صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رهبر ارکستر نواحی ایران در گفت‌وگو با آنا:

فضای رقابت موسیقی پاپ و نواحی منصفانه نیست+ فیلم

نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر نواحی ایران گفت: سیاست‌های غلط عرصه هنر و فرهنگ باعث شده که عده زیادی از مردم با موسیقی نواحی قهر کنند، علتش هم عدم آگاهی، سیاست‌های نادرست مدیریتی و بی توجهی به هنرمندان نواحی است.
کد خبر : 863888

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی: پیمان بزرگ نیا از پژوهشگران و هنرمندان فعال حوزه موسیقی نواحی ایران است . وی نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی نواحی است و رهبری ارکستر نواحی ایران را نیز بر عهده دارد. بزرگ‌نیا سال‌هاست که در عرصه موسیقی نواحی زحمات زیادی کشیده و در جشنواره‌های مختلف تجربه حضور دارد. در ارتباط با وضعیت موسیقی نواحی و هنرمندان نواحی سراسر کشور ، جشنواره فجر، نواحی و فعالیت‌های خودش با او گفت وگوی مشروحی انجام دادیم که شرح آن را در ادامه می خوانید:

جناب بزرگ نیا برایمان بفرمایید جامعه موسیقی نواحی ایران چه تکثری دارند و شرایط برای فعالیت آنها در عرصه‌های مختلف، پیشرفت و دیده شدنشان چقدر در کشورمان مهیا است؟

موسیقی نواحی ایران بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ ایران است، تاریخ شفاهی داستان‌های عاشقانه ، منظومه‌ها و عوالم مخلتفی دارد که به صراحت می توان گفت بزرگترین جامعه موسیقی در ایران به موسیقی نواحی تعلق دارد . طبق آماری که بنده و دوستانم در سال ۸۵ گرفتیم، حدود ده هزار هنرمند فعال نواحی در غرب کشور و در کل کشور هم بیش از سی هزار از خواننده و خنیاگر و نوازنده داریم، بهرحال موسیقی نواحی بخشی از زندگی اقوام عشایر ایران است. یک مادر لالایی خوان آموزش ندیده بلکه سینه به سینه لالایی اش نقل شده ، یعنی از هزاره‌ها همین مردان و زنان محلی پاسدار موسیقی نواحی ایران بودند.

موسیقی نواحی دارای دو نوع هنرمند است، یکی هنرمندان چکیده کار و دومی چسبیده کار. اولی آن بخشی که از پدر به پسر سینه به سینه موسیقی نقل شده مثلا نوازندگی کرنا یا نی انبان در یک سری خاندان‌ها و اقوام مثل بخشی‌ها و عاشیق ها وجود دارد. یک بخش هم هنرمندان چسبیده کار هستند یعنی هنرمندانی که خودشان علاقه نشان دادند که دنبال این موسیقی بروند که این بخش به ویژه در دوران متأخر زیاد شده و افرادی در اقوام هستند که رفتند ساز یاد گرفتند. مثلا در منطقه بختیاری تشمال‌ها (نوازندگان محلیِ بختیاری‌) زیاد با افراد ایل ارتباط نداشتند و یک دوره‌ای از هم خیلی دور بودند اما الان فواصل کم شده و خیلی‌هایشان به عنوان هنرمند در ایالات فعال هستند، حتی در شبکه‌های مجازی می درخشند.

یک نکته مهم این است که هنرمند موسیقی نواحی بخش اصالتی تنها یک نوازنده نیست ، بخشی از تاریخ شفاهی و فرهنگ را با خود حمل می‌کند. مثلا یک تعداد منظومه خوان‌ها یا تاریخ برخوان‌ها در مناطق ایران که نقل تاریخی می‌کنند، در گذشته بودند یا در بین قوم لُر شاهنامه‌خوان‌هایی بودند که سواد هم نداشتند اما کل شاهنامه را با لحن و ملودی خاص می‌خواندند.

