شب شعر «ایران و فلسطین در طلیعه ظهور»
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، محفل شاعرانه «ایران و فلسطین در طلیعه ظهور» در سالن هویزه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
این مراسم به همت جمعیت حمایت از ملت فلسطین و موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار گردید و در این راستا دبیرخانه کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و موسسه شهرستان ادب نیز همکاری داشتند. در این محفل شاعرانه سید مجتبی ابطحی دبیرکل دبیرخانه دایمی کنفرانس بینالمللی انتفاضه مجلس شورای اسلامی، دکتر حسین رویوران معاون سیاسی و امور بینالملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین، دکتر علی محمد مؤدب مدیرعامل شهرستان ادب، دکتر علی داوودی مدیر دفتر شعر حوزه هنری، دکتر مهدی شکیبایی رئیس فرهنگسرای رسانه، دکتر محمدمهدی عبدالهی شاعر و پژوهشگر شعر آیینی و شاعران برجسته شعر انقلاب حضور داشتند.
اجرای این برنامه را دکتر محمدمهدی عبدالهی برعهده داشت که طی این مراسم شاعرانی، چون محدثه آشتیانی، رباب کلامی، محمدسعید زارع، ریحان ابراهیم زادگان، رباب کلامی محمدحسین نجفی، میثم یوسفی، سیدجعفر حیدری، علی غنی و... در موضوعات فلسطین، مقاومت، انقلاب اسلامی و ظهور و... به قرائت اشعارشان پرداختند و استاد علی محمد مؤدب و علی داودی نیز به ارائه نقطه نظراتشان پیرامون شعر انقلاب و دفاع مقدس و شعر مقاومت پرداختند.
در ادامه این مراسم دکتر سید مجتبی ابطحی ضمن خرسندی از اجتماع شاعران انقلابی و شعرخوانی پیرامون قدس و فلسطین و... از شاعران دعوت کرد که ضمن تعامل با شاعران جهان اسلام به ویژه فلسطین به تبادل نقطه نظرات خود با یکدیگر جهت پربارتر شدن هرچه بیشتر شعر فلسطین بپردازند و حتی به زبان عربی بیشتر شعر بگویند و اسامی شهدای فلسطینی را هم مثل شهدای ایرانی در شعر خود بازتاب دهند و همچنین نمادهای فلسطین را بیش از پیش در شعر به کار برند.
برخی از اشعار قرائت شده در مراسم:
شعر رباب کلامی
سفیر قدس، شما عکس پشت میز نداری!
که تنگنای قفس نیست جای باز شکاری
هراس دژخیمان، جانفدای مردم ایران
به رغم میل زمستان، گل همیشهبهاری
هنوز خون تو روشنگر مسیر جهادست
ز نام و عکس تو هم دشمنت شدهست فراری
نجیبزاده غم من، همیشه محترم من
امیر دلها، فرماندهی تمام عیاری
برای تطهیر نقشهی جهان ز پلیدی
نه ما، که موشکها میکنند لحظهشماری
چه زود میرسد آن دم که قدس و مسجدالاقصی
به قاب عکس شما میشوند آینهکاری
شعر محمد سعید زارع
امام روح بلند رسیده تا ملکوت
طنین صوتش تنها سلاح عصر سکوت
امام دلخوشی روزهای قبل ظهور
کلام روشن او خط به خط صحیفة نور
امام آیهای از صبح روشن امید
کسی که شوق تکامل به جانمان بخشید
پر از لطافت در قاب ساده لبخند
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
تمام آنچه که زیباست در رخش پیداست
جمال چهره او حجت موجه ماست
سیاهیِ شب دنیا ستاره باران شد
به جستجوی نگاهش جهان، جماران شد
به چشم هایش، دنیای ما بدهکار است
جهان به خال لبش همچنان گرفتار است
اگر چه رفته، دل ما هنوز در بند است
شب فراق که داند که تا سحر چند است؟
نه مرقدش که اگر کل این جهان زر بود
به پیش چشم عزیزش ز خاک کمتر بود
امام شعله فریاد یک جهان درد است
امام بانگ انا الحق، خروش صد مرد است
امام راه رسیده به حاج قاسم هاست
امام روح دمیده به جان خسته ماست
کسی که از نفس اوست روضه خواندنمان
از اوست برکت در راه عشق ماندنمان
قرارگاه حسینی است خاک کشور ما
و زیر دین خمینی است خاک کشور ما
