سینما؛ حلقهای مهم در چرخه اقتصاد فرهنگ/ راه برونرفت از رکود گیشه چیست؟
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اقتصاد فرهنگ را بایستی در تمام عرصههای فرهنگ جست و جو کرد. یکی از شاخص ترین این عرصه ها عرصه سینماست که سالهاست به لحاظ اقتصادی مورد توجه همه کشورهای پیشرو در عرصه اقتصاد فرهنگ بوده و هست.
حال این پرسش مطرح میشود که وضعیت فیلمها و سینمای ایران به لحاظ اقتصادی چگونه است؟ آیا اقتصاد سینمای ایران دارای یک فرایند خودکفاست؟ سینمای ایران میتواند به عنوان یک صنعت خودنمایی کند؟ آن هم در شرایطی که رکود و بیر نوقی پس از دو سال محدودیتهای کرونایی گریبان گیشه را گرفته است
فارغ از این که چه بایستههایی پیش روی این صنعت و اقتصادی کردن سینمای ایران وجود دارد و فارغ از این که چه اشکالاتی به فرایند اقتصاد نفتی و دولتی سینمای ایران وارد است به نظر یک مقایسه ساده بین وضعیت اقتصادی سینمای ایران و سینمای جهان می تواند نمای خوبی از حال و روز این روزهای سینمای یارانه ای غیر بهرهور و بیگانه با مخاطب را به معرض نمایش بگذارد.
سینمایی که در حداقل ارتباط منطقی با مخاطبش باید آن را با دماسنج گیشه مورد ارزیابی قرار داد نشان از اقتصاد سالم را به هیچ وجه به خود نمی بیند. اقتصادی که عموما دولتی است و آن هم با سیاست هایی که معمولاً ضد خودش را از درون خودش متبلور می کند.مریض بودن اقتصاد سینمای ایران را می توان از مقایسه ذیل به خوبی دریافت.
سينما از بعد اقتصادي به چهار فاکتور به هم پيوسته يعني سالن، تماشاگر، ميزان توليد و مقدار درآمد وابسته است. چهار عاملي که به صورت زنجيره وار موفقيت يا ناکامي يک فيلم را رقم مي زنند. اگرچه تولید فیلم سینمایی در بسیاری از کشورهای جهان رواج دارد اما در مجموع، 30 کشور در جهان صاحب صنعت سينما هستند و فيلم هایی با ظرفیت اکران بینالمللی توليد مي کنند که ايران هم يکي از آن هاست. اما از نظر سالن و سرمايه گذاری توليد و سودآوری، جزو کشورهاي صاحب سينما محسوب نمي شويم.
در ايران در هر سال70 تا 100 فيلم بلند سينمايي ساخته مي شود که اين ميزان تولید معمولاً ما را جزو 10 کشور اول دنيا قرار مي دهد.
قيمت تمام شده يک فيلم به طور متوسط در آمريکا 25 ميليون دلار است. بنابراين هندي ها به طور حدودی با 130 ميليون دلار در سال بیش از 900 فيلم مي سازند.
البته از اين تعداد حدود 100 فيلم مطرح و از ميان آن ها هم فقط 20 فيلم برتر وجود دارد و سطح بقيه نازل است. در ايران اين رقم قيمت تمام شده يک فيلم با گروه سازنده حرفه ای به طور متوسط بین4 تا 7 میلیارد تومان است.
از نظر درآمد سالن به ترتيب آمريکا با 10 ميليارد، ژاپن با 2 ميليارد، انگليس با يک ميليارد و هند با 700 ميليون دلار قرار دارند.
در مجموع يک هزارم درآمد کل سينما در جهان از آن ايران است. اين در حالي است که فقط بيست فيلم توان رساندن دخل و خرج شان را به هم دارند و بقيه در اکران ضرر مي کنند. بنابراين سود اکران در سينماي ايران به حدود پنج فيلم در سال تعلق مي گيرد که البته در سال هاي مختلف، متفاوت بوده است. در حقيقت سياست هاي حمايتي دولت و ارايه يارانه از طريق بنياد فارابی بيشتر به دنبال تعديل و جبران خسارت توليدکنندگان فيلم است.
85 درصد فيلم هاي غيربومي سينماهاي جهان آمريکايي است که از ميان فيلم هاي آمريکايي بار اصلي فرهنگي به عهده 100 فيلم است و از ميان اين 100 فيلم، 10 فيلم که مهمترين شان هستند لوکوموتيو و موتور محرک سينما آمريکا به شمار مي روند. 90 درصد از اين 100 فيلم در اختيار 7 کمپانی اصلی توليد است که هاليوود را در کنترل خود دارند.
سود بالا و راندمان مثبت سرمايه گذاري در هنر هفتم موجب شده که حتي کشوري مانند چين هم راغب به سرمايه گذاری در توليد مشترک با آمريکا شود. يکی از اهداف چين در توليد مشترک فيلم با آمريکا، بهبود سالنهای سينما در اين کشور است.
سهم کمتر از یک درصدی درآمدی سینمای ایران از کل درآمدهای سینمای جهان بازگو کننده وضعیت اقتصاد این صنعت در ایران است.
در شرایطی که پلتفرمهای پخش فیلم و سریال در فضای مجازی با سرعتی شگفتانگیز در حال جذب مخاطبان سنتی سینما و تلویزیون هستند و با این بازنمایی اقتصادی، سینمای ایران باید مسیر دیگری را دنبال کند. یکی از این راهکارهای جایگزین میتواند افزایش سرمایه گذاری بر روی فیلم های کوتاه و مستند باشدغ چرا که اولا از هزینه کمتری برای تولید برخوردار است. ضمن این که حجم بالای تولید چنین آثاری، نشاندهنده استعداد فراوان در این زمینه است که اگر با مفهوم بهرهوری و صرفه مورد ارزیابی قرار بگیرد فرایندی به مراتب بهرهورتر و اقتصادی تر را دنبال می کند.
به نظر میرسد متولیان فرهنگی دولت سیزدهم و در راس آنها سازمان سینمایی، برای رسیدن به وضعیت مطلوب اقتصادی در فضای سینما بایستی نکات ذیل را مورد توجه قرار داد 1- تعريف و تعيين اهداف کلان و رفتاري به ویژه در حوزه اقتصاد سینما 2- تعريف و تبيين نوع فعاليت در سینما و نسبت شناسی آن با موضوع اقتصاد فرهنگ 3- تعريف و دسته بندی بازار برای محصولات عرصه سینما 4- انجام مطالعات مبنایی برای حوزه های اثر و شاخصسازی اثر بخشی اقتصادی در سینما 5- سياستگزاری ميان مدت و کوتاه مدت مطابق با برنامه های پنج ساله با شاخص های جدایی از اقتصاد دولتی و یارانهای به طور حتم رسیدن به یک سیاست اقتصادی برای سازمان بخشی و ساماندهی به وضعیت سینمای ایران با رعایت نکات بالا می تواند بسیار راهگشا باشد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/