قطعا الان شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده..

بله ، امروزه تغییری در شرایط موسیقی نواحی ایجاد شده که ممکن است به واسطه رسانه‌ها باشد. مردم دیگر در قهوه خانه‌ها نمی‌نشینند تا چندین روز داستان کوراوغلو یا داستان غریب و شاه صنم یا عاشیق‌ها را گوش دهند، هر چند اینها شاید در منطقه خود هنوز هم جایگاه ویژه داشته باشند ، یک افرادی هم هنوز علاقه‌مند هستند که به واسطه فرهنگشان در عروسی‌ها طالب این دست موسیقی‌ها باشند اما در برخی مناطق ایران دیگر کامل منسوخ شده است. حتی شاید ما امروز آخرین راویان این بخش را شاهد باشیم، در خیلی بخش‌ها دیگر به این شیوه بخشی‌گری با اصالت شاهد نیستیم اما هنوز هم هستند کسانی که می‌توانند این داستان‌ها را روایت کنند،  مثل افرادی که نقل مجالس عروسی می‌خوانند منتها چون اینها حمایت نشدند، دیگر خیلی تعدادشان کم است.

بنابراین هر چه ما در این سال‌ها ضبط کردیم با هزینه شخصی بوده، حال باید به موسساتی مثل ماهور خسته نباشید گفت که بخشی از این تاریخ شفاهی را ضبط کردند تا سندی برای آیندگان بماند، در نهایت این را می خواهم بگویم که ما نوازنده در عرصه نواحی زیاد داریم حتی بیت خوان‌ها در کردستان که شاید شیوه‌شان دیگر منسوخ شده، اما به اشکال دیگر هنوز هست. هر منطقه ایران به اندازه شاید چندین کشور وسعت موسیقیایی داریم، جنوب ایران هرمزگان خودش یک وسعت چشمگیر دارد، بوشهر باز فضایش متفاوت است، بلوچستان موسیقی خاصی دارد و هر خطه اندازه یک کشور فرهنگ دارد و در بخش موسیقی ، آیین‌های نمایشی تنوعشان بی شمار است.

ایران سرزمین منحصر به فردی است، چیزی که الان ما داریم قدرش را نمی‌دانیم و در حال از بین رفتن است، کشورهای دیگر چنین فرهنگی ندارند . بارها شده گروه‌های موسیقی نواحی خارج از کشور حضور پیدا کردند، حتی سلبریتی‌ها و پاپ خوان‌ها هم بودند اما استقبالی که از نواحی‌ها شده از دیگر گروه‌ها نشده است، چون به لحاظ پوشش یک فرهنگ و تمدن همراه هنرمندان موسیقی نواحی است.

پس چرا استقبال مردم خودمان از هنرمندان نواحی رو به کاهش گذاشته است.

به نظر من علتش عدم آگاهی مسئولان فرهنگی و هنری ما است، یک بخش آن هم شاید به دلیل استفاده نادرست از نسخه‌های درجه چندم موسیقی نواحی باشد، مثلا ما شاهد هستیم که نهادی برنامه یا هفته فرهنگی دارد ، یک تعداد هنرمند موسیقی نواحی را به مترو می آورد تا ساز بزنند، دستمزدی هم به آنها نمی‌دهد ، درحالیکه گروهی که مثلا از لرستان به تهران می‌آید، خرج دارد ، شآن و منزلت دارد ، حال منظورم این نیست که خواندن در مترو یا جای دیگری شآن هنرمند را پایین می‌آورد آما آیا شده یک خواننده پاپ هم در چنین جایی کنسرت بگذارد؟ مکان‌هایی مثل اراضی عباس آباد و جاهایی این چنینی هم که دیگر دست دلال‌هایی افتاده که نمی‌خواهند پول خوب برای اجرای هنرمند نواحی خرج کنند، چرا که یک گروه خوب با هر شرایطی برای اجرا نمی‌آید.

