همه از خانه سینما توقع دارند، اما محدودیتهای آن را نمیشناسند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سید مرتضی حسینی ـ هفت سال پیش وقتی فیلم «فروشنده» روی پرده آمد، مخاطبانی که مشتاق دیدن اثر جدید اصغر فرهادی بودند، از بازی درخشان یکی از بازیگران اصلی فیلم غافلگیر شدند. شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و بابک کریمی بازیگرانی شناختهشده بودند که پیش از این فیلم نیز تجربه همکاری با اصغر فرهادی را داشتند، اما در کنار بازیگران جوانتر همچون مجتبی پیرزاده، مهدی کوشکی و صحرا اسدالهی که ایفاگر نقشهای فرعی بودند، این سید فرید سجادی حسینی بود که در نقش پیرمرد متهم به تجاوز توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد.
سجادی حسینی هم به واسطه سالها فعالیت در بخشهای متنوع و مختلف سینما و تئاتر و هم به دلیل نسبت برادری با علی سجادی حسینی کارگردان فقید سینمای ایران، برای اهالی سینما، تئاتر و تلویزیون نامی شناختهشده بود.
پیش از نقشآفرینی در «فروشنده»، در فیلمهایی همچون «مدرسه پیرمردها» و «عشق شیشهای» و سریالهای «امام علی (ع)»، «کاشانه»، «کژدم ۳۳» و «روزگار قریب» هم بازی کرده بود؛ او هم چنین کارگردانی فیلم «خط آتش» و سریالهای «مهرآباد» و «بانو» را به عهده داشته است.
اما پس از «فروشنده»، سجادی حسینی در آثار متعدد سینمایی و تلویزیونی حضور پیدا کرد و در اغلب نقشهای مکملی که به عهده او گذاشته شد سربلند بیرون آمد؛ به گونهای که به یکی از بازیگران پرکار یک دهه اخیر در سینما، تئاتر، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون تبدیل شد. فیلمهای سینمایی «آذر»، «مغزهای کوچک زنگزده»، «لونه زنبور»، «خون خدا»، «شبی که ماه کامل شد»، «وابل»، «عنکبوت»، «بیهمه چیز» و «مرجان» و سریالهای «لحظه گرگ و میش»، «هم سایه»، «میخواهم زنده بمانم» و «پوست شیر» از مجموعههای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی است که سجادی حسینی در آنها حضور داشته است. سجادی حسینی از اردیبهشت ماه امسال به عنوان عضو علالبدل هیئتمدیره انجمن بازیگران نیز انتخاب شده است.
پیش از این و در قسمت اول گفتوگو با این بازیگر ۷۴ ساله، کارنامه هنری او را مرور کردم؛ در ادامه بخش دوم این گفت و گو را از نظر میگذرانید.
بخش دوم گفتوگوی سجادی حسینی با خبرنگار خبرگزاری آنا را از نظر میگذرانید.
چند سالی است که کارشناسان و اهل فن نسبت به ریزش قابلتوجه مخاطبان سریالهای تلویزیونی هشدار میدهند. ارزیابی شما از این موضوع چیست و تا چه اندازه ضعف مدیریتی را در این زمینه موثر میدانید؟
این که بگوییم «مدیریت ضعیف است» یک پاسخ دمدستی و ساده به این موضوع است که احتمالاً مورد اقبال افکار عمومی هم واقع میشود. من خیلی دقیق و تخصصی دلایل اصلی این ریزش مخاطب را نمیدانم، ضمن این که معتقدم نباید دنبال یک یا دو دلیل خاص بگردیم و باید مجموعهای از عوامل را در نظر بگیریم.
به هرحال هر پدیده و ابزاری یک دوره شکوفایی دارد. ما در ادبیات اروپا هم در یک دوره و به فاصله چند سال چهرهایی مثل تولستوی، داستایوفسکی، چخوف، ویکتور هوگو، بالزاک و ... داشتیم و بعد از آن سالها، این دوره طلایی دیگر تکرار نشد.
یعنی یک دوره شکوفایی بود که بعد از مدتی فروکش کرد. مثل همان غلبه گفتمانها و مکاتب ادبی در هنر و ادبیات که بعد از مدتی ضعیف میشود. اینطور نیست که دائم اتفاقات خوب و شاهکار بیفتد. روزگار در گذر است؛ انسان هم در جا نمیزند و در حال رویش است. من فکر میکنم دوره ساخت سریالهای تاریخ به آن سبک و زبانی که مثلاً در دهه شصت و هفتاد داشتیم گذشته است و نیاز به یک زبان جدید داریم.
بنابراین بخشی از این روند طبیعی است و این فراز و فرودها وجود دارد؛ البته که با افت کیفیت هم مواجه بودهایم و حتماً باید آسیبشناسی بشود، اما این که همه چیز را به گردن مدیریت یا کمبود بودجه هم بیندازیم را درست نمیدانم. مسائل اجتماعی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد.
الان شبکه نمایش خانگی تا حد زیادی این خلأ را پر کرده است. هرچند آن فضا هم مشکلات و محدودیتهای خاص خودش را دارد و کشمکشهای فراوانی در بحث نظارت درباره آن صورت گرفته؛ این مباحث بارها در محافل هنری مطرح شده است. در انجمن صنفی بازیگران سینما نیز درباره آن صحبت کردیم. وقتی شما امکان ظهور و بروز تفکرات مختلف را مسدود میکنید و فقط به یک نوع تفکر امکان حضور میدهید، یعنی در مسیر خلق آثار نو محدودیت و مانع ایجاد کردهاید.
