قالیباف: هنرمندان در کنار زیبایی، به جامعه ما دانایی دادند/ نامه برزو ارجمند به پدرش/ اهدای تابلوی دماوند به خانواده پاشایی
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا و به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم یادبود هنرمندان سفر کرده سال 1393 با عنوان «مائیم و آب دیده ...» شب گذشته با تلاوت قرآن مجید و نواختن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران توسط ارکستر فرهنگی فیلهارمونیک شهر تهران آغاز شد. در ادامه سه قطعه توسط ارکستر فرهنگی شهر تهران به رهبری نادر مشایخی به اجرا در آمد که قطعه آخر همراه با مداحی و در رثای حضرت زینب(س) بود.
در ادامه ژاله صادقیان که اجرای برنامه را بر عهده داشت از دکتر «مجید سرسنگی» مدیرعامل خانه هنرمندان دعوت کرد که به عنوان میزبان روی سن برود. سرسنگی ضمن خیرمقدم به هنرمندان و مسئولین شهرداری تهران برای حضور در این مراسم گفت: «این مراسم که سومین دوره خود را پشت سر می گذارد، از یک سو تاثر ما را با خود به همراه دارد به دلیل اینکه اینجا گرد هم آمده ایم تا یاد هنرمندانی را گرامی بداریم که از نعمت وجودشان امروز برخوردار نیستیم. اما از یک سو مایه مباهات است که جامعه ما خصوصا جامعه فرهنگی ما بعد از رحلت این عزیزان همچنان به یادشان هست و سپاس، قدردانی و تسلیت خودش را نثار خانوادهها و بازماندگان این عزیزان می کند.»
وی افزود: «مایل بودم چند نکته را خدمت عزیزان عرض کنم اما چون دوست دارم از فرمایشات اساتید گرامی و جناب آقای دکتر قالیباف استفاده کنیم، تصمیم گرفتم سخنانم را کوتاه کنم. می خواستم در این مجال از چالشهای هنر بگویم، از اوضاع نابسامانی که سایه خود را سالها است بر سر هنر این کشور انداخته است. از فقدان حتی یک برگ برنامه برای هنر، از مدیرانی که تناسب با کار فرهنگی ندارند. از مردم کشورم که پس از سالها رنج و سختی در انقلاب و جنگ و بعد از جنگ، نیازمند لذت لحظاتی نشاط اند. از عوام فریبی فرهنگی که آفت جامعه ما شده است.»
وی ادامه داد: «از جوانان بیشماری که به سبب بی تدبیری ما مدیران یا به زیر زمین پناه میبرند یا به آن سوی زمین، از نظام آموزشی هنر ما که خروجی آن تنها تعدادی فارغ التحصیل کم علم و عاری از معرفت فرهنگی است. از هنرمندان ناهنرمندی که برای رسیدن به اشتهار ارزشهای جامعه را زیر پا میگذارند و بذر هنر هراسی را در بین مسئولین و مردم میکارند.»
مشاور هنری شهردار تهران، افزود: «از قانونگذارانی که یادشان رفته است فرهنگ و هنر نیز نیاز به قانونگذاری دارد. از هنرمندانی که روزها پیکر رنجورشان در بیمارستان میماند تا کمکی از جایی برسد و زودتر در زیر خاک آرام گیرند. از هنرمندانی که از درد مینالند، از بی دارویی فقان دارند و تنها دلخوشی آنها سخنرانی است که ما چنان میکنیم و چنین خواهیم کرد.»
سرسنگی سپس اضافه کرد: «از فرهنگ و هنر سلبی و تفاوتش با فرهنگ و هنر ایجابی، از بیرنگ شدن ارزشهای انقلاب و جنگ در هنر، از برنامهها و جشنوارههای رنگارنگ و بیحاصلی که برگزار میکنیم و تنها فایدهاش همان نطقهای اختتامیه است و بس.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «از نبودن نظارت حرفهای بر امکاناتی که در حوزه فرهنگ و هنر صرف میشود و از دنبال نکردن ضررهایی، که هر چند ناپیدا، اما فرهنگ ما را به سوی سقوط سوق میدهد و از حساب نکشیدن از کسانی که مسبب این امرند.»
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «میخواستم از دغدغههای مقام معظم رهبری بگویم که در جایی نقل به مضمون میفرمایند در هیچ حوزهای به اندازه حوزه فرهنگ و هنر دغدغه و نگرانی ندارم.»
