صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۱:۰۲ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵

مروری بر مشکلات بازیگران پیشکسوت/ از رفتن به خانه سالمندان تا دستفروشی

واقعا سخت است که روزی به دلیل بازیگری آن قدر محبوب و مشهور شوید که همه شما را بشناسند و به شما احترام بگذارند اما با گذشت زمان روزی برسد که دیگر به یادت نباشند، فراموش بشوی. روزهای سخت برای هنرمندی که در مرکز توجه بوده سخت تر هم هست، چون هر کاری نمی تواند انجام دهد و از هر کسی نمی تواند کمک بگیرد. مثل اسدا... یکتا بزرگمرد سینما و تلویزیون که هر از گاهی خبرهای بدی درباره وضعیت معیشتی او به گوش می رسد.
کد خبر : 82374

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه خراسان نوشت: در ادامه این مطلب، مروری کوتاه خواهیم داشت بر شرایط زندگی چند نفر از بازیگران پیشکسوت که بعضی هایشان دیگر در بین ما نیستند.



جلوی سینما دستفروشی «زرشک» می کنم



احمدرضا اسعدی، بازیگر و متولد سال 1333 در گرگان است. مرداد ماه سال 94 بود که خبر دستفروشی او جلوی در سینماها، خاطر بسیاری از اهالی هنر را ناراحت کرد. اسعدی مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران دارد و از سن 14 سالگی در زمینه های مختلف فرهنگ و هنر فعالیت مستمر داشته است. او بازیگری در هنر نمایش را از سال 1347، بازیگری در هنر سینما را از سال 1367 و بازیگری در تلویزیون را از سال 1363 آغاز کرد و تعداد فیلم ها و سریال هایی که بازی کرده است، بیش از 20 مورد است اما در سن 62 سالگی، مشکلات مالی مجبور به دستفروشی اش می کند. اسعدی در این باره گفته است: «من در تمامی طول زندگی ام آموختم که دستم را جلوی فردی دراز نکنم و این روزها هم که در مقابل سینما «زرشک» می فروشم، خداوند را شاکرم که برای امرار معاشم کسب روزی حلال می کنم.»



سه روز در چادر و کنار خیابان زندگی کرده ام


«ثریا حکمت» بازیگر پیشکسوت که همین چند وقت پیش درگذشت، با مشکلات جدی مالی دست و پنجه نرم می کرد. او که در چندین فیلم دهه 70 و 80 نقش اصلی را بازی می کرد، در مصاحبه ای قبل از فوتش گفته بود: «صاحبخانه ودیعه اجاره را بالا برده که از توان من خارج است و تصمیم دارم اثاث هایی که برایم باقی مانده را بفروشم و با پول آن دخترم را به خوابگاه بفرستم و خودم هم در خیابان چادر بزنم. البته سال گذشته هم سه روز در چادر زندگی کرده ام به دلیل این که اجاره خانه ام عقب افتاده بود، صاحبخانه از پول ودیعه ام کم کرده بود که دیگر پولی برای خانه گرفتن نداشتم. سال گذشته تصمیم گرفتم دو بار خودم را از بین ببرم و اقدام به این کار هم کردم اما موفق نشدم. الان کل دندان هایم را کشیده ام و هزینه درمان آن ها را ندارم. برای گرفتن بودجه به همه جا رفته ام اما فایده ای نداشته است.»



در اطراف یکی از میادین تهران فیلم می فروشم


ایرج خدری بازیکن بسکتبال و بازیگر سریال های معروف «آژانس دوستی» و «ساعت خوش» هم از آن دسته بازیگرهایی است که این روزهایش را با دستفروشی می گذراند. او در مصاحبه ای درباره دلایل قرار گرفتن در چنین شرایطی و تصمیم به دستفروشی گفته است: «طبیعی است مردی که آن قدر غرور دارد که بعد از سال ها ورزش و البته کار بازیگری وقتی بخواهد به سراغ دستفروشی بیاید آزار روحی فراوانی را تحمل کند. من از سال ۷۷ تا سال ۹۰ برای کسب درآمد به هر دری زدم. بارها پیش مسئولان رفتم و با آدم های مختلف سینما و تلویزیون گپ و گفت کردم بلکه بتوانم شغلی برای کسب درآمد پیدا کنم اما به هر که رو انداختم به در بسته خوردم تا شب عید نوروز ۹۰ که یک باره تصمیم گرفتم مجموعه ای از دی وی دی فیلم هایی که سال ها برای آرشیو کردن آن ها وقت گذاشته بودم را به میدان امام حسین (ع) بیاورم و بفروشم که البته این کار هم برایم راحت نبود اما وقتی مجبور بودم به عنوان همسر و پدر دو فرزند خرج خانواده ام را بدهم چاره ای ندیدم جز دل زدن به دریا. این را هم بدانید که مدتی بعد از بیماری خودم، همسرم هم دچار بیماری ام.اس شد و متاسفانه این بیماری باعث معلولیت پای چپ و آسیب دیدگی چشم چپش شد. در این وضعیت چه باید می کردم که نکردم؟»



می خواهم به خانه سالمندان بروم


صدیقه کیانفر بازیگر 84 ساله پیشکسوت سینما با وجود ده ها لوح تقدیر که برای بهترین بازی هایش به او تقدیم شده، این روزها در تنهایی به سر می برد و حتی این تنهایی باعث شده درخواست رفتن به خانه سالمندان بدهد. او چندی قبل در مصاحبه ای گفته است: « ۳ سال است که خانه ام از خیابان پاتریس لومومبا به جنت آباد منتقل شده و رفت و آمد برای من که در این سن به سر می برم از این نقطه به مرکز شهر دشوار است. حتی گاهی به خاطر دوری فروشگاه ها و نانوایی پیش می آید تا چند روز نتوانسته ام به خرید بروم و کسی هم نیست کمکم کند. خانه جدید برای خودم نیست و همیشه تنهایی به من هجوم می آورد و عذابم می دهد، با دردهای مفصلی شدید مواجه هستم، حتی نشست و برخاست عادی را هم به سختی انجام می دهم و علی رغم میل باطنی ام درخواست رفتن به یک خانه سالمندان را هم داده ام.»



هیچ کس در دوران بیماری ام سراغم را نمی گیرد


نادیا دلدار گلچین متولد ۱۳۳۹ در تهران و دارای مدرک تحصیلی دیپلم موسیقی از هنرستان عالی موسیقی است که فعالیت بازیگری اش را از سال ۱۳۶۹ با فیلم «ابلیس» آغاز کرده و در فیلم هایی چون «کمکم کن»، «دختری با کفش های کتانی»، «دزدان مادربزرگ»، «همه فرزندان من»، «پزشکان» و «سه در چهار» به ایفای نقش پرداخته است. او در سال 91 فوت کرد اما چند روز قبل از فوتش در بیمارستان گفته بود: «متاسفانه این روزها که در بیمارستانم هیچ فردی سراغی از من نگرفته و حتی زنگی به من نزدند در حالی که وضعیت من خیلی حاد است. من در تمام عمرم سعی کردم دور از عرصه بازیگری نباشم چون اگر دور باشم احساس افسردگی شدید می کنم و فقط دلم می خواهد همکارانم را ببینم. ضمن اینکه اگر کار نکنم خرج زندگی ام لنگ می ماند. من سرپرست ندارم و حتما باید دستم را روی زانویم بگذارم، بلند شوم و کار کنم چون الان که کمی بازنشسته شده ام هیچ فردی به من کمک نمی کند.»


انتهای پیام/

ارسال نظر