بنابراین وقتی در دسترس مردم شکل‌های دست چندم و ضعیف یک اجرا قرار می گیرد، مردم از آن کارها زده می‌شوند . تا یک مناسبتی می‌شود ، یک مرتبه به این فکر می‌افتند که از بخش‌های موسیقی نواحی عده‌ای را بسیج کنند، لباس محلی هم تن نوازنده‌ها می کنند. من ابتدا مخالف این نیستم که چنین هزینه‌هایی نشود، اما لااقل اگر هزینه می‌شود به شکل درست انجام شود . در مقابل این حرکت‌های فیک، هنرمندان نواحی شناخته شده‌ای هم داریم که در ارکسترهای بزرگ دنیا کار کردند و مردم آنها را خیلی دوست دارند. در واقع حرفم این است که مردم در منطقه هنرمندان خود را دوست دارند، موسیقی مناطق خود را دوست دارند اما اینها به خوبی معرفی نشده‌اند یا برایشان سرمایه‌گذاری نشده است.

چرا تهیه کننده های موسیقی کمتر سراغ اهالی موسیقی نواحی می روند.

این هم از عدم آگاهی است، چنین تکاپویی برای شناخت گروه‌های نواحی دیده نمی شود، شاید هم تصور می‌کنند که دریافتی مالی برایشان ندارد . درباره جشنواره‌ها هم که باید بگویم خیلی سطحی از هنرمندان نواحی دعوت می‌شود که این هم باز عیب دبیر جشنواره است که نمی‌تواند گروه‌ها و افراد شاخص را شناسایی کند.

یک عادت بدی هم در عرصه نواحی شکل گرفته و آن هم این است که در عرصه موسیقی نواحی تصور می‌شود یک پیرمرد هنرمندی که مثلا سازی می‌نواخته ، هنوز می‌تواند روی استیج ساعتی اجرا داشته باشد ، درحالیکه این دست هنرمندان پیشکسوت هستند و باید تقدیر شوند واقعا نمی‌توانند یک ساعت روی صحنه اجرا داشته باشند ، باید از نوازنده‌هایی استفاده شود که مخاطب را جذب کنند. واقعا هیچ فرهنگی نتوانسته موسیقی نواحی را از بین ببرد. یک زمانی مردم سینث‌سایزرها(آلات موسیقی الکترونیکی) را استفاده می کردند اما بعد آنها هم کنار رفتند، ساز اصلی ، ساز همان منطقه شد ولی سیاست‌های غلط باعث شده که مردم با این بخش قهر کنند.

ما باید بپذیریم که فرهنگ در حال تغییر است، باید برای جذب مخاطب کار موسیقی را هم با تفاوت از گذشته ارائه دهیم البته منظورم این نیست مثل برخی هنرمندان نواحی که کنار کارشان یک گیتار بیس یا کیبورد هم قرار می‌دهند، دست به چنین تغییراتی بزنیم، این اشتباه دیگری است. من در برخی کنسرت‌های نواحی شنیده‌ام که مردم در سالن فریاد می‌زنند، فلانی ارگتو بردار! واقعا این کارها برای جذب مخاطب خوب نیست، همان نوازنده می‌تواند با کمانچه آلتو به راحتی صدا استخراج کند، چرا که ارکستر نیاز به صدای بیس دارد .
نکته دیگر هم این است که وقتی همه سرمایه مملکت در موسیقی صرف پاپ می‌شود مشخص است که بسته خوراک شنیداری مردم همین نوع موسیقی می‌شود، وگرنه مردم موسیقی نواحی را هم دوست دارند.