مجید سرسنگی در پایان اظهار داشت: «گفتم اینها را نگویم، کدورت فایدهای در بر ندارد. 20 سال این حرفها را گفتهام و گفته اند. روح آنها که رفته اند شاد، ما قطعا خسران دیدهایم و ضرر کردهایم اما آنها فکر نکنم چیزی را از دست داده باشند.»
پس از این سخنان، محمد سریر رئیس شورای عالی خانه هنرمندان و رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی، طی سخنانی گفت: «از طرف خودم و اعضای شورای عالی خانه هنرمندان به همه میهمانان و خانواده هنرمندان سفر کرده خیرمقدم میگویم. همچنین به آقای دکتر قالیباف و آقای دکتر ایازی نیز خوشامد میگویم. همیشه در کارهای هنری گرههایی وجود دارد که این انسدادها را آقای دکتر قالیباف به یک صورت حل و فصل میکند و ما از ایشان متشکریم. آقای دکتر سرسنگی اشارات بسیار جامعی به مسائل مختلف داشتند که به نظرم همین یک اشاره کافی بود که توجهات به سوی این موارد جمع شود.»
محمد سریر گفت: «تمدن و فرهنگ ایرانی و این ثمره باشکوهی که از میراث هنرمندان و متفکران در عرصه فرهنگ از سدههای بسیار گذشته تا امروز دیده شده، به سهولت و سادگی به دست نیامده است. هر روز و هر سال عالمان و متفکران یک چراغ نو را در این سرزمین روشن کردند و این مسیر را به سمت تعالی به راه انداختند و هم در سطح داخلی و هم در سطح جهانی تاثیر گذار بودهاند.»
رئیس شورای عالی خانه هنرمندان گفت: «من بیش از پنجاه سال که در عرصههای مختلف بودهام، دیدهام که هنر و فرهنگ چیز دیگری است. سالها در حوزه دیپلماسی، در علم ثروت و اقتصاد و همان چیزی که ما ثروت ملت میدانیم و امور بینالمللی و آن چیزی که تصور میکنیم که در معادلات امکانات مالی و اعتباری بدست بیاوریم بودم، ولی دانستم که اعتبار و احترام چه در این سرای و چه در سرای باقی در فرهنگ و هنر است.»
این آهنگساز پیشکسوت گفت: «هم برای فرد و هم برای یک ملت، همه چیز میتواند با مسائل دیگر از دست برود. حتی ممکن است در یک دوره کوتاه برای یک ملت شرایطی پیدا بشود که مناسب باشد. اما آن اعتلای بینش و ارتقای اندیشه و اتکای به فرهنگ و هنر خودی که روینده و رویاننده است برای نسلهای بسیار باقی میماند. این زانیده و شکوفنده است و دستاوردش برای سرفرازی یک ملت، بسیار اثرگذار است.»
سریر در ادامه اضافه کرد: «ما امروز باید قافله سالاران سرزمینمان را سپاس بگوییم و ستایش کنیم که اگرچه جسمشان به عالم دیگر سفر کرده است ولی آثارشان و انعکاس اندیشههایشان در ذهن و ضمیر نسل ما و فرزندانمان همیشه باور و روینده خواهد بود. همانطور که از هزاران سال پیش آثار بزرگانی مانده این بزرگان بخشی از فرهنگسازان سرزمین کهن ما از دیرباز تا امروز هستند و باید به آنها ارج بگذاریم. خیلی از ما افتخار زیستن در کنار آنها را داشتیم و نسلهای دیگر هم به بهره مندی از آثار و اندیشه هایشان مفتخر خواهند بود.»
رئیس شورای عالی خانه هنرمندان گفت: «فرهنگ ایران و افتخار و اعتبار ایرانی بودن در همین مجموعههاست و این قافلهای است که میرود و بسیاری همین راه را میروند و راه خودشان را به سوی قلههای سرفرازی و شرافت طی میکنند. من یاد این عزیزان را گرامی داشته و فکر می کنم ثروت یک ملت در همین عزیزان است.»
