پیشرفت کاریکاتوری ایران در دوره «محمد رضا»
گروه سیاست خبرگزاری آنا- یکی از تبلیغات جریان سلطنت طلب آن است که می گویند شاه کلیه هم و غم زندگی خود را برای پیشرفت ایران گذاشته بود و در این راه هیچ تفریحی نداشت.
خاطرات «اسدالله علم» وزیر دربار شاه میتواند بهترین جواب به این تبلیغات کذب باشد که در ادامه به پارهای از این خاطرات میپردازیم.
اسدالله علم مسئول جور کردن بساط تفریحات غیر اخلاقی شاه بود، این تفریحات به اندازهای زیاد و همه روزه بوده که هر از گاهی خود وزیر دربار نیز متعجب میشود، به هر حال او وظیفهای داشته و باید عملی میکرده است.
در خاطرات ۲۱ شهریور ۱۳۴۹ «اسدالله علم» میخوانیم: شهبانو برای افتتاح کنگره پزشکی به رامسر پرواز کرد. در غیاب او شاه و من، قبل از بازدید از دستگاههای چاپ جدید اطلاعات در ساعت ۵/۶ دو نفری به یک «پیکنیک مخصوص» رفتیم. اما ظهر به من خبر دادند که ملکه دو ساعت زودتر از موقعی که قرار بود، باز میگردد. به شاه گفتم ممکن است اظهار علاقه کند همراه ما به اطلاعات بیاید، ولی شاه گفت: بعید به نظر میرسد و ما به کارمان ادامه دادیم. در این فاصله طبعاً ملکه تصمیم گرفت به ما ملحق شود، ولی هرچه کرد موفق نشد هیچکدام از ما را تلفنی پیدا کند.
خوشبختانه، چون من گوش به زنگ بودم، به هر ترتیبی بود، شاه را چند دقیقه زودتر از ملکه به اطلاعات رساندم. شانس آوردیم، اما مطمئنم بو برده بود که خبری بوده، ولی نتوانست از قضیه سر در بیاورد.» [۱]یا در خاطرات ۱۲ دی ۱۳۴۹ وزیر دربار شاه میخوانیم: [ملکه فرح]هرچند از من خوشش نمیآید، ولی نمیشود از این بابت او را سرزنش کرد؛ مرا خوب نمیشناسد و عملاً برای یک همسر غیر ممکن است فکر همسر خودم را میکنم که با نزدیکترین دوستان شوهرش روابط حسنهای داشته باشد. شهبانو معتقد است که من و شوهرش با هم به الواطی میرویم، و در این مورد از واقعیت چندان دور نیست. [۲]یا در خاطرات ۱۴ آبان ۱۳۵۱ اسدالله علم میخوانیم: «… با هواپیما عازم شیراز شدیم. شاه را به باغ ارم همراهی کردم، و سپس اجازه مرخصی گرفتم و به دیدار معشوقم که در همان نزدیکی در منزل دوستی اقامت داشت رفتم. شامی فوقالعاده و شبی بینظیر و در یادماندنی بود. سری به باغ ارم زدم تا مطمئن شوم اعلیحضرت هم به اندازه من مشغول خوشگذرانی هستند.» [۳]البته این تنها اسدالله علم نبود که وظیفه خدمات غیر اخلاقی به شاه را به عهده داشت، عدهای دیگر نیز این کار را میکردند و در رقابت برای خوش خدمتی به دنبال اخذ امتیازاتی از شاه نیز بودند.
در این رابطه اسدالله علم در خاطرات ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۱ مینویسد: شرفیابی برنامه سفر انگلستان را گزارش دادم … قبل از ترک او گفتم من شخصاً تا ژنو همراهیاش میکنم، چون لازم است کسی آنجا باشد و بر امور نظارت کند. گفت "هر جور که دلت میخواهد…دستور داد به "ایکس" یادآوری کنم که هر بار با زنی تماس میگیرد، به دولّو گزارش بدهد و نه مستقیماً به خود او. معنی این پیام را درک نکردم و او در توضیح گفت "میدانی، آدمهای "ایکس" برای جلب نظر من بیش از حد خوشخدمتی میکنند و در مواقعی برای انجام خدمات غیراخلاقیشان با هم رقابت میکنند که امتیاز بیشتری بگیرند…"» [۴]شاه حتی برای تفریح بیش از ۴۰ روز برای سفرهای تفریحی به خارج از کشور میرفت، اسدالله علم ناراحتی خود را از این سفرهای طولانی در خاطرات خود روایت میکند.
او در خاطرات ۳۰ بهمن ۱۳۴۸ مینویسد: «امروز بعد از ظهر که به حضور شاه رفتم، وسط کار ماساژ و حمام بودند، دو ساعتی با هم صحبت کردیم. عرض کردم به نظر من ایشان هم در ورزش و هم در فعالیتهای شبانه [!]افراط میکنند… به تذکرم خندید… بار دیگر پیشنهاد کردم به حد کافی خارج از مملکت بودهایم و اکنون بهتر است برگردیم. مثل اینکه دنیا را بر سرش خراب کرده باشم، اما وظیفه من ایجاب میکند که به اطلاع برسانم که پادشاه ایران نمیتواند ۴۵ روز را خارج از وطنش و صرفاً بابت استراحت و سرگرمی بگذراند. مردم این چیزها را تحمل نمیکنند.»
در این زمینه مواردی که بشود به آن پرداخت بی اندازه زیاد است که همگی نشان میدهند شاه بخش اعظم زندگی خود را به تفریح و در حاشیه آن به امور جاری و مشکلات کشور میپرداخته است!
[۱]اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج ۱، تهران، طرح نو، چ اول، بهار ۱۳۷۱، ص ۲۶۵.
[۲]همان، ص ۲۹۱.
[۳]همان، ص ۳۹۶.
[۴]همان، صص ۳۳۲۳۳۳
انتهای پیام/