صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

داستان عروسک‌‌های ‌‌‌ایرانی؛ موجود مروج انسان دوستی رها شده است

موزه اسباب بازی و عروسک‌‌های کاشان در خانه‌‌‌ای تاریخی با بیش از۱۰۰ سال قدمت بخش کوچکی از ‌‌‌این تنوع عظیم را به نمایش گذاشته و‌‌‌این در حالی است که استان‌‌های مختلف به قدری با تنوع ساخت عروسک‌‌های بومی ‌مواجه هستند، که هر یک به تنهایی می‌توانند موزه‌‌‌ای از عروسک‌‌های خود تدارک ببینند.
کد خبر : 839927

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ونوس بهنود- ساخت عروسک در ‌‌‌ایران به واسطه تنوع قومیت‌‌های ساکن در آن گستره وسیعی از فرهنگ بومی ‌محلی را در خود جای داده و در عین حال به حال خود رها شده است.

در دل بافت سنتی کاشان درست در مجاورت خانه‌‌های تاریخی با قدمت بیش از یک قرن، موزه‌‌‌ای قرار گرفته که داستان‌‌های شنیدنی و کمتر گفته شده‌ای دارد. داستان عروسک‌ها از اقوام مختلف ‌‌‌ایران که در کمال شگفتی کودکان دیروز و امروز از آن اطلاعی ندارند.

موزه اسباب بازی و عروسک‌‌های کاشان در خانه‌‌‌ای تاریخی با بیش از۱۰۰ سال قدمت بخش کوچکی از ‌‌‌این تنوع عظیم را به نمایش گذاشته و‌‌‌این در حالی است که استان‌‌های مختلف به قدری با تنوع ساخت عروسک‌‌های بومی ‌مواجه هستند، که هر یک به تنهایی می‌توانند موزه‌‌‌ای از عروسک‌‌های خود تدارک ببینند.

** چوب، پارچه و نخ مصالح اصلی ساخت عروسک

اقوام ‌‌‌ایرانی در یک مورد وجه مشترک دارند و آن‌‌‌اینکه از چوب و پارچه و نخ در ساخت عروسک استفاده می‌شده است.اما تمامی این مصالح بدون آسیب به محیط زیست بوده و معمولا از موادی دورریز استفاده می‌شده است. زنان و دختران احساس و آمال و آرزوهای خود را در تار و پود آن جای داده و عروسک می‌ساختند.

عروسک‌ها به تناسب موقعت جغرافیایی متفاوت هستند و تمایز در لباس‌‌ها، آرایش صورت و حتی لوازم شخصی عروسک مشاهده می‌شود.

در برخی عروسک‌ها چهره فاقد چشم و ابرو است که از‌‌‌این باور نشأت گرفته که چشم‌ها دریچه روح هستند و اضافه کردن چشم به صورت عروسک، دخالت در کار خداست.

اما در مقابل بخش اعظمی ‌از عروسک‌‌های بومی ‌ایرانی از جزئیاتی مانند چشم، ابرو، دماغ، دهان، موی سر و حتی در برخی مواقع با رنگ‌آمیزی روی لپ برخوردار است.اغلب عروسک‌ها می‌خندند و اندازه آن طوری طراحی می‌شده که برای بازی کودک مناسب باشد.

در مقایسه عروسک‌‌های زن و مرد، عروسک‌‌های زن بزک بیشتری داشته و از رنگ‌‌های شاد و مفرح در البسه آن‌ها استفاده می‌شود. گاهی به اندام‌های زنانه در عروسک اشاره می‌شود و گاهی نیز با البسه، زنانگی عروسک مشخص می‌شود. در برخی مناطق عروسک مرد به قدری ساده است که حتی ممکن است چهره‌‌‌ای برای آن ساخته نشود و صرفاً از یک تکه چوب که پارچه‌‌‌ای بر روی آن کشیده شده است، به نمایش درآید.

عروسک‌ها در برخی مواقع وسایل شخصی نیز به دست دارند که می‌تواند پیشه آن‌ها را نشان بدهد. ممکن است عروسکی، نوزادی به دست داشته باشد که بیانگر مادرانگی اوست.

عروسک‌‌های بومی‌ همگی به شکل انسان نیستند گاهی از حیوانات نیز عروسک ساخته می‌شود. اهمیت یک حیوان خاص در یک منطقه جغرافیایی می‌تواند بهانه ساخت آن عروسک باشد.

** عروسک‌ها مروج عشق و خیرخواهی

عروسک‌‌های بومی ‌محلی راوی داستان‌‌های شیرینی هستند که متأسفانه حتی به گوش کودکان ما نرسیده است.در اغلب داستان‌ها، عروسک مرد و زن دوش به دوش هم به ترویج خیر و عشق می‌پردازند و جالب آنکه در دنیای عروسک‌ها، زنان نقش و جایگاه قابل توجهی دارند.

