سه رویکرد رژیم پهلوی در قبال دولت صهیونیسم/ پاسخ به سوالاتی درباره فلسطینیها
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «آمریکای کوچک» نوشته رضا زارع فاروقی به بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۷ میپردازد. اینکتاب خلاصه کتاب ۴۵۰ صفحهای «ارتباط ناشناخته» است، دو فصل جدید دارد که آن را از کتاب «ارتباط ناشناخته» متمایز میکند. فصل اول، تحتعنوان «چگونگی پیدایش صهیونیسم و اشغال سرزمین فلسطین» است که به سه مقطع زمانی و تلاش صهیونیستها برای ایجاد کشوری یهودی با حمایت قدرتها میپردازد. فصل پایانی ایناثر هم با عنوان «آمریکای کوچک و شیطان کوچک» به موضوعاتی همچون دلایل نگاه شاه به اسرائیل بهعنوان آمریکای کوچک و نگاه انقلاب اسلامی به پدیده اسرائیل بهعنوان شیطان کوچک، دلایل علاقهمندی اسرائیل به ارتباط با ایران و… اشاره دارد.
رضا زارغ فاروقی نویسنده این کتاب به گفت وگو با آنا نشسته که مشروح آن را می خوانید:
درآغاز درباره چگونگی پیدایش صهیونیسم و اشغال سرزمین فلسطین بفرمایید؟
فلسطین با مساحت ۲۷ هزار کیلومتر مربع در غرب قاره آسیا قرار دارد. دریای مدیترانه با ساحلی به طول ۲۳۴ کیلومتر، و مصر با مرزی به طول ۲۴۰ کیلومتر از غرب سوریه با ۷۰ کیلومتر از شمال شرقی لبنان با ۷۹ کیلومتر از شمال و خلیج عقبه با ساحلی به طول ۱۰/۵ کیلومتر از جنوب سرزمین فلسطین را احاطه کرده اند.
در حال حاضر فلسطین به سه بخش تقسیم میشود کرانه باختری با مساحت ۵۶۹۰ کیلومتر مربع به طول ۱۵۰ و عرض ۳۱ تا ۵۸ کیلومتر که غالباً کوهستانی است؛ نوار غزه که یک منطقه ساحلی شبه مستطیل با مساحت ۳۶۵ کیلومتر مربع، طول ۴۵ و عرض ۶ تا ۱۳ کیلومتر است و سایر اراضی فلسطین که در سال ۱۹۴۸ به اشغال صهیونیستها درآمد و به اصطلاح کشور «اسرائیل» نامیده میشود. فکر اولیه تأسیس یک دولت یهودی در اواخر قرون وسطی در اروپا به وجود آمد و ناپلئون بناپارت در سال ۱۷۹۹ میلادی تلاش کرد یهودیان را به اورشلیم بازگرداند.
از آنجا که برای تشکیل یک کشور حداقل سه عنصر اصلی سرزمین، جمعیت و دولت لازم است، صهیونیستها با حمایت قدرتهای بزرگ جهانی به ویژه اروپا و آمریکا، در سه مقطع زمانی مهم تلاش کردند عناصر تشکیل دهنده یک کشور را فراهم کنند.
در همین زمینه، به سه عنصر مذکور و سه زمان طلایی شکل گیری اسرائیل به طور مختصر اشاره میکنیم. مقطع اول: برگزاری کنگره بال سوئیس در سال ۱۸۹۷ میلادی و تعیین «سرزمین» از هرتزل به عنوان بنیانگذار دولت یهود در اسرائیل یاد میشود. او روزنامه نگاری یهودی بود که در بوداپست مجارستان به دنیا آمد. در سال ۱۸۹۱ در پاریس خبرنگار و مقاله نویس نشریات بود و در سال ۱۸۹۶ رسالهای به نام دولت» «یهود منتشر کرد که ضرورت تأسیس دولت یهود را تبلیغ میکرد وی تلاش کرد افراد با نفوذ یهود را در کنگره بال سوئیس جمع کند و در همین کنفرانس سازمان جهانی صهیونیسم را تشکیل. داد هرتزل در جواب سؤال خبرنگاران درباره نتیجه، کنفرانس پاسخ داد «اگر بخواهم نتیجه کنگره را در یک جمله خلاصه کنم من هرگز آن را فاش نخواهم کرد باید بگویم من در بال دولت «یهود» را پایه گذاری کردم».
در این کنکره که برای اولین بار در این سطح با حضور یهودیان و مسیحیان صهیونیست تشکیل شد، اصلیترین هدف صهیونیسم یعنی ایجاد موطنی برای مردم یهود در فلسطین با تضمینهای آن توسط قوانین بین المللی و راهکارهای اجرایی به اتفاق را به تصویب رسید.
همچنین در این کنگره نام فلسطین به اسرائیل تبدیل و پرچم صهیونی و شعارهای ملی یهود هم مشخص شد در واقع نطفه این طفل نامشروع در این کنگره منعقد شد.