در ادامه مراسم کلیپی همراه قطعه لالایی با صدای محمد نوری اثر ناصر حسینی با شعری از یدالله رویایی با تصاویری از هنرمندان سفرکرده سال 93 پخش شد و سپس برزو ارجمند، بازیگر و فرزند زندهیاد انوشیروان ارجمند به نمایندگی از خانواده هنرمندان درگذشته سال 93 پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «یادم نمیآید که آخرین باری که برای پدرم نامه نوشتم چه زمانی بود، ولی امروز برای او نامه نوشتم.»
در ادامه برزو ارجمند متن نامه را خطاب به پدر مرحومش قرائت کرد. او در این نامه که با بغض و گریه آن را قرائت میکرد، گفت: «آری هشتاد و هفت روز است که دیگر صدایت را نمیشنوم، هشتاد و هفت روز است گرمای گونههایت را دیگر نمیبوسم و دستان مهربانت دیگر بر سرم نیست. هشتاد و هفت روز است چشمان نافذت روشنای راهم نیست. کمرم درد میکند و شانههایم تاب این وزن غم را ندارد. تو را جانشینی نیست و دلم برایت تنگ شده است. دیر زمانی به یادت خواهم نشست و دزدانه تمام لرزش بودنت را خواهم نگاشت. در پیات روان نخواهم شد خواهم نشست بر سر دیوار بلند تردیدها و تا دیوار فرو ریزد، عطش دیدارت سیرابم خواهد کرد.»
این بازیگر سینما و تلویزیون گفت: «صد سال خواهد گذشت به رسوایی و به تمنا. گزمهای به راه فسردهای خواهد گریست، چراکه دیوار فرو خواهد ریخت. تو خواهی آمد و من خواهم خندید، آنگاه که آخرین نشاط طراوت باران به بزم پر شکوه رویایم خواهد رسید. تو خواهی آمد، خوب می دانم اما صد سال خواهد گذشت به رسوایی و تمنا.»
برزو ارجمند در پایان از قالیباف و سرسنگی برای برگزاری این مراسم تشکر ویژه کرد و گفت: «خانه پدری من در طرح ترافیک قرار دارد و به لطف آقای قالیباف پدرم در این چند سال جریمه نشد.»
در ادامه علی نصیریان، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «دو نکته را باید در اینجا یادآور شوم. یکی اینکه باید از شهردار محترم و مدیران شهرداری تشکر کنیم که در بخش کلی کارهایشان مساله فرهنگ و هنر را مد نظر قرار دادند و جزو وظایف مسئولین شهر قرار دادند. برگزاری چنین مراسمی، ساختن فرهنگسراها و سالنهای تاتر، برگزاری مراسم و تجلیل بزرگداشتها که شهرداری این کارها را فراوان انجام میدهد، جای سپاس فراوان دارد. فکر میکنم اگر تشکر نکنیم، کفران نعمت است. حتی اگر اشاره به فضای سبز تهران نکنیم شایسته نیست. اگرچه هوا آلوده است و زمین با ایجاد زباله آلوده است و این مسائل را داریم، اما شهداری خیلی کارهای خوبی انجام داده ولی سازنده شهر و مملکت، شرداری و دولت نیستند، سازنده شهر خود مردم هستند. یکی از مشکلات ما، خودمان هستیم.»
این بازیگر پیشکسوت تاتر و سینما اضافه کرد: «آقای دکتر سرسنگی اشاراتی به کاستیهای فرهنگ و هنر کردند که درست است. اما سازنده فرهنگ و هنر، انسان است. در تمام دنیا انسانها سازنده فرهنگ و هنر بودند. در تئاتر و سینما وقتی نگاهی میاندازم، میبینم همیشه متکی به انسانها بوده است. دولتها همیشه بهرهجویی کردهاند. ما گروه تاتر داشتیم و درست کرده بودیم، بعدا دولت دید که کار ما خوب است و در هنرهای زیبای آن دوره یک اداره هنرهای دراماتیک درست کرد که ما را آنجا جمع کرد که بعدا اداره تئاتر و بعد هم مرکز هنرهای نمایشی شد.»
علی نصیریان گفت: «بابت تاثری که برزو ارجمند دارد خیلی متاسفم و من پدرش را پنجاه سال میشناختم ولی میخواهم بگویم اینقدر متاثر نباشند. من الان صدای محمد نوری را شنیدم. نوری نمرده است وقتی صدای او را میشنوم، روح من تازه میشود. در اولین کارهای تئاتری که داشتیم نوری هم کنار ما بود و چون صدایی داشت به سمت موسیقی رفت و چقدر هم خوب شد که رفت. در ادبیات هم هوشنگ مرادی کرمانی و محمود دولتآبادی در تئاتر بودند که خوب شد رفتند چون در آن موقع استعدادشان در جای دیگری شکفت.»