قسم به سرخی صبحی که از افق سر زد
قسم به خون شهیدی که بی کفن پر زد
قسم به سوره اسرا که ما گذر کردیم
به سمت قدس، ز کرب و بلا گذر کردیم
جهان که شعله خاموش یک زمستان است
دوباره منتظر غرش شهیدان است
سپاه تازهای از عشق میرسد از راه
که جان تازه ببخشد به راه روح الله
شعر محدثه آشتیانی
چه میفهمد کویر مرده احساس بهاران را
تپشها در صدای پای شورانگیز باران را
کجا مرداب میفهمد کجا گرداب میداند
سرود جویباران را صفای چشمهساران را
هزاران غنچهی پرپر هزاران ابر غم پرور
به خون دیدهها شستند دامان و گریبان را
که باغی بگذراند سرو قامت، لاله پیراهن
تب رگبار پاییزی و شلاق زمستان را
که زیر سایهی ظلمانی شبها برافروزند
سپیداران باغ صبحدم، خورشید ایمان را
تمام هستی خود را فدا کردند و ما تنها
به نام سرو هامان کردهایم اسم خیابان را
خیابانها! خیابانها! که آزادید و آبادید
نگه دارید قدری حرمت خون شهیدان را
شعر علی محمد مؤدب
تیغها رقصکنان، جاده پر از شمشیر است
بشتابید همین لحظه که فردا دیر است
بشتابید که خونها است به جوش آمدهاند
بغضهای همه عالم به خروش آمدهاند
بشتابید شهیدان همه در میدانند
سر بیارید جز آن سر همه سرگردانند
آیای اهل ولا! همچو، ولی برخیزید!
هر که خونخواه حسین است، علی! برخیزید!
شور فرمان نشور است ز خود باید کند
از سکون، از طمع، از حرص احد باید کند
آب یک جرعه بنوشید که سقا تشنه است
رودها هان بخروشید که دریا تشنه است
آبها جمله مضافاند تیمم باید
هر چه پیدا شده جز عشق، همه گم باید!
آبها گِل شده، گُلها همه زارِ عطشاند
باغها شعلهکشان، رقص بهارِ عطشاند
هان دل از شاید و، اما و اگر بردارید
کعبه از بت شده پر باز تبر بردارید!
در یمن آه اویس قرنی شعلهور است
جادهها سفره خونند، زمان سفر است
پیر ما گفت پر از عزم جوانی باشید
سر پر شور حسین همدانی باشید!
آسمان پشت سر یار خراسانی ما است
بادها جمله به فرمان سلیمانی ما است
پا به دریا بگذارید شناور باشید
صولت "مهدی لطفی نیاسر" باشید
شاهد اینکه ز ما ترس و تعلق دور است
تن بی سر شده اصغر پاشاپور است
در شب غیبت دیدار عجب شیرین است
حجت این سخنم خنده "بدر الدین" است
عقل سرخ است که تابیده، حلب توفانی است
شیخ اشراق زمانه علی زنجانی است
همه هستند، شهیدان همه در این راهند
همه هستند شهیدان و تو را میخواهند
بشتابید همه نیزهسواران رفتند
بشتابید ابوحامد و یاران رفتند
ای خوشا معرفت لحن خراسانیها
بامیانیها، طوسیها، یمگانیها
حرف فردوسی بر خاک نخواهد ماندن
"گنگ دژهوخت" به ضحاک نخواهد ماندن
رستم است اینکه پر از غیرت حیدرخوانی است
آرش است اینکه شبیه "حسن تهرانی" است
باز "بافنده" پر از شور رجزخوانیها است
"فاتح" است اینکه علمدار خراسانیها است
صدرزاده است که طنازی او گل کرده است
"حاج احمد" هوس ذکر توسل کرده است
فاطمیون همه دلهای حسینی دارند
زینبیون جگر از عشق خمینی دارند
میرسیمای قدس همپای شهیدان به حرم
مغنیه، احمدی روشن و الله کرم
قدس در راه تو ما نیز شهید حرمیم
با "حسین قمی" و با "حججی" هم قدمیم
نعره حیدری زینبیون رایت ماست
چشم "فرمانده مطهر" همه سو حجت ما است
"حاج حیدرها" سر مست جنون میآیند
از ره شام بلا زینبیون میآیند
عشق میبارد سرها به تماشا مستند
دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند
هر که دارد سر همراهی سر بسم الله
هر که دارد جگر خوف و خطر بسم الله!
قدسای قبله اول! خط پایانی تو
مقصد قافله هند و خراسانی تو!
فرصت خواستن خون خداییای قدس
قدس رؤیای دلانگیز شهیدانی تو
لحظه روشن معراج بشر خلوت توست
آخرین مرحله هجرت انسانی تو
انتهای پیام/