به عنوان مثال عروسک عنبر و قنبر، به روایتی خواهر و برادر و به روایتی زن و شوهر هستند که بسیار خیرخواه بود و وقتی در یک منطقه خاص ساکن می‌شوند به عمران و آبادانی آن منطقه همت می‌کنند.

روستای عنبر و قنبر در تپه گیان نهاوند واقع شده و مردم ‌‌‌این منطقه لر هستند.این زوج با کشیدن نهری از رودخانه موجب شکل‌گیری روستا و عمران آن می‌شوند.

عروسک رعنا و اعلا نیز از روستای ابرکوه روایت می‌شود که داستان عشق اعلا یا علی به دختر حاکم روستا یعنی رعنا است. علی در‌‌‌این عشق جان خود را از دست می‌دهد و دختر نیز به دست برادر کشته می‌شود. در روستای فیروز آباد مقبره‌‌‌ای به نام اعلا واقع شده است و قدمت ‌‌‌این داستان را به قرن هفتم هجری نسبت می‌دهند.

** السا بر رعنا و عنبر ترجیح دارد

در حالی که ۱۵ مورد از عروسک‌‌های بومی ‌ایران در فهرست میراث ناملموس به ثبت ملی رسیده است، کودکان به دلیل فقر اطلاع رسانی هیچ اطلاعی از عروسک‌‌های منطقه خود ندارند و گویی این ثبت فقط در آرشیو و بایگانی‌ها باقی مانده است.

به گفته عمار احمدی مردم شناس و پژوهشگر، ساخت عروسک حتی از روستایی به روستای دیگر نیز با تنوع همراه است و‌‌‌این میزان تنوع گویای غنای فرهنگ بومی‌ ما است.

وی که در خصوص عروسک گلین بالا، در منطقه آذربایجان تحقیقات میدانی کرده است، تاکید دارد که برای معرفی ‌‌‌این عروسک‌ها باید به سراغ کهنسالان رفت و نحوه ساخت و داستان‌‌های پیرامون آن‌ها را پیش از ‌‌‌اینکه برای همیشه فراموش شود، ثبت و ضبط کرد.

در مقابل‌‌‌این تاکیدات به نظر می‌رسد، عروسک بومی‌ ناشناخته است و به عنوان مثال حتی از عروسک‌‌های «دوتوک، عروسک بازیچه خراسان جنوبی، روستای سربیشه»، «دُهتُولوک،‌‌‌این عروسک‌ها در استان هرمزگان جزیره قشم»، «لیلی یا لیلی بازبازک، سه استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری و فارس»، «بی‌‌بی‌کُگ، عروسک‌های‌‌‌ایینی – بازیچه زرتشتیان یزد»، «قورچوق، (qorčoq)عروسک بازیچه قوم ترکمن»، «لال ِبهیگ یا لال عروس، عروسک لال، لال عاریس عروسک بازُفت چهارمحال و بختیاری»، «بوکه بارانه عروسک‌‌‌ایینی مربوط به مراسم باران خواهی استان کردستان»، «مینابازی عروسک نمایشی مربوط به استان فارس»، «تکه نام عروسکی در استان اردبیل»، «عاروسو عروسک بازیچه استان کرمان، شهر بابک»، «لوپک چَمکی یا ماهی ملک عروسک ‌‌‌آیینی استان کرمان، عباس آباد قلعه گنج، روستای تم گران»، «تادونه عروسک ‌‌‌آیینی اقوام گالش( چشم زخم)استان مازندران»، «عروسک‌های قاشقی، مهارت ساخت و فرهنگ روایتگری»، «عروسک جُلی عروسک بازیچه استان یزد، شهر ابرکوه» و «عروسک چشم زخم فارس» که به ثبت ملی رسیده است، نسل کودک و نوجوان هیچ شناختی ندارد و در مقابل عروسک‌‌های شخصیت‌‌های کارتونی خارجی مانند السا و آنا را جز به جز می‌شناسد و ارتباط روحی و عاطفی با آن‌ها برقرار کرده است.

ناکامی‌در معرفی عروسک ملی دارا و سارا نیز موجب شده تا عروسک‌‌های بومی ‌در اقصی نقاط کشور به یکی از بخش‌‌های رو به فراموشی فرهنگ ما تبدیل شوند.

حتی مدارس در معرفی عروسک‌ها هیچ نقشی ‌‌‌ایفا نمی‌کنند در حالی که می‌توانند قطب‌‌های تولید و معرفی عروسک و اسباب بازی بومی ‌مناطق باشند و از طریق ‌‌‌این موجودات ‌بی‌زبان، هویت فرهنگی کودک را شکل دهند. مقابل بسیاری از برنامه‌‌های فرهنگی فاقد جذابیت و خروجی آیا به سادگی نمی‌توان برنامه‌‌‌ای برای احیای عروسک‌‌های بومی‌ترتیب داد و در امواج متلاطم ‌بی‌هویتی، ارتباط کودکان با قدمت فرهنگی‌شان را از نو ساخت؟

انتهای پیام/

ارسال نظر