وی افزود: «یکی از ابعاد تفاوت هنرمند با انسانهای عادی این است که نمیمیرد و ماندگار است. یکی از امتیازات کار ما این است که ماندگار است. نکته دیگر اینکه باید عرض ارادت و احترام به خانوادههایی بکنم که عزیزانشان را از دست دادهاند. در زمینه سینما و تئاتر، کارِ خودم پنجاه و اندی سال است که این عزیزان مانند مرتضی احمدی را میشناسم. چطور میشود که فولکلور و پیش پردههای تهران را فراموش کنیم. چقدر در آن دوره آرامش داشتیم، درست است که ماشین و تجدد خوب است ولی آن آرامشی که داشتیم را از دست دادیم.»
نصیریان با اشاره خاطرات خود از تهران قدیم گفت: «ما در تهران محله داشتیم و در بازارچه قوامالدوله و میدان شاپور و کوچه مهدی خان می رفتم در آنجا همه خانوادهها با هم بودند و با پای پیاده به دیدار هم میرفتیم. اما الان خانه من دروس است و میخواهم محمدعلی کشاورز که بیمار است را در شهرک غرب ببینم، مصیبت دارم که چطور بروم. همه چیز جدید شده است که خوب هم هست اما اینها را چه کنیم. یک قسمت آن به مردم بر می گردد، مردم در این کمک کنند.»
وی در پایان سخنانش گفت: «من به خانوادههای عزیزی که این هنرمندان را از دست دادهاند تسلیت میگویم ولی بدانیم که هنرمندان نمیمیرند. یاد و خاطره و اثر هنری چطور میتواند بمیرد. برای آنها آرامش آرزو میکنم. همه این سرنوشت محتوم را داریم و باید آرام باشیم و زندگی کنیم.»
پس از این سخنان، کلیپی با نوازندگی و صدای زندهیاد محمدرضا لطفی بر روی شعری از حافظ با تصاویری از هنرمندان سفرکرده پخش شد. در ادامه ژاله صادقیان از حبیبالله صادقی، هنرمند حوزه تجسمی، برای ایراد سخنرانی دعوت کرد. صادقی در ابتدای سخنانش گفت: «ادای احترام دارم به خانواده هنرمندانی که به جهت بزرگداشت، نکوداشت آنان با چشمانی نمناک به احترامشان به پاس افتخاراتی که برای فرهنگ معاصر ایران آفریدهاند و برگههای زرینی بر کتاب افتخارات فرهنگ دوران معاصر ایران افزودهاند گرد هم آمدهایم.»
وی افزود: «عرض ادب و احترام دارم خدمت برادر عزیزم شهردار تهران، جناب آقای دکتر قالیباف، جناب آقای دکتر ایازی، جناب آقای دکتر امرودی، جناب آقای دکتر سرسنگی و معاونین محترم شهرداری تهران و تشکر و تقدیر دارم بخاطر همه زحمات و محبتهایی که این گروه فرهنگی تحت مدیریت شهر تهران امروز در حوزه فرهنگ در بلندترین نقطه و بسیار فاخر به دست عزیزان و مدیریت جناب دکتر قالیباف انجام میشود.»
در ادامه صادقی گفت: «یاران جامعه تجسمی جایگاه ویژهای در ایجاد و توسعه هنرایران ایفا نمودهاند. با توجه به گستره فعالیت و رویکرد هنر در جهان، این گروه ممتاز اجتماعی توانسته جایگاه معرفتی و هنری ملت ایران را در جهان به تصویر در آورد. امروز هنرمند تجسمی معاصر ایران در کتاب بزرگ هنر معاصر جهان دارای جایگاه ویژه و ممتازی است. این یگانههای دوران علیرغم همه کاستیها و علیرغم مراقبتهای اجتماعی عاشقانه، بهترینهای باب وجودشان را در کالبد حجم و نقش و فرم، به میهمانی چشمان نازک اندیشان ایران و جهان میبرند.»
