نخبه ایرانی: به فردی صنعتی معروف بودم/ تفاوت معنادار پروژه تحقیقاتی در ایران و خارج
خبرگزاری علم و فناوری آنا- گروه علم و فناوری؛ میترا سعیدیکیا: چندسالی میشود که معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری شرایط بازگشت ایرانیانی که موفق شدند در دانشگاههای برتر دنیا تحصیل کنند را فراهم کرده است.
تاکنون با اجرای برنامه بازگشت محققان به کشور توسط معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری بیش از 3 هزار نفر از متخصصان ایرانی در حوزههای مختلف، همکاری خود را با مراکز علمی و فناوری کشور آغاز کردهاند. عمده این افراد در دانشگاهای برتر دنیا ازجمله امآیتی، استنفورد، هاروارد، برکلی، ایلینوی، میشیگان، ملی سنگاپور، ای پی اف ال سوئیس و … دانشآموخته شدهاند.
این افراد عمدتاً از آمریکای شمالی، کانادا، آلمان، سوئیس، سوئد و نروژ و استرالیا بودند که در قالب برنامه connect.isti.ir همکاری خود را در کشور حول محور علم و فناوری آغاز کردهاند.
چنین افرادی غالبا با هدف بهکارگیری علومی که خارج از کشور فراگرفته اند به کشور باز می گردند؛ در راستای اهمیت فعالیت این متخصصان و کارآفرینان درصدد برآمدیم تا با محمد صلاینادری دانشآموخته مقطع دکتری مهندسی برق- قدرت از دانشگاه صنعتی شریف، مشاور وزیر نیرو، معاون دفتر فنی شرکت توانیر و استاد دانشگاه UNSW استرالیا در محل خبرگزاری علم و فناوری آنا گفتوگویی داشته باشیم. وی چهار عنوان کتاب از فارسی به لاتین را ترجمه کرده و انتشار 100 مقاله را در سوابق علمی خود دارد.
وی متولد اول شهریور 1354 در تبریز از خانوادهای سطح متوسط است.
بخش نخست گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا با محمد صلاینادری به شرح زیر است؛
*آقای دکتر صلای نادری؛ از خودتان و خانواده بگویید؛ قطعا بیشینه هوشی و تحصیلاتی شما باعث شده که تاکنون در بهترین ورژن (سطح) خود از تمامی مقاطع تحصیلی باشید؛ چه عوامل انگیزشی باعث پیشرفت شما شده است؟
صلاینادری: از خانوادهای متوسط هستم؛ پدرم شغل آزاد داشت و مادرم خانه دار بود. سه برادر و یک خواهر بزرگتر دارم. دوران راهنمایی به بعد همیشه شاگرد اول ناحیه و استان و ... بودم. دوم دبیرستان به المپیاد ریاضی رفتم و در کشور رتبه ۴۱ شدم و جزء ۴۰ نفر نشدم؛ پدرم خدابیامرز به من میگفت «به دانشگاه شریف برو»؛ چراکه خودش دوست داشت تحصیلات داشته باشد؛ اما به واسطه اینکه پدرش را زود از دست داده بود و چند خواهر داشت مجبور بود از سن کم در بازار شروع به کار کند. علاقه داشت ما تحصیل کنیم و فضا را در خانه خیلی آرام نگه میداشت؛ وی مانع انجام بسیاری از کارها میشد که فقط درس بخوانیم. در سن پنجاه سالگی به این صحبتشان رسیدهام که میگفتند دو راه در دنیا بیشتر نیست باید درس بخوانید و آقایی کنید؛ یعنی اگر درس نخوانید نمیتوانید سری بین سرها بلند کنید.
به دلیل فضای خوبی که در خانه شکل گرفت و هر سه برادر تحصیلات عالی در رشته برق قدرت را گذراندیم. سال ۷۲ رتبه 200 کشوری را کسب کردم و رشته برق قدرت دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم. تحصیلات لیسانس، فوق لیسانس و دکتری را در دانشگاه صنعتی شریف گذراندم؛ اما قرار بود در مقطع دکتری دانشگاه UNSW استرالیا تحصیل کنم اما به دلیل مسئله سربازی نشد؛ خرید خدمت کردم، اما دکتری را در دانشگاه شریف شروع کردم. بخش اساسی از کار دکتری که کارهای عملی و اجرایی بود را در دانشگاه یو ان اس دبلیو انجام دادم.
*در آن زمان چه عاملی باعث شد که با قدرت ادامه بدهید با اینکه نشد به استرالیا بروید؟
صلاینادری: زمان دانشگاه شریف به اینکه آدم صنعتی هستم معروف بودم؛ همزمان برای شرکتی در زمینه تولید تجهیزات کمکی و جانبی ترانسهای توزیع کار می کردم و درس می خواندم.
این کار برای من خوب بود؛ چراکه دوست داشتم مستقل باشم و حتی به دوستان دیگر و هم دورهایهایم کمک میکردم. در عین اینکه این کار را داشتم یک کار فنی هم برای آشنا شدن با محیطهای واقعی صنعتی انجام میدادم.
صاحبکار سختگیری داشتم و این کار را تا دوره فوق لیسانس ادامه دادم. در دوره فوق لیسانس مدیر داخلی، مدیر فنی و مدیر ایزو آن شرکت شده بودم. کار فروش تجهیزات را هم در شرکت شروع کردم.
به قدری انجام کار و همزمان درس خواندن وقت مرا پر میکرد که در جلسه دفاع اسم و فامیلم یادم نمی آمد. بعد از جلسه دفاع 6 شبانه روز خوابیدم؛ بالاخره سال 1376، لیسانس و ۷۸ فوق لیسانس را دفاع کردم و وقفهای نداشتم.
*چه زمانی به استرالیا رفتید که درس بخوانید؟
صلاینادری: در آن زمان نتوانستم به استرالیا بروم، خرید خدمت و دکتری را شروع کردم؛ تقریبا از سال 1382تا 1383 فرصت مطالعاتی طولانیتری داشتم که خارج از عرف ۶ تا ۹ ماهه بود. به دلیل اینکه تعداد مقالاتی که مینوشتم زیاد بود پروفسور بلکبرن؛ هزینههایم را متقبل شد تا مقاله بنویسم و در یک سالی که آنجا بودم ۱۲ مقاله ژورنال و کنفرانس را به تنهایی نوشتم؛ در حالیکه کل تعداد مقالههای دانشجویان در فوق لیسانس و دکتری در گروه انرژی دانشکده برق 12 مقاله بود.
قرار بود دانشجوی دکتری پروفسور بلکبرن باشم که نشد، اما در فرصت مطالعاتی که به استرالیا رفتم وی مشاور پروژه دکتری من شدند، خودشان پیشنهاد دادند. بعد از اتمام فرصت مطالعاتی خیلی اصرار داشتند که در استرالیا بمانم، اما به خاطر عرقی که به ایران داشتم برگشتم
قرار بود دانشجوی دکتری پروفسور بلکبرن باشم که نشد، اما در فرصت مطالعاتی که به استرالیا رفتم وی مشاور پروژه دکتری من شدند، خودشان پیشنهاد دادند. بعد از اتمام فرصت مطالعاتی خیلی اصرار داشتند که در استرالیا بمانم، اما به خاطر عرقی که به ایران داشتم برگشتم.
*قصد داشتید بمانید اما انگیزه بازگشت به کشور داشتید؟
صلاینادری: پدرم علاقه بسیاری به دکتری گرفتن من از دانشگاه شریف داشت؛ بی نظیر بود که دیدم پدر از ذوق کسب مدرک دکتری از دانشگاه شریف گریه میکرد.
روز فارغ التحصیلی از تبریز با اینکه پایش درد میکرد، آمد تنها روزی بود که به خاطر یک افتخار تحصیلی ما گریه کرد و شاید زیباترین لحظهای بود که نتیجه زحماتم را به غیر از پول، درآمد، خانه خریدن و... دیدم و بی نظیر بود.
*شما معروف به فرد صنعتی بودید در صنعت چطور کار می کردید؟
صلاینادری: دوره لیسانس به همراه یکی از دوستانم کارگاه تعمیر ترانسفورماتور در برق منطقهای باختر را از صفر راه انداختیم حتی پیچ گوشتیهایش را از بازاری در اراک خریداری کردیم. از اینرو دائم در صنعت بودم و با صنایعی که در اراک بودند آشنایی پیدا کردم.
یک روزی به صورت اتفاقی، فردی مشکلی در موتورهای شرکتشان ایجاد شد که از ما خواستند تا به آنجا برویم و موتور را تعمیر کنیم. موتور را باز کردیم، تعمیر و تست کردیم؛ بستیم. آن موتور راه افتاد.
هفته بعد دوستی که قبلا با آن کار میکردیم گفت شرکتی در دبی در موتورهایشان ایرادی به وجود آمده و دنبال کسی هستند کمکشان کنند. آن موتور در دبی همان موتوری بود که در تهران تعمیر کردم و این عجیب بود. فردای همان روز مدیر شرکت یک قرارداد پیش روی من قرار داد و گفت: «تو از این به بعد مشاور فنی ارشد من هستی. اگر رضایت داری قرارداد را امضا کن». گفتم دکتری میخوانم گفت اشکالی ندارد هر موقع خواستی بیا و برگرد.
*و همین سرمنشأ مراودات بین المللی شد؟
صلاینادری: بله مراودات من از آنجا شروع شد. اساتید معتقد بودند تجربیات من در ایران خوب است پس تجربه بین المللی هم داشته باشم بد نیست. مدیر آن شرکت این فرصت را به من داد تا یک سال بتوانم برای آن کار به دبی رفت و آمد داشته باشم.
دبی دوره بسیار خوبی از نظر یادگیری و مالی داشت؛ چراکه سه برابر یک استاد دانشگاه با درآمد ۳۰۰، ۴۰۰ هزار تومانی درآمد داشتم.
*از تجربیات خود در فرصت مطالعاتی در استرالیا بگویید.
صلاینادری: دورهای که برای فرصت مطالعاتی به استرالیا رفتم امکاناتی برای من در آزمایشگاه فشار قوی دانشگاه یو ان اس دبلیو فراهم شد که بی نظیر بود هر امکاناتی که لازم داشتم در اختیارم بود برای اینکه کار انجام شود. در آنجا برخوردی که در سیستم انگلیسی با ایده پردازی و فکر نو میشود را فهمیدم.
بخش عمده دوره دکتری و تحقیقاتم را در استرالیا انجام دادم. پروفسور بلکبرن این فرصت را به من داد که در بخش برق صنعتی در شرکت سی آی سیای کار کنم که یک شرکت بیمهای بود. بسیار تجربه بزرگی برای من بود. او گفت تو فرد صنعتی - دانشگاهی هستی، صنعت استرالیا را هم یاد بگیر.
*اشاره کردید که تفاوت هایی بین ایران و استرالیا از دیدگاه انجام تحقیقات علمی وجود دارد به آنها اشاره می کنید؟
صلاینادری: سال ۷۸ تا ۸۰ با شرکت آلمانی کار کردم و با یک اتفاق بدی به ایران برگشتم. یکی از اساتید من با کار و تحصیل همزمان مخالفت میکرد؛ بنابراین از شرکت مستقر در دبی عذرخواهی کردم و به این هم اشاره کردم که استادم دوست ندارد بیرون کار کنم و باید به پروژه کمک کنم. این استادی که چنین قانونی گذاشت به من تاکید می کرد دبی نرو و مرا به کسب درآمد ماهانه ۳۰۰ هزار تومان و پاداش تشویق کرد در حالیکه بعدها او ماهی ۹۰ هزار تومان به من داد، آن هم با کلی تهدید!. البته این را مرحلهای از یادگیری میدانم و تجربه است. طبیعتاً همه تجربیات خوب نیست.
متاسفانه این فرهنگ غلط محدود کردن، استفاده کردن، کار کشیدن از دانشجو وجود دارد؛ از این بابت تفاوت فاحشی بین ایران و خارج وجود دارد و قابل قیاس نیست.
در ایران، یک استاد از صنعتی خاص پروژه ای را متقبل می شود و کل مبلغ را دریافت می کند و با دانشجویان با مبلغی ناچیز این پروژه را به ثمر می نشانند. این یعنی بیگاری کشیدن از دانشجو! اینجا چیزی به نام تحقیق نداریم به غیر از کسانی که به کار تحقیق علاقهمند هستند. 200 میلیون پروژهای که تعریف میشود عین ۲۰۰ میلیون تومان در جیب استاد میرود و استاد تصمیم میگیرد که به چه کسی چقدر بدهد و ندهد.
در خارج از ایران «تحقیقات» معنای واقعی خود را دارد. بیرون از ایران قوانینی حاکم است که خارج از قوانین نمیتوان کار کرد؛ چه دانشجو، چه استاد و چه محقق!. تحقیقات در خارج از ایران به این معناست که هر کسی بر اساس یکسری قوانین کار می کند. روز نخست آیتمهای یک پروژه نگاشته می شود که چند نفر را کنفرانس میفرستید، چقدر برای ژورنالها رجیستر کنید و چقدر برای سفر، خرید تجهیزات، لپ تاپ، تجهیز آزمایشگاه، میز و صندلی و ... در نظر گرفته میشود.
بنابراین ۹۹ درصد انرژی را برای این میگذارند که کار انجام شود، چون اگر کار انجام نشود اتفاقات بدی رخ میدهد؛ اما در ایران اگر کار انجام نشود اتفاق بدی هم نمیافتد. اگر ارتباطات داشته باشید این کارها ادامه دارد اگر هم نداشته باشید کار نخست را هم نمیدهند.
*این روند هنوز هم در ایران وجود دارد؟
صلاینادری: بله هنوز هم است.
پایان بخش نخست
انتهای پیام/