جریانی در سال گذشته شکل گرفت که به افشاگری درباره فساد اخلاقی در بین اهالی سینما میپرداخت و خیلی زود هم فروکش کرد. نگاه شما به این شیوه افشاگری و بحث فساد در سینما چیست؟
آیا واقعاً نهاد یا فعالیتی هست که مدعی شود همه دریچهها و مفرهای فساد را بسته و امکان بروز فساد در آن وجود ندارد؟ این احتمال در همه جا امکانپذیر است، اما خب طبیعی است که در برخی فعالیتها برجسته میشود.
میگویند در سینما فساد مالی و اخلاقی وجود دارد، خب در کجا وجود ندارد؟ ما به یک اصلاح اساسی در جامعه نیاز داریم. نباید این کژیها را به سینما منحصر کنیم. میخواهیم با پاک کردن صورت مسئله چه کسی را تبرئه کنیم؟ اخیراً یک جریان سلبریتیستیزی راه افتاده، اما هیچ کس نمیآید بگوید که باید از خودمان شروع کنیم تا مشاهر و آدم های پرآوزه هم اصلاح شوند. با بزرگنمایی رسانهای چیزی حل نمیشود. کسانی هستند که به یک اتفاق ساده ضریب میدهند و از این هوچیگریها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سود میبرند.
در ماههای اخیر فیلمهای کمدی یکهتاز اکران سینما بودهاند و بسیاری از کارشناسان معتقدند که این موضوع به کلیت سینمای ایران و به ویژه سینمای اجتماعی آسیب میزند. ارزیابی شما از این قضیه چیست؟
سینمای کمدی زیرشاخههای فراوانی دارد. مشکل این است که ما فقط یک نوع از کمدی را گرفتهایم و به بقیه کاری نداریم. مثلاً شما طنز چخوف را ببینید. چقدر به لایههای پیچیده انسانی و اجتماعی میپردازد! مثل یک جراح جامعه را جراحی کرده و عفونتهای این کالبد را بیرون میکشد. این که چرا مخاطبان در یک مقطع زمانی از کمدیهای به ظاهر بیارزش استقبال میکنند، یک موضوع جامعهشناختی است. گاهی شما با دیدن یا شنیدن فلان آهنگ مبتذل درواقع به شرایط نامطلوب موجود دهنکجی میکنید.
بله،ممکن است سینمای اجتماعی و هنری ما ضربه بخورد، اما این آثار هم باید خودشان جاذبه لازم را داشته باشند.اگر مردم آماده پذیرش یک جریان هنری باشند، آن جریان رشد میکند؛ ما نمیتوانیم قیّم مردم باشیم؛این تقاضا و میل باید از درون مردم و مخاطبان بجوشد. کانالیزه کردن سلیقه هنری مردم نتیجهای نخواهد داشت.
شما در انجمن صنفی بازیگران خانه سینما هم فعالیت دارید. عملکرد خانه سینما در شرایط فعلی را چگونه میبینید؟
وقتی ما روی فعالیت صنفی تأکید داریم یعنی باید این چتر حمایتی روی سر همه تفکرات باشد. نمیتوانیم تفکیک داشته باشیم. ما نمیتوانیم تابعی از یک تفکر باشیم چرا که اصولاً جریان صنفی جریان سیاسی نیست همیشه عدهای هستند که میخواهند فعالیت خانه سینما را به «انجمن خیریه» تقلیل دهند؛ این که مثلاً برنج و روغن توزیع کند در حالی که کار صنفی به این معنا نیست.
درجاهایی که احساس کردیم به حقوق بازیگران تعرض شده، ورود پیداکردیم و واکنش نشان دادیم. ما هر هفته جلسه داریم، چون متأسفانه در این یک سال اخیر اتفاقاتی افتاد و هر بار ماجرای جدیدی شکل گرفت.در دادسرا برای برخی بازیگران احکام عجیب و غریبی صادر شد که حسابی انرژی ما را گرفت.
همه از خانه سینما توقع دارند اما محدودیتهای آن را نمیشناسند. بله، خانه سینما باید از حقوق بازیگران دفاع میکرد، اما کسی نمیگوید که خانه سینما چقدر اختیار قانونی دارد؟ خانه سینما به شدت درگیر محدودیتهای مالی است. افکار عمومی دستمزدهای میلیاردی تعداد انگشتشماری از سوپراستارها را میبیند، اما نمیداند که برخی از بازیگران قدیمی ما برای حق عضویت و دادن اجاره خانه هم با مشکل مواجه هستند.
خانه سینما چقدر توان مالی دارد که بخواهد از همه این عوامل حمایت کند؟ هر دولتی هم که عوض میشود یک جور با ما برخورد میکند. در دولت دهم یک آقایی از راه رسید، در خانه سینما را بست و رفت؛ دوباره جریان دیگری رأی آورد و در خانه سینما را باز کرد. یعنی برخوردها سلیقهای بوده و تابع اصول مشخصی نیست.
انتهای پیام/