صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تلنگرهای تاریخی؛

فرجام وحشتناک دست راست رضاخان چگونه بود؟

تیمورتاش همه استعداد خود را در خدمت رضاشاه گذاشت اما پس از چند سال خدمت مثل یک دستمال مچاله شده دور انداخته شد.
کد خبر : 817983

به گزارش خبرنگار حوزه تاریخ انقلاب اسلامی خبرگزاری آنا، دومین مرد قدرتمند دهه اول سلطنت رضاخان در تنهایی زجرآور مُرد و این پایان وحشتناک زندگی مردی باهوش، پرکار و خطیب و بی رحم بود. زن و مشروب در زندگی او نقش اول را داشت. اما همه استعداد خود را در خدمت رضا شصت تیر بی سواد گذاشت و بعد مانند یک دستمال مچاله شده دور انداخته شد.

عبدالحسین تیمورتاش، در سال ۱۲۶۰ خورشیدی در یک خانواده فئودال در بجنورد چشم به دنیا گشود. پدرش کریمدادخان امیر معظم در تربیت و آموزش تیمورتاش تلاش وافری داشت. تیمورتاش تا ۱۶ سالگی تحصیلات مقدماتی و سواری و تیراندازی را فراگرفت و برای ادامه تحصیل به عشق آباد اعزام شد. به مدت یک سال به آموزش زبان روسی پرداخت. بعد به اتفاق پدرش عازم پطرزبورگ شدند. در آن تاریخ میرزا رضاخان ارفع الدوله، وزیر مختار ایران در روسیه بود و موجباتی فراهم کرد که وی را در مدرسۀ نظام «نیکلا» که مخصوص شاهزادگان و فرزندان اعیان و اشراف بود بپذیرند.

عبدالحسین خان قریب ۶ سال در مدرسۀ نظام در رستۀ سواری تعلیم دید در ۱۳۲۳ با درجه ممتاز از آن مدرسه فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت ابتدا به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و شغلش مترجم زبان روسی و فرانسه بود.

 ** بازگشت به زادگاه و انتخاب  به عنوان وکیل مجلس

تیمورتاش جوان پس جلوس محمد علی میرزا به تخت سلطنت عضو هیئتی شد که بایستی پادشاهی محمد علی شاه را به چند کشور اروپائی اعلام کند، ریاست هیئت با میرزا محمودخان علاءالملک بود. پس از مراجعت چندی در وزارت امور خارجه گذرانید، ولی محیط آنجا را مطابق میل و سلیقه خود ندید و از کار کناره‌گیری کرد و به بجنورد رفت. پدرش که در آن ایام حاکم بجنورد بود، فرزندش را نایب الحکومه یکی از مناطق اطراف بجنورد کرد که بالغ بر هشتاد پارچه آبادی داشت.

عبدالحسین خان جوان که به واسطه حمایت پدر ملقب به معزز الملک شده بود پس از فتح تهران و خلع محمد علی شاه از سلطنت، در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی شرکت کرد و نامزد نمایندگی خراسان شد و سرانجام به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در مجلس دوم با اعتبارنامۀاش به دلیل سن کمش مخالفت شد؛ ولی معزز الملک با تهیه استشهاد محلی، این موضوع را حل کرده و اعتبار نامه‌اش به تصویب رسید.

 در انتخابات هیئت رئیسه مجلس، معزز الملک به سمت منشی انتخاب شد و در اواسط مجلس که محمد علی فروغی ذکاء الملک به ریاست انتخاب شد، او نایب رئیس مجلس شد، ولی پس از سه ماه از سمت نیابت استعفا داد.

معزز الملک با اینکه جوانی کم سن و سال بود که نماینده مردم خراسان شده بود، اما مشق سیاست را به خوبی آموخته بود و در مجلس دوم با ایراد چندین سخنرانی در زمره وکلای متنفذ قرار گرفت دفاع تمام قد او از قوام‌السلطنه وزیر جنگ در مورد خلع سلاح مجاهدین هنوز از خطابه‌های معروف مجلسین در عصر مشروطیت است.

 در این مجلس به هنگام اعلام اولتیماتوم روس به ایران، معزز الملک نقش مهمی ایفا کرد. در فترت مجلس دوم و سوم وی از طرف میرزا حسین خان نیرالدوله والی خراسان، به فرماندهی قشون تعیین شد و برای وی لقب سردار معظم گرفته شد. در انتخابات دورهٔ سوم هم به وکالت رسید. پس از تعطیل قهری مجلس سوم، مدت‌ها بیکار ماند تا در دورهٔ رئیس الوزرائى وثوق الدوله به حکمرانی گیلان برگزیده شد و قریب یک سال در آنجا اقامت داشت.

او هر چند در عالم سیاست به سیاستمداران نزدیک شد، اما در میان مردم نام نیکی از خود باقی نگذاشت. این بدنامی پاشنه آشیل او بود  و در کودتای ۱۲۹۹ به دستور سید ضیاءالدین بازداشت شد و چندی در زندان تهران و چندی در تبعید قم بسر برد تا اینکه قوام السلطنه زمام امور را به دست گرفت و مجلس دوره چهارم را که سردار معظم نماینده آن بود در تیرماه ۱۳۰۰ افتتاح شد.



 مدرس و تیمورتاش که عضو برجسته مجلس چهارم بودند و با یکدیگر همکاری نزدیک داشتند، ابتدا در مجلس به مخالفت شدید با  طرفداران سید ضیاءالدین پرداختند. در نتیجه اعتبار نامه‌های سلطان محمد عامری، عدل الملک دادگر و معتصم السلطنه فرخ را مردود دانستند. در انتخابات هیئت رئیسه مجلس چهارم مدرس و سردار معظم نوّاب رئیس مجلس شدند.

** طرفداری از سردارسپه و حضور درکابینه او

سردار معظم خراسانی در بهمن ماه سال ۱۳۰۰ شمسی یعنی حدود یک سال پس از کودتا، در مقام وزیر عدلیه به عضویت کابینه سوم مشیرالدوله پیرنیا در آمد و پس از صدارت قوام السلطنه قصد داشت به مجلس برگردد، اما به توصیه قوام عمل کرد و وارد حوزه اجراء شد و حاکم کرمان شد. به مدت دوسال در این سمت باقی ماند. در همین زمان یعنی در بهمن ماه ۱۳۰۲ به عنوان نماینده نیشابور به دوره پنجم مجلس شورای ملی راه یافت و به دستور رییس دولت تا افتتاح مجلس حاکم کرمان باقی ماند.

مجلس پنجم شورای ملی از نخستین روز‌های افتتاح، پس از مخالفت با جمهوریت در فکر پادشاهی رضاخان بود و تیمورتاش در مجلس در صف مقدم در جناح طرفدار سردار سپه فعالیت می‌کرد. چند ماه بعد از شهریور ۱۳۰۳ در کابینه سوم رضاخان به سمت «وزیر فواید عامه» منصوب شد.

تیمورتاش در این سمت با همکاری علی‌اکبر داور، تلاش زیادی برای به سلطنت رساندن رضاخان میرپنج به عمل آورد و مدتی بعد حزبی به نام حزب «ایران نو» تأسیس کرد که عمر آن چندان نپایید. او در تمام بازی‌های سیاسی که در ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۴ برای خلع سلطنت احمدشاه قاجار صورت گرفت حضور داشت. به خصوص در واگذاری فرماندهی کل قواء به سردار سپه، تلاش وافری داشت.

 عبدالحسین خان در سال ۱۳۰۴ شمسی نام خانوادگی تیمورتاش را برای خود انتخاب کرد و در همین سال اندکی پس از انتقال سلطنت رضاخان پهلوی به سمت وزیر دربار او منصوب شد و تا سال ۱۳۱۱ به مدت ۷ سال، از مراکز عمده قدرت در دوران سلطنت رضا شاه به حساب می‌آمد.

 او در عین حال که به عنوان وزیر مقتدر در دربار پهلوی بخش اعظم سیاست خارجی کشور را زیر نظر داشت، سمت نمایندگی خود در دوره نهم قانونگذاری، یعنی وزارت دربار را تحت عنوان «وکیل نیشابور» حفظ کرد.

در آن ایام روابط تجاری ایران و شوروی در نهایت تیرگی بود و اصولاً شوروی اجازه ورود کالا‌های ایرانی به کشورشان را تحریم کرد. تیمورتاش به مسکو فرستاده شد و این ماموریت قریب به شش ماه طول کشید و روابط تجاری به روال عادی خود برگشت.

بعد از برگشت تیمورتاش به کشور وضعیت دولت مستوفی الممالک متزلزل بود و در نهایت مجلس به نخست وزیری تیمورتاش ابراز تمایل کرد و تیمورتاش این تمایل را به اطلاع رضاشاه رساند و شاه بعد از مکثی کوتاه گفت: «تیمور تو را نخست وزیر نمی‌کنم، اما اختیار نخست وزیر را به تو می‌دهم، چون تو دست راست من هستی و رابط منی با دولت، برو هرکه را می‌خواهی پیشنهاد کن، می‌پذیرم». تیمورتاش نیز مخبرالسلطنه را انتخاب کرد.

** وقتی «تیمورتاش» شخص دوم مملکت شد

تیمورتاش تا سال ۱۳۱۰ پس از شاه، شخص دوم کشور بود. در همان سال به همراه ولیعهد عازم اروپا شد و بعد به انگلستان رفت.  مذاکراتی بین «کدمن» رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس و تیمورتاش برای تجدید قرارداد نفت دارسی در تهران و لندن صورت گرفت، ولی تیمورتاش با وجود اقامت دو ماهه در لندن در سال ۱۳۱۰ نتوانست رضایت شرکت نفت ایران و انگلیس را در این زمینه جلب کند و در این سفر در راه مراجعت از راه روسیه عازم ایران شد و چند روزی در مسکو اقامت گزید. سپس با چند مقام رسمی ملاقات کرد و مذاکراتی در زمینه انجام داد. اما کیف دستی او در قطار مسکو ـ باکو گم شد و با توجه به توفیق نیافتن مذاکرات وی با مقامات انگلیسی، شایع شد که وی مایل است امتیاز دارسی را برای بهره‌برداری از نفت ایران لغو کند و به روس‌ها بسپارد.

به هر حال روز دوم دی ماه ۱۳۱۱ شمسی، تیمور تاش به دستور رضا شاه از وزارت دربار برکنار شد. ابتدا نزدیک دوماه در منزل خود تحت نظر شهربانی بود و سپس به زندان قصر انتقال یافت. او دو بار محاکمه شد و برای جلوگیری از اعمال نفوذ قدرت‌های خارجی از جمله روسیه و فرانسه، اتهام وی جرایم غیر سیاسی عنوان شد.

بلوشر، سفیر وقت آلمان در ایران در خاطرات خود درباره ماموریتش در ایران در ارتباط با انتهای کار تیمورتاش و احوال و سرنوشت دردناک او چنین می‌گوید: «این مرد نازپرورده ناگزیر شد بر سنگ مرطوب و برهنه کف اتاق بخوابد. غذای خصوصی را هم منع کردند و او مجبور شد غذای زندان را، که می‌ترسید مسموم باشد، بخورد. چندی بعد تیمورتاش به فراست دریافت که غذایی که پیش او گذاشته‌اند، مسموم است. از خوردن آن ابا کرد و چندین روز را بدون غذا گذراند. آنگاه گرسنگی زورآور شد. خورد و همان شب با درد‌های وحشتناک روزگارش به سر آمد».

این پایان وحشتناک زندگی مردی باهوش، پرکار و خطیب و بی رحم بود. زن و مشروب در زندگی او نقش اول را داشت. اما همه استعداد خود را در خدمت رضا شاه گذاشت و پس از چند سال خدمت مثل یک دستمال مچاله شده دور انداخته شد.

انتهای پیام/

برچسب ها: رضاخان رضاشاه
ارسال نظر