌شود نیز مربوط است.

به بیان دیگر، تعریفِ فرایند فسادآور گفته شده در بالا به عنوان یک امر غیراخلاقی، در عمل چندان مورد توافق کنشگران مختلف در جامعه ایران نیز نیست. به بیان دیگر، ساختارهای ذهنی و فرهنگی نیز در تعریف دو‌گانه‌ «امر اخلاقی و امر غیراخلاقی» دچار شکاف و چندگانگی هستند؛ به نحوی که حتی مدیران، مسئولان و سیاستگذرانی که خود آلوده به فرایند فاسد بالا، گاه متقاضیِ «بازارِ تولیدِ محصولِ فاسدِ علمی» نیز بوده‌اند، حداقل بخشهایی از چنین فرایندی را اساساً غیراخلاقی نمی‌دانند.

از نظر این پژوهشگر مطالعات جامعه شناسی فرهنگی گواه این امر، مشاهده مستمر این واقعیت در سطوح اداری و دستگاه‌های اجرایی کشور از یک سو و عدم مقابله جدی عوامل فسادزا در این زمینه است.

انتهای پیام/

ارسال نظر