در این نشست سرزمینهای متعددی برای تشکیل دولت یهود مطرح شد. اما در نهایت سرزمین «فلسطین» را انتخاب کردند. در این مقطع فلسطین جزئی از دولت عثمانی به شمار میرفت. یکی از مهمترین اقدامات «تئودور هرتزل» این بود که میخواست مسئله سرزمین فلسطین را بدون زحمت و با پول حل کند. از این رو هرتزل برای جلب رضایت سلطان عثمانی، پیشنهاد رشوه سنگینی به او داد. سلطان عبدالحمید خلیفه عثمانی، پاسخ کوبنده و قاطعی به درخواست هرتزل داد و به او نوشت: اگر شما همه طلاهای جهان را هم به من بدهید این پیشنهاد را هرگز نمیپذیرم. چه برسد به ۱۵۰ پوند انگلیسی من برای بیش از سی سال به ملت اسلام و امت محمد (ص) خدمت کرده ام و هرگز صفات مسلمانان، پدران و اجدادم، سلاطین عثمانی و خلفا را سیاه نمیکنم و بنابراین من هرگز آنچه از من خواستید را نخواهم پذیرفت. از آن پس صهیونیستها برای تحقق خواسته خود، فروپاشی امپراتوری عثمانی را به عنوان یک اولویت در دستور کار خود قرار دادند.
افزون بر این فعالیتها یهودیهای صهیونیست برای دسترسی به سرزمین فلسطین «صندوق ملی یهودیان» را راه اندازی کردند تا زمینهای فلسطین را خریداری کنند.
یکی از موضوعات بحث برانگیز در تاریخ فلسطین موضوعی است که تحت عنوان فروش زمین در فلسطین مطرح شده است. فرایند خرید زمین توسط یهودیان پگونه بوده است؟این امر همواره این علامت سؤال را در اذهان برانگیخته است که چگونه کسانی که زمینهای خود را فروخته اند حال مدعی پس گرفتن زمین هایشان اند؟
پاسخ این است که برخی از یهودیها و سازمانهایی که با هدف تشکیل دولت یهود به وجود آمده بودند و به منظور خرید زمین در فلسطین وارد این سرزمین شدند موفق شدند مساحت کمی از اراضی فلسطین را از ساکنان آن خریداری کنند. اما زمانی که فلسطینیها از این نقشه آگاه شدند دیگر حاضر نبودند زمینهای خود را به یهودیان بفروشند.
براساس اسناد باقیمانده از دوره قیمومت انگلستان بر فلسطین که تا یک شب قبل از اعلام تأسیس رژیم مجعول صهیونیست ادامه داشت تمام زمینهایی که مباشران خیانتکار از مسلمانان خریداری کردند و به یهودیان فروختند، به اضافه زمینهایی که در اختیار انگلستان بود و به یهودیان واگذار شد جمعاً کمتر از ۶ درصد سرزمین فلسطین را تشکیل میدهند. البته در برخی از منابع حداکثر آن را تا ۸ درصد هم ذکر کرده اند. حال با توجه به این آمار این سؤال به وجود میآید که بقیه سرزمین فلسطین چگونه در اختیار صهیونیستها قرار گرفت؟ تاریخ خونین فلسطین پاسخ این سؤال را میدهد؛ صهیونیستها با کشتار وسیع فلسطینیان در روستاها و شهرهای فلسطین با ایجاد فضای رعب وحشت آنها را مجبور به رها کردن خانه و کاشانه و زمینهایشان کردند.
یکی از رویدادهای تاثیرگذار جهانی که در سرنوشت سرزمین فلسطین تاثیرگذار بود جنگ جهانی اول به شمار میرود در این زمینه توضیح دهید؟
جنگ جهانی اول نقطه عطف دیگری برای صهیونیستها بود که توسط انگلیسیها رقم خورد. جدیترین اقدام انگلیسیها برای شکل گیری اسرائیل صدور «اعلامیه بالفور» در سال ۱۹۱۷ میلادی بود.
انگیزه واقعی انگلستان از صدور این اعلامیه تأسیس یک دولت مهاجر در قلب جهان اسلام و کسب موقعیت استراتژیک به منظور دستیابی به منافع استعماری خود در ابعاد گوناگون بود. بسیاری از حقوقدانها این اعلامیه را به عنوان سند حقوقی معتبر قبول ندارند، زیرا انگلستان از این حق برخوردار نبوده که سرزمینی را که به او تعلق نداشته است به قومی واگذار کند که در آن سکونت نداشته اند.
به دنبال صدور این اعلامیه که با نقش آفرینی جدی جناح صهیونیستی حاکمیت انگلستان صورت گرفت و پایان جنگ به ویژه فروپاشی دولت عثمانی انگلستان در تقسیم مناطق تحت پوشش دولت عثمانی با فرانسه توانست فلسطین را از آن خود کند و برای اینکه به اشغال فلسطین شکل قانونی دهد از طریق جامعه ملل در سال ۱۹۲۲ میلادی قیمومت فلسطین را به دست آورد؛ بنابراین در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم، انگلیسیها یک فرصت طلایی را برای صهیونیستها فراهم کردند که به عنصر دوم تشکیل دهنده یک کشور یعنی «جمعیت» بپردازند، زیرا هزار یهودی در فلسطین که کمتر از ۱۰ جمعیت فلسطین بودند، نمیتوانستند کشور به اصطلاح «اسرائیل» را تشکیل دهند از این رو در کشورهای مختلف «آژانس یهود» را راه اندازی کردند تا با تبلیغات و وعدههای وسوسه کننده زمینه مهاجرت یهودیان را از کشورهای مختلف به فلسطین فراهم کنند.
جنگ جهانی دوم فرصت بیشتری را در اختیار صهیونیستها برای تشکیل دولت صهیونیست داد؟
فاصله بین دو جنگ اول و دوم جهانی یک فرصت استثنایی برای جمع آوری یهودیان از سراسر دنیا با مساعدت انگلیسیها ایجاد کرد، اما با وجود نشان دادن فلسطین اشغالی به عنوان بهشت موعود و تبلیغات جذاب آژانس یهود در کشورهای مختلف جمعیت مهاجر استقرار یافته در سرزمین فلسطین از بیش از صد کشور جهان تا پایان جنگ جهانی دوم و همزمان با تأسیس رژیم اسرائیل کمتر از جمعیت فلسطینیها بود در واقع صهیونیستها توانستند حدود ششصد هزار نفر را تحت عنوان جمعیت یهود در فلسطین مستقر کنند.
صهیونیستها به زعم خود از سه عنصر اصلی تشکیل دهنده یک کشور به دو عنصر اولیه آن یعنی سرزمین و جمعیت دست یافته بودند و نوبت دستیابی به عنصر سوم و اصلی یعنی تشکیل دولت بود؛ بنابراین همه تلاشهایشان را در این راستا متمرکز کردند.
اما برای شکل گیری دولت نیاز به یک مظلوم نمایی بزرگ بود که آن را در جنگ جهانی دوم تحت عنوان هولوکاست مطرح کردند آنها مدعی بودند که هیتلر شش میلیون یهودی را در کورههای آدم سوزی سوزانده است از این رو ضرورت تشکیل دولت یهود را تبلیغ کردند و افزون بر این با ایجاد رعب و وحشت به منظور فرار ساکنان سرزمین فلسطین و همچنین تشکیل واحدهای ضربتی به نام هاگانا و پالماخ به نفع انگلیسیها وارد جنگ شدند و جنایات زیادی در دیر یاسین و کفر قاسم به وجود آوردند. بدین ترتیب رژیم صهیونیستی اسرائیل، با فعالیت گسترده و آواره کردن مردم فلسطین و با حمایت و کمک قدرتهای بزرگ و سازمانهای بین المللی به ویژه سازمان ملل متحد زمینه تأسیس دولت اسرائیل را فراهم کرد.
«دیوید بن گوریون» که از او به عنوان معمار و بنیانگذار اسرائیل و اولین نخست وزیر یاد میشود در ۱۴ مه ۱۹۴۸ میلادی موجودیت رژیم اسرائیل را اعلام کرد.
برخی از قدرتها از جمله آمریکا پس از یازده دقیقه رژیم اسرائیل را به رسمیت شناختند. کشورهای اسلامی به خصوص کشورهای عربی نه تنها اسرائیل را به رسمیت نشناختند بلکه با آن شور و احساسی که در ابتدا از خود نشان دادند وارد جنگ با اسرائیل شدند و از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۷۳میلادی چهار جنگ بین اسرائیل و کشورهای عربی رخ داد پس از اعلام موجودیت اسرائیل در فلسطین مواضع کشورها به خصوص کشورهای اسلامی بسیار تعیین کننده و اثرگذار بود.
رویکرد رژیم پهلوی درباره تشکیل دولت صهیونیستی چه بود؟
رژیم محمدرضا پهلوی سه گزینه در برابر تأسیس دولت اسرائیل پیش رو داشت. گزینه اول حمایت از مردم مظلوم فلسطین که بهترین گزینه بود و جامعه اسلامی هم این انتظار را داشت. البته در حمایت از فلسطین آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام تلاش خود را برای اعزام پنج هزار نیروی کمکی و مبارز داوطلب برای جنگیدن با رژیم اسرائیل را آغاز کردند، اما رژیم شاه به این گزینه توجه نکرد و مانع اعزام حامیان فلسطین شد.
گزینه دوم میتوانست اعلام بی طرفی به موضوع فلسطین باشد.
گزینه سوم پشتیبانی و حمایت از رژیم اسرائیل بود که از منظر مردم مسلمان ایران و رهبران مذهبی بدترین گزینه بود. متأسفانه محمدرضا پهلوی گزینه سوم را انتخاب کرد و هرچند به ظاهر و در گفتار، خود را طرفدار فلسطین در پارهای از امور معرفی میکرد در عمل و با شناسایی اسرائیل به صورت دوفاکتو در سال ۱۳۲۸ روابط پنهانی خود را با رژیم اسرائیل آغاز کرد. این روابط در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی امنیتی - اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی با دشمن مسلمانان به صورت گسترده و پیچیده و اسرارآمیز و در بالاترین سطح در مقایسه با کشورهای خاورمیانه به مدت سی سال تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
انتهای پیام/