وی افزود: «تولد یک هنرمند تربیت فرهنگی و معرفتی هنرمند، فرصت بروز و ظهور آرای یک هنرمند، توجه و نگهداری جهت ایجاد موزه و مجموعهها در جهان معاصر یک مفهوم پیوسته است. عمر هر نسل و دوره او به پایان میرسد تنها هنر و اثر هنری هنرمندان مبین حضور مردمان آن دوران است. موزههای بزرگ جهان اکنون بر این حکایت دلالت دارند. اگر شاه اسماعیل صفوی هزار هنرمند را که در هجوم ازبکان در مجمعها سبدهای پیچیده در کاروانها در کوههای هزار مسجد خراسان پنهان نمود و احترام شمعافروزی برای نگاشتن خط کتاب و آثار بینظیر نگارگری شاهنامه شاه طهماسب را پدید آورد، به نقش اجتماعی و همراهی پیوسته هنرمندان و مدیران متعهد و مسئول دوران به نتیجه باشکوهی خواهیم رسید.»
حبیبالله صادقی گفت: «اکنون در رثای هنرمندان بزرگ این دیار از دیرباز تاکنون در آستانه تولد شکوفه و عشق و مهر با احترام بر تربت نقشآفرینان عشق بوسه میزنیم و یادشان را گرامی میداریم. مهمانی بهشت اینجاست، هر کجا عشق شکوفه کند، آشیانه تست. نازنین چشمان تو زیباست تو جهان را زیبا میآفرینی. آنگاه که خانه رنگ بر باسمه عشق میکشی و چون غبار و زنگاری در وجودت نیست، جهان آموختهات منشوری از نور جمال و جلال و کمال میشود. تو اگر دو بعد تصویر و سطح را در بعد سوم محیط و حجم و فضا و بعد چهارم جهان آگاهی را در وجودت تجربه نمودی و باغ همیشه بهار هنرت برای مردم سرزمینت هدیه نمودی، تو را دوست دارم.»
وی افزود: «اکنون که من زمین خاکی و در جهان لاجورد اندوه و در سیر خاک و زمینم و در دوران حیات و اکنون نبودن جسمانیات عطر معنا و زیباییات را میچشانیم. بر تربت کلک مشکبارت بوسه میزنم، تو گنج شاه واری. سرزمین من! ایران عزیز! آسمان نیلگونت ستاره باران است. هر چند در جهان گاهی آینه، گاهی ستاره بر زمین فرو میافتد.»
صادقی در پایان سخنانش گفت: «به استقبال بهار بر ورق اوراق به احترام نقشآفرینان عامل معنا و عشق بر تربت پاک و پر برکتشان، گلاب و عطر نرگس میافشانیم و بر زلال تربت خاکشان فاتحهای میخوانیم.»
سخنران پایانی این مراسم، محمدباقر قالیباف، شهردار تهران بود. قالیباف در ابتدای سخنانش گفت: «خدای را شاکر هستم که این توفیق نصیب من شد که امشب در جمع شما خانوادههای محترم و عزیزِ هنرمندان فقید در شهر و کشورمان باشم و از نزدیک عرض ارادت و تسلیت مجددی داشته باشم. البته دوست میداشتم که در یک مجلس توام با شادابی و نشاط گرد هم باشیم ولی از این جهت هم که بنده و همکارانم در لحظات سخت و شاید شکننده زندگی که بهترین عزیزان را از دست دادیم، توفیق ابراز همدردی و همراهی با شما را دارم خدای را سپاسگزارم.»
وی افزود: «من به قصد حضور در این جمع آمدم و قصد صحبت نداشتم. ولی بعضی از سخنان اساتید بزرگوار و عزیزانی که به حق سخنان زیبایی را مطرح کردند و این نکته را باید عرض کنم که همه ملت و مردم ما با همه وجود این را درک میکنند که اگر هنرِ هنرمندان ما نبود، چه عزیزانی که در این سال و در سالهای گذشته از دستشان دادیم و چه هنرمندانی را که در کنار خود داریم و این فرصت را مغتنم بشماریم، شاید زندگی در این دنیا به زیبایی امروز نبود. هنرِ هنرمندان ما بود که با خلق پدیدههای جدید، با خلاقیتشان، با ذوقشان، با استعداد ذاتیشان خیلی از زندگیها و پدیدههای به ظاهر تکراری را مجددا برای ما زیبا کردند و صیقل دادند. ما با آنها به ادامه زندگیمان امیدوار شدیم.»