چرا موسیقی مناسبی برای نوجوانان نداریم که آنها جذب موسیقی غرب نشوند؟

موسیقی داریم، موسیقی‌های عاشقانه هم داریم که به دردشان بخورد اما در دسترس نیستند و همین باعث شده که نوجوان امروز سراغ غرب یا همین افرادی مثل تتلو بروند، ما نیاز نداریم که از سازهای غربی در نوازندگی مان استفاده کنیم چون سازهای خوبی داریم که به درد فرهنگمان هم می‌خورد و خصلت شرقی دارند ، شاید برخی بگویند کمانچه یا سُرنا قدیمی است اما امروز می‌بینیم که همین کمانچه و سُرنا به دست کار بلدش چه کاری در ارکستر یا کنسرت می‌کند و یک ساز امروزی شده است. به طور مثال احسان عبدی پور با ساز سُرنا کارهایی تولید کرده و قطعاتی ساخته که به ارکسترهایمان رنگ داده است، حتی سایر سازهای ارکستر با سُرنا هماهنگ شده‌اند و در خدمت این ساز قرار گرفته‌اند. اما وقتی سازنده، ابداع کننده و تنظیم کننده حمایت نشوند، هنرمندان هم بی انگیزه می‌شوند یا کارشان را کم می‌کنند یا به فکر مهاجرت می‌افتند چون سرخورده می شوند.

نظرتان درباره جشنواره نواحی چیست، آیا آن طور که باید و شاید از هنرمندان برای حضور در این جشنواره حمایت می شود.

متأسفانه سال‌هاست که خروجی‌های جشنواره نواحی مشخص نیستند، اگر ما می بینیم در دهه هشتاد جشنواره نواحی برگزار می‌شود، خروجی‌هایش همین هنرمندان موسیقی نواحی امروز هستند. خود انتخاب دبیر جشنواره هم مهم است یک دبیر هوشیار که با فرهنگ موسیقی نواحی آشنا باشد و بتواند آسیب شناسی درست کند، آینده موسیقی ایران را مشخص می‌کند. آینده موسیقی ایران نیاز به هنرمندانی دارد که بتواند تحول در عرصه موسیقی نواحی ایجاد کنند یک زمانی علاقه مردم به دیدن کارهای نواحی بیش از پاپ و دیگر عرصه‌ها بود، حتی در فجر هم همینطور بود.

خیلی از بزرگان موسیقی ایران از کیهان کلهر گرفته تا دیگر هنرمندان سراغ هنرمندان نواحی برای تمرین و ضبط کارهایشان می‌رفتند و از سازهای آنها بهره می‌گرفتند، حتی موسیقی نواحی ایران دستمایه آثار آهنگسازان بزرگ بود امروزه هم خیلی هنرمندان پاپ از کارهای نواحی‌ها بهره می‌گیرند، برای اینکه کارهایشان جان تازه بگیرد.

برای تقویت جشنواره نواحی چه گام‌هایی می‌توان برداشت؟

خاطرم است آقای درویشی اواخر دهه هشتاد طرحی مبنی بر تقسیم بندی جغرافیای فرهنگی در کشورمان دادند، یعنی اینکه نواحی موسیقیایی براساس جغرافیای فرهنگی تقسیم شوند مثل قوم لُر که از استان بوشهر تا مرز کرمانشاهان است، امروزه جشنواره‌ها براساس جغرافیای سیاسی برگزار می‌شوند هر چند که موسیقی ایران از شمال تا جنوب مثل یک زنجیر به هم وصل هستند اما اگر جشنواره نواحی براساس جغرافیای فرهنگی تقسیم شود، برآورد بهتری خواهد داشت و ریشه‌های مشترک و جستارهای آن بهتر پیدا می شود.

مدیریت موسیقی کشور نیاز به یک گروه دارد، یک نفر نمی‌تواند برای موسیقی کشور تصمیم بگیرد ر حالیکه هیچ شناختی از خطه‌های مختلف فرهنگی ایران ندارد. هنرمندان نواحی ایران از مرکز دور هستند هر کدام در خطه‌ای هستند اغلب هم شاید چهار تا پنج جوان پویا در هر خطه باشند منتها اکثریتشان درگیر روزمرگی می‌شوند، صنفی هم که ندارند تا حمایتشان کند، اگر صنفی وجود داشته باشد، قطعا مشکلات این بخش حل خواهد شد چرا که همه هنرمندان را در یک دایره دور هم جمع کرده و اتحاد ایجاد می‌کند.

