اظهارات قابل تامل معاونت ورزش بانوان در مورد حضور مربیان مرد در تیمهای زنان
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، ممنوعیت حضور مربیان مرد در تیمهای ورزشی زنان، به یکی از اتفاقات تکراری و خسته کننده ورزش کشور تبدیل شده است. در شرایطی که بیش از چهار دهه از انقلاب گذشته و ورزش زنان ایران توانسته با تمام کاستیها و مصائب، خودش را در عرصه بین المللی مطرح کند، اما همچنان جنجالها بر سر همکاری مربیان مرد با بانوان ورزشکار ادامه دارد.
از زمانی که ورزش کشور در قالب سازمان تربیت بدنی فعالیت داشته، تا به امروز که با تشکیلات وزارتخانه کارش را جلو میبرد، همواره مخالفتهای زیادی بوده که زنان ورزشکار نباید زیر نظر مربیان مرد تمرین کنند. دلیل همه این مخالفتها هم به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بر میگردد. جایی که به صراحت این ممنوعیت به شکل قانونی در آمده است. این مصوبه که نامش «گسترش حجاب و عفاف» است، به تناسب هر حوزهای، به کلیه دستگاههای دولتی ابلاغ شده و همه موظف به اجرای آن هستند. در مورد دستگاه ورزش، قانون این است که مربیان تیمهای ملی ورزشی باید زن باشند و مردان نمیتوانند مربیگری زنان را در هیچ رشتهای، اعم از فضای باز و بسته، بر عهده داشته باشند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، اما در حالی سالیان متمادی است بر اجرای این قانون تأکید و پافشاری میکند که متولیان ورزش نتوانستند آن را بهطور شفاف عملی کنند؛ چرا که آمار مربیان زنی که بتوانند در سطح تیم ملی فعالیت کنند آن قدر ناچیز است که شاید در خوش بینانهترین حالت در پنج رشته خلاصه شود. با توجه به این اوصاف فدراسیونهای ورزشی چارهای نداشتند جز این که با رعایت موازین و چارچوبها، از دانش مربیان مرد استفاده کنند. به طوری که در کنار مربیان زن، نقش ناظر اصلی تیم را در مسابقات و تمرینات داشته باشند.
*اظهارات قابل تامل معاونت ورزش بانوان
حالا در تازهترین مورد اظهارات مریم کاظمی پور، معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان باعث شده تا این بحث چالشی دوباره سر باز کند و سر زبانها بیفتد. کاظمی پور از تشکیل کارگروهی خبر داده که قرار است صلاحیت اخلاقی، مکتبی، فنی و پیشینه مربیان مرد را در تیمهای بانوان مورد بررسی قرار بدهد.
او همچنین عنوان کرده که باید مجوزهای مربیان مرد برای حضور در تیمهای بانوان باید مورد بازبینی قرار بگیرند که صحت و سقم آن محرز شود. چرا که معتقد است این مجوزها محدوده زمانی دارند. نکته دیگری که معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان در پی ممنوعیت حضور مربیان مرد در تیمهای ورزشی زنان به آن تاکید میکند، نادیده گرفتن علم مربیان زن است که آن را ظلم بزرگی به این قشر میداند. کاظمی پور، اما در حالی این اظهارات را مطرح کرده که صحبت هایش از چند جنبه قابل بحث است.
او در شرایطی از تشکیل کارگروهی که در بالا به آن اشاره شد، خبر میدهد که فدراسیونهای ورزشی از گذشته تا به الان با در نظر گرفتن تمام ملاحظات اقدام به جذب مربیان مرد کرده اند. ملاحظاتی که به قول وی در صلاحیت اخلاقی، انضباطی، فنی و ... خلاصه میشود.
مورد دیگری که معاون ورزش بانوان به آن تاکید میکند، مجوز کتبی است که برای ورود مربیان مرد به سالنهای زنان صادر میشود. در این باره هم باید گفت که حراست فیزیکی حاضر در سالنها یا مجموعههای ورزشی آن قدر در بحث ورود و خروج افراد به این مکانها حساس هستند که به طور مرتب مجوزهای تردد آنها را چک میکنند. ضمن این که در بیشتر اوقات نماینده زن حراست وزارت ورزش و جوانان در سالنها حضور دائم دارد تا رسیدگی به این فاکتورها دور از نظر نماند.
در آخر اینکه کاظمی پور مدعی شده استفاده از مربیان مرد باعث اجحاف در حق مربیان زن شده است. طوری که میگوید مربیان زن زیادی داریم که از مدارک بین المللی برخوردار هستند، اما در مقابل مربی مردی که سابقه مربیگری در لیگ سه را هم ندارد، جای او را گرفته است.
حال سوال اینجاست اگر مربیان زن ایرانی از دانش فنی بالا، آن هم در سطح بین المللی برخوردار هستند، پس چرا وزارت ورزش به عنوان متولی اصلی این حوزه زمینه حضور آنها را در میادین برون مرزی فراهم نمیکند تا به لحاظ اجرایی به تجربیات لازم برسند؟ این که مربیان ما دانش فنی خود را صرفا با شرکت در دورههای تئوریک ثابت کنند، به هیچ عنوان استدلال منطقی ندارد و مورد تایید هیچ کارشناسی هم نخواهد بود.
*مربیانی که فقط تئوریک هستند
اگر چه در سالهای اخیر و همزمان با پیشرفت ورزشکاران زن در میادین جهانی و آسیایی، آمار قابلملاحظهای از مربیان ورزشی در این عرصه هم تربیت شدند، اما باز هم باید گفت این زنان به دلیل عدم تجربه بینالمللی کافی، فاصله زیادی تا سطح ورزش حرفهای دارند. وقتی پای درد و دل این مربیان مینشینی آنها به ضرس قاطع میگویند که به خاطر محدودیتهای موجود در وزارت ورزش فرصت حضور در میادین برون مرزی را پیدا نمیکنند تا به تجربه کافی برای هدایت یک تیم برسند.
کوروش باقری که سرمربیگری تیمهای ملی وزنه برداری بانوان را دارد، چندی پیش در واکنش به خلایی که در بحث مربیگری زنان این رشته وجود دارد، گفته بود: واقعیت این است ما در وزنه برداری بانوان با یک برهوت مواجه هستیم. وزنهبرداری بانوان یکباره از تیم ملی شروع شد؛ درحالیکه میبایست سالنهایی را مختص خانمها در استانها به وجود میآوردند، تجهیزات مختص آنها مهیا میشد و بعد روی آموزش مربیان به شکل واقعی کار میکردند، نه اینکه صرفا با یک دوره تئوریک به آنها یک کارت مربیگری میدادند. مربیان وزنهبردار زنی که درحالحاضر مشغول فعالیت هستند، خودشان وزنهبردار نبودهاند یا اگر بودهاند از نظر من یک وزنهبردار رسمی نبودهاند و در حد خیلی پایین وزنه زدهاند. با همین مدارک تئوریک یکسری توقعها ایجاد شده و گاهوبیگاه ادعاهایی میشنویم که حتی در مردان هم آن را نمیبینیم. به نظر من این اظهارنظرها اثر عکس و مخرب دارد. در کل میتوان گفت همه این مربیان در یک سطح هستند و تفاوت فاحشی با هم ندارند؛ مگر اینکه در بحث مدیریت و روانشناسی با یکدیگر متفاوت باشند. ما باید امیدوار باشیم همین دخترهایی که الان وزنهبردار هستند و سنشان بالاتر است، در آینده نزدیک بهصورت جدی وارد عرصه مربیگری شوند و به رشد این رشته کمک کنند.
*نگاهها به حضور مربیان مرد بدبینانه نشود
مطمئنا فدراسیونهای ورزشی که در خط مقدم این جریان هستند، اگر مربی شایستهای در حوزه زنان داشته باشند، از آن چشم پوشی نخواهند کرد. کما این که در مواردی هم که زنان به عنوان سرمربی تیم ملی یک رشته کاندید میشوند این زنان به دنبال جذب مربیان مرد هستند تا از تجربه فنی آنها در کادر فنی خود استفاده کنند. طوری که این موضوع به وفور در رشتههای توپی و گروهی دیده میشود.
کوچینگ در مسابقات با مربیگری در سطح آموزش دو مقوله جدا از هم هستند که از نظر کارشناسان کاملا متفاوت است. مهارتهای کوچینگ زمانی به دست آمد که مربیان در سطوح مختلف کار کرده باشند.
در این خصوص میتوان اشارهای به تیم ملی والیبال مردان داشت. تیمی که سال هاست در سطح جهانی بازی میکند. بازیکنان این تیم در حالی ثمره مربیان داخلی هستند که همچنان باورها بر این است مسئولیت آن باید به دست مربیان خارجی تراز اول سپرده شود. بهروز عطایی بدون شک از مربیان با دانش داخلی است و میدان دیده است. او بعد از حضور چند گزینه خارجی، سرمربی تیم والیبال بزرگسالان شد، اما در نهایت با کسب نتایج ضعیف در لیگ ملت ها، قهرمانی جهان و آسیا مجبور به استعفا شد.
نکته جالب اینجاست که در برخی رشتههای بانوان آنقدر دستوپای ورزش کشور بسته است که حتی مربیان درجه دو یا درجه سه زن هم وجود ندارد که بخواهند ورزشکاری را آموزش ابتدایی هم بدهند. نمونه بارز این موضوع را میتوان در رشته پروسعت دوومیدانی دید؛ رشتهای که میتوان گفت اصلا مربی پرشی یا پرتابی زن در آن وجود ندارد. اما طی این سالها به لطف قهرمانان سابق مرد، رونق خوبی به دوومیدانی حال حاضر زنان ایران داده شده است. سه چهار سالی میشود که این مربیان جوان با مربیگری در مواد مختلف، از نسل جدید و استعدادهای نوظهور ورزش مادر رونمایی کردهاند؛ استعدادهایی که اگر حمایت شوند، بدون شک میتوانند در آینده دست به کارهای بزرگی بزنند. با این حال، فدراسیون دوومیدانی نیز با وجود این اتفاقهای امیدوارکننده، چندی قبل مانع فعالیت مربیان مرد با دختران دوومیدانیکار شده بود.
پس در این شرایط است که باید از مریم کاظمی پور به عنوان معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان که مسئولیت مهمی را یدک میشود، این انتظار را داشت که با تدبیری بهتری در قضیه ممنوعیت ورود مربیان مرد اظهارنظر کند و با استدلالهای منطقی صحبت هایش را رسانهای کند تا هم تلاشهای مسئولان فدراسیونهای ورزشی در پیشبرد اهداف ورزش زنان از بین نرود و هم این که نگاهها به حضور مربیان مرد در تیمهای زنان شکل بدبینانه و نامتعارفی به خود نگیرد. امید میرود وزارت ورزش و جوانان یک بار برای همیشه این معضل را از پیش پای ورزش زنان ایران بردارد.
انتهای پیام/