شهردار تهران گفت: «هنرمندان عزیز ما نه تنها زیبایی به ما دادند که اگر همان را هم به ما میدادند، قابل تقدیر بود. آنها توام با زیبایی به جامعه ما دانایی هم دادند. حتی علوم دیگری که نیاز بشریت و اثرگذار در عرصههای مختلف بود ولی عمدتا برای خواص بود، هنرمندان ما حتی آن علوم را با جامعه هنر و زیبایی هنر، هم برای خواص هم برای عوام، هم برای زیبایی، هم برای برای دانایی، هم برای امروز، هم برای نسل آینده برای سالها و قرنها ماندگار کردند. بدون شک بر این باوریم که این همه تلاش و خوبی هم در این دنیا باعث عزت و افتخار آنهاست، هم در سرای باقی جزو باقیات صالحات آنهاست. از طرف خودم و همه همکارانم و مردم این شهر به همه خانواده محترم و اساتید بزرگوار که بهترین دوستان خودتان را از دست دادید عرض تسلیت دارم.»
دکتر قالیباف در پایان سخنانش یادآور شد: «به دور از هیچ منت و بحثی بنده به عنوان خدمتگزار در مجموعه شهرداری تهران در همه فراز و نشیبها، در همه روزهای خوش و سخت، در همه فرود و اوجهای بحث فرهنگ و هنر در شهر و کشورمان همیشه در کنار شما عزیزان بودم و انشالله خواهم بود و پیشاپیش سال نو را به همه تبریک میگویم.»
در ادامه محمدباقر قالیباف، محمد سریر، حجتالاسلام میثم امرودی (معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران) و سیدمحمد هادی ایازی روی صحنه حاضر شدند و به نماینده هشت خانواده گروههای مختلف هنری به طور نمادین هدایایی اهدا شد و دیگر خانوادهها هدایای خود را در پایان مراسم دریافت کردند.
سپس مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان، روی صحنه حاضر شد و در سخنانی گفت: «همانطور که استاد نصیریان فرمودند، شهرداری تهران در این سالها رویکرد خود را از یک سازمان خدماتی به یک سازمان اجتماعی یا فرهنگی تغییر داده است. تمام کارهایی که ما مدیران زیر مجموعه شهرداری و سایر سازمانها انجام می دهیم، نخواهد بود مگر به حمایت درخشان جناب آقای دکتر قالیباف و معاونین محترم ایشان. از جمله افتتاح ارکستر فرهنگی شهر تهران مدیون و مرهون حمایت ایشان و جناب آقای امرودی، معاون اجتماعی و فرهنگی ایشان است. نکتهای را باید بگویم که من این افتخار را داشتم که از زمان جنگ در خدمت دکتر قالیباف باشم و در واقع یک بسیجی تحت فرماندهی ایشان بودم. زمانی که ایشان شهردار تهران شدند و دوستان نظر من را پرسیدند، یک جمله گفتم که امروز تهران با انتخاب آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران، صاحب یک دماوند دیگر شد. تابلویی با عنوان دماوند به نمایندگی از جمع شما و خانه هنرمندان ایران را تقدیم حضور ایشان میکنم.»
اهدای تابلوی دماوند توسط قالیباف به خانواده پاشایی
سپس این تابلو به دکتر قالیباف اهدا شد. دکتر قالیباف در ادامه پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «من تشکر میکنم که دوستان خانه هنرمندان ایران به من این لطف را داشتند. اجازه میخواهم که این هدیه را به خانواده مرحوم مرتضی پاشایی تقدیم کنم. این جوان عزیز که توفیق داشتم درب بیمارستان قبل از اینکه دوره بستری نهایی ایشان انجام شود، با ایشان هم سخن شدیم. این اولین بار بود که ایشان را از نزدیک می دیدم و انصافا جوان بی ریا، خونگرم، مقاوم و با روحیه بود که با مرگ دست پنجه نرم کرد و با روحیه بود.»
در این مراسم محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، سیدمحمد هادی ایازی، قائم مقام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، حجت الاسلام میثم امرودی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، محمد سریر، رئیس شورای عالی خانه هنرمندان، حمیدرضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی ایران، ایرج راد، مریم سعادت، غلامحسین امیرخانی، و... حضور داشتند.
انتهای پیام/