ما چند سال پیش چند طرح در این زمینه ارائه دادیم ، تازگی ها قول‌هایی دادند که صنفی برای موسیقی نواحی راه بیاندازند.

به نظر من بخش دولتی وظیفه‌اش ارائه بودجه و سازمان دهی کردن سایر بخش‌ها است، حال چه جشنواره باشد یا خیر. فکر می‌کنم جشنواره اگر پویایی به راه نیانداخته باشد، کاری هم از پیش نمی‌برد، واقعا کارهای موسیقی نواحی اگر حمایت شوند، جذاب هستند. من سال‌ها در جشنواره‌های مختلف فجر و نواحی حضور داشتم اما رقابت واقعا منصفانه  نیست، امروزه رسانه کامل در اختیار موسیقی پاپ است ولی موسیقی نواحی هیچ رسانه‌ای ندارد.

یک اشتباه بزرگ دیگر هم این است که برخی دوستان موسیقی نواحی تصور می‌کنند اگر سراغ سازهای غربی یا الکترونیک بروند، کارشان جذابتر می‌شود در حالیکه این یک شکست برای هنرمند نواحی است. من از برخی پیشکسوتان گله دارم که از گیتار الکترونیک یا کیبورد یا گیتار بیس استافده می‌کنند اینها اگر خلاقیت بیشتری به خرج دهند به راحتی سونوریته را با کمانچه آلتو هم به دست می‌آورند.

از فعالیت‌های خودتان برایمان بگویید آقای بزرگ نیا این روزها مشغول چه کارهایی در عرصه پژوهش و موسیقی هستید؟

سه کتاب آماده انتشار دارم که در کتابخانه خاک می‌خورد، کارهایی را با حمایت انجمن موسیقی از ارکستر سازینه ضبط و آماده کردیم که قرار است منتشر شود و ارکستر نواحی که به راه انداختیم چون ارکستر ملی ما که این روزها ملی نیست، دراین عرصه پررنگ شویم. خاطرم است یک سفری به قزاقستان برای یک نمایشگاه با وزیر فرهنگ و معاونت هنری رفته بودیم که ارکستر ملی هم آنجا اجرا کرد، وزیر فرهنگ قزاقستان که اجرای ارکستر ما را دید تعجب کرده بود که چرا ما از سازهای غربی در ارکستر ملی استفاده کردیم و هیچ اصری از کلیت سازهای ملی ما دراین ارکستر نیست!

چند سال پیش ما ارکستری با مشورت دوستان و کمک دوست عزیزم احسان عبدی پور به راه انداختیم که در آن سازهای مختلف ایرانی و محلی قرار گرفت ، از این ارکستر رونمایی کردیم که به عنوان ارکستر ملی اقوام ایرانی باشد اما حمایتی از آن نشد ، قرار بود بودجه‌ای بدان بدهند که با تغییر مدیریت بنیاد رودکی این اتفاق نیافتاد و پرونده‌اش هنوز از سال گذشته باز مانده است. با این حال من هنوز هم فعال هستم، کارهای پژوهشی و تحقیقاتی هم انجام می‌دهم، خلاصه دلمشغولی‌هایمان را داریم اما بهرحال این درد بزرگی برای مایی که در عرصه موسیقی درس خواندیم و سالها زحمت کشیدیم، وجود دارد که به حاشیه رانده شدیم و کسانی که با موسیقی بیگانه هستند را در این راه می‌بینیم با همه اینها عشق به موسیقی در وجود ما است، شاید اگر گله مند هم بشویم اما همچنان کار خودمان را پیش می‌بریم تا برای فرهنگ ایران و مردم ایران کاری جلو برده باشیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر