۲ تلاش برای ترسیم سیمای پیامبر (ص) بر پرده نقرهای/ «الرساله» مخاطبپسند، فیلم مجیدی حرفهای
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مائده شیرپور ـ با وجودی که حدود یکسوم جمعیت جهان را مسلمانان تشکیل میدهند، اما بیشتر از دو فیلم شاخص درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) ساخته نشده است. این دو فیلم گرچه جزو پرمخاطبترین فیلم ژانر مذهبی تلقی میشوند، اما در عین متفاوت بودن نقاط ضعف و وجه اشتراکات مهمی دارند.
سال ۱۹۷۶ میلادی، جهان شاهد تولید فیلمی عظیم و باشکوه درباره پیامبر خاتم (ص) بود. این فیلم که «الرساله» نام گرفت، در ایران با نام «محمد رسولالله (ص)» شناخته میشود. «مصطفی عقاد» کارگردان سوریهای هالیوود به خاطر مسلمان بودن و همچنین دغدغه بازنمایی تاریخ اسلام، با وجود محدودیتها و موانعی که برای ساخت فیلم درباره چنین موضوعاتی در آمریکا وجود داشت، اما توانست این کار بزرگ را انجام دهد و مشهورترین فیلم را درباره پیامبر اسلام بسازد و به دوازده زبان زنده دنیا ترجمه شد و توانست با استقبال گستردهای روبهرو شود.
اما در کشور خودمان هم مجید مجیدی فیلمی را در سال ۱۳۹۴ برای اکران عمومی ارائه داد که توانست پرفروش شود. این فیلم که روایتی از دوران کودکی پیامبر بود با استقبال بسیاری در کشورهای عراق، ترکیه و سوریه روبهرو شد هر چند که برای هزینه هنگفتی که برای ساخت دکور و تهیه تجهیزات با جیب بنیاد مستضعفان داشت مورد انتقاد قرار گرفت.
زاویه دید
ساخت فیلم سینمایی با موضوع تاریخی - مذهبی اقدامی است که شاید در عین شیرینی و جذابیت میتواند بسیار سخت و مشقتبار باشد. چراکه مخاطب اصلی فیلم را اقشاری تشکیل میدهند که اغلب صاحب دیدگاه و ایدئولوژی مذهبی هستند و یا معتقدانی هستند که اطلاعات واضح، اما با عمق کم درباره چنین فیلمهایی دارند و هر لحظه ممکن است براساس اینکه چیزی که در ذهن داشتند با فیلمی که دارند تماشا میکنند اختلاف داشته باشد نقدی تند بر حاصل دسترنج داشته باشند.
اما هر دو فیلم سینمایی که با موضوع پیامبر (ص) ساخته شده است این ریسک را کرده و راهی مسیری شدند که سخت و البته حساس بود. شاید این مسیر برای عقاد با توجه به اینکه پیشگام در ساخت فیلم برای مسلمانان که حدود یکسوم جهان را تشکیل میدهند سختتر به نظر رسد، اما با توجه به موفقیتی که الرساله در جامعه بینالمللی کسب کرد ساخت فیلم توسط مجید مجیدی با وجود داشتن زاویه دید متفات نسبت به الرساله، اما مسیر سختتری داشت چراکه حداقل باید مخاطبان محمد رسولالله (ص) اولی را راضی میکرد و بعد به فکر داشتن مخاطب جدیدتری میافتاد.
از حیث موضوع باید گفت هر دو فیلم پیامبر اسلام را به عنوان شخصیت اصلی داستان برگزیده و تلاش کردند با وام گرفتن از روایتهای تاریخی داستانی مستند و واقعی را از زندگی پیامبر اعظم در دورههای مختلف زندگی را به تصویر بکشند. اما الرساله یا همان فیلم محمد رسولالله (ص) مصطفی عقاد زندگی حضرت محمد (ص) را از بعد از بعثت و محمد رسولالله (ص) مجید مجیدی زندگی ایشان قبل از بعثت را برای ساخت فیلم برگزیدهاند.
وحدتآفرینی
یکی از نقاط قوتی که در نخستین فیلم مشهوری که درباره پیامبر ساخته شده است میتوان به وضوح دید، تلاش برای وحدتآفرینی و احترام گذاشتن به عقاید پیروان تمامی مذاهب اسلامی است. برای مثال عقاد در فیلمش تلاش کرده به جز به تصویر نکشیدن چهره پیامبر (ص) که براساس اعتقادات مسلمانان باید رعایت شود چهره حضرت علی (ع) را نیز که برای شیعیان بسیار مهم و امامشان است نشان ندهد و در عین حال با تاکید نداشتن روی واقعه غدیر به نوعی به خلفای اهلتسنن هم احترام میگذارد.
با اینکه موضوع اصلی فیلم زندگی حضرت محمد (ص) است، سازندگان فیلم با ادای «احترام به باورهای مسلمانان» حضرت محمد بنعبدالله (ص) و همچنین حضرت علی بنابیطالب (ع) و دیگر خلفای اهلتسنن را در فیلم نشان ندادهاند. در مورد پیامبر (ص) بازیگران به جای او با دوربین صحبت میکنند و در مورد علی بنابیطالب (ع) در تنها سکانسی که او حضور دارد فقط شمشیر ذوالفقار وی نشان داده میشود.
برای همین است که کارگردان سوری این فیلم در گفتگو با شهید مرتضی آوینی که در شماره تیرماه ۱۳۷۱ ماهنامه سوره منتشر شده است میگوید: «من به لحاظ سیاسی، شیعه هستم، به لحاظ سادگی در ایمان، سنّی هستم، و بالاتر از همه یک مسلمانم و دشمنان روی این کار میکنند این مشکل بزرگ بعدی ما خواهد بود. میخواهند خون بریزند. میدانم که در افغانستان دنبال این هستند. با سنّی و شیعه هم کاری ندارند.» او حتی در مصاحبهاش برای وحدت مذاهب اسلامی تلاش میکند.
اما فیلم مجیدی با تکیه بر دو معجزه رخداد عامالفیل و هلاکت ابرهه و واقعه جویده شدن عهدنامه تحریم مسلمانان توسط موریانه از این حیث خنثی است. هر چند که در انتها فیلم با دعوت از پیروان ادیان مختلف نوعی وحدت ادیان آسمانی را مطرح کرده و برای صلح دینی تلاش میکند.
وجه بینالمللی
فیلم عقاد مارس ۱۹۷۶ اکران شد و در دنیا حدود ۱۵ میلیون دلار فروخت و به ۱۲ زبان زنده دنیا ترجمه شد. موریس ژار آهنگساز سرشناس فرانسوی نیز به خاطر موسیقی «محمد رسولالله (ص)» نامزد اسکار شد.هر دو البته در کشورهایشان ایران و سوریه مورد توجه قرار گرفته و توانستند مخاطبانشان را راضی کنند.
مقایسه امکانات و زمان
البته که در مقایسه مکانات نسبت به زمان ساخته شده باید گفت عقاد از مجیدی پیش است چراکه او بدون تکیه به شبکههای اجتماعی و تبلیغات وسیع رسانهای توانسته بفروشد. هر چند که توجه به این نکته که عقاد نخستین فیلمش را میساخت خودش میتواند با توجه به جلب رضایت بینندگان امتیاز تلقی شود چراکه عقاد بیتجربه توانست کاری بینالمللی و اثری فاخر و ماندگار تولید کند حال آنکه مجید مجیدی بعد از فیلمهای بسیار خوبی، چون بچههای آسمان. رنگ خدا و گرفتن سیمرغ جشنواره و جوایز بینالمللی به ساخت محمد رسولالله (ص) پرداخت و با توجه به تجربه بیشتر انتظار بیشتری هم باید از او داشت.
البته مجیدی به مراتب کار سختتری انجام داده، چون ساختن فیلم درباره کودکی پیامبر آن هم با مستندات کم بسیار سختتر از ساخت فیلم با مستندات عینی و بسیار است.
نقطه قوتها و ضعفها
دوبله و موسیقی فیلم عقاد هنوز هم جزو بهترینها محسوب میشود. فیلم مجیدی هم از لحاط ساخت دکوری جذاب. نوع فیلمبرداری و مدل پرداختن میتواند جزو فیلمهای موفق باشد هر چند که نداشتن فراز و فرود و هیجان باعث شده تا مخاطبین نتوانند ۱۷۸ دقیقه به تماشا بنشینند.
البته که سعید مستغاثی منتقد سینما درباره فیلم مجیدی میگوید: «از نگاه من این فیلم نقطه عطفی در سینمای ایران و جهان به شمار میرود؛ چراکه این دومین فیلم پس از «الرساله» است که به زندگی حضرت رسول (ص) میپردازد، البته فیلم مجیدی هیچ ارتباطی با فیلم مصطفی عقاد ندارد و مقطعی دیگر از زندگی حضرت رسول (ص) را مورد توجه قرار میدهد. به عقیده من قیاس این کار با فیلم مصطفی عقاد به هیچوجه پسندیده نیست، چون مجیدی مقطعی از زندگی رسول (ص) را مدنظر قرار میدهد که اطلاعات آنچنان زیادی پیرامون آن نیست؛ در ضمن اتفاقات دراماتیک پیرامون آن کم روی داده، اما در فیلم «الرساله» موضوعات جذاب و پرکشش فراوان است.».
اما به مظر میرسد، چون مقطعی انتخاب شده که فراز و فرود ندارد نباید به آن انتقاد کرد خود قابل نقد است چراکه یک کارگردان ابتدا باید برای نقاط عطف و فراز و فرودهای فیلمش بحث کند و انتخاب سوژه درست و پرداختن به آن از زاویهای جذاب هوش کارگردان و نویسنده را نشان میدهد.
شاید اولین مشکل بزرگ فیلم، فیلمنامه ضعیف است که نمیتواند حق مطلب را درباره زندگی کودکی پیامبر عظیمالشان اسلام به درستی ادا کند.
اولین ایراد بزرگ فیلم مجید مجیدی چندپارگی داستان و نحوه چیدمان رویدادهای زندگی پیامبر اسلام در کنار یکدیگر است که بیبرنامه و بسیار کلافهکننده به تصویر کشیده شدهاند، اما یکی از نکات جذاب درباره فیلم مصطفی عقاد این بود که در آن اثر، مهمترین دوران زندگی پیامبر اسلام به زیبایی در قالب قصهای واحد، با روایتی جذاب و هیجانانگیز به تصویر کشیده میشد. اما در «محمد رسولالله (ص)» خبری از پرداخت رویدادهای زندگی دوران کودکی پیامبر نیست؛ گویی که فیلم چند اپیزود مختلف بوده که به یکدیگر متصل شدهاند و نمیتوان ترتیب مشخصی برای آن قائل شد.
در فیلم «محمد رسولالله (ص)» شخصیتهای داستان نیز فاقد پرداخت و هویت هستند و تنها تریبونی هستند برای بیان سخنان. فیلم هرگز شخصیت چند بعدی را به مخاطب معرفی نمیکند تا بتواند به عنوان یک "شخصیت" او را در فیلم دنبال کند مثلا مادرِ پیامبر، شخصیتی متصور شده که در همه حال در حال خندیدن است؛ حتی در زمانی که در اوج بحران قرار دارد! در بخشی از فیلم زمانی که حلیمه به صورت اتفاقی سر از منزل آمنه در میآورد، آمنه که به نظر میرسد باید بابت گرسنگی حضرت محمد (ص) در گهواره در اوج نگرانی قرار داشته باشد، با خوشرویی و خونسردی تمام او را به خانه دعوت میکند و باز هم در همه حال لبخند بر چهره دارد.
همچنین فیلم، «ساموئل» یهودی با بازی محسن تنابنده را دارد که قرار است برای بیننده ایجاد هیجان کند، اما چنان خنثی و بیپرداخت است که حضورش اصلا به چشم نمیآید. ساموئل در فیلم «محمد رسولالله (ص)» بیش از یک دهه از عمرش را به دنبال یافتن حضرت محمد (ص) سپری میکند که به نظر میرسد عزم راسخی برای یافتن پیامبر و رسیدن به هدف خود دارد، اما بطور شگفتانگیزی در اواخر فیلم به یکباره متحول میشود و تمام آنچه که در نزدیک به سه ساعت از او دیده بودیم و قرار بوده تعلیق فیلم را رقم بزند رنگ میبازد! پرداخت شخصیت ساموئل کیفیت قابل قبولی ندارد.
در نهایت با همه تلاشهایی که مجیدی انجام داده که نمیتوان منکر آن شد و زحمات را، چون همراهی عوامل بینالمللی در پشت صحنه و بهره گرفتن از دانش آنها نادیده گرفت، اما نویسنده اعتقاد دارد عقاد موفقتر بوده، چون نخستین کسی بود که برای پیامبر (ص) فیلم ساخت از این بابت که او از ۱۸ سالگی در امریکا بود و فیلمسازی را از آنها آموخت و برای هالیوود ساخت هم چند پله از مجیدی جلوتر است چراکه عقاد نمونه بارز همرنگ جماعت نشدن و پیروز شدن است.